در تاریخ معاصر ایران، دهه چهل یکى از پربارترین دهه هاى رشد فرهنگى جامعه ما بود. بزرگترین شاعران ما ماندگارترین آثار خود را در این دهه خلق کردند که از آن میان مى توان به آثار جاویدان احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهرى، هوشنگ ابتهاج، محمود آزاد، شفیعى کدکنى…. و دهها شاعر نسل بعدى که آثار اصلى خود را در این دهه آفریدند اشاره کرد. در این دوره براى اولین بار نقد شعر که دستاورد ادبیات مدرن اروپائى بود بطور جدى وارد ادبیات فارسى شد و افرادى نظیر براهنى و دستغیب اولین آثار نقد شعرى خود را در این دهه منتشر گردند.
داستان نویسى ما در این دهه از حالت آثار تک ستاره ها خارج و در روند عمومى خود با ادبیات مدرن جهان همراه گردید و نویسنگانى نظیر محمود دولت آبادى، احمد محمود، جمال میرصادقى، بهرام صادقى و….فصل جدیدى در داستان نویسى و بویژه رمان فارسى گشودند.در عرصه ترجمه نیز بزرگانى چون محمد قاضى، نجف دریابندرى، به آذین، خبره زاده و دیگران، دریچه هاى تازه ئى به سوى ادبیات و فرهنگ جهانى باز کردند. در این دوره آثار با ارزشى در زمینه تحقیقات اجتماعى، ادبى و فلسفى منتشر شد و استادانى نظیر امیرحسین آریانپور، مصطفى رحیمى، حمید حمید، داریوش آشورى، باقر مومنى و….یادگارهاى درخشانى از خود باقى گذاشتند. تاتر در این دوره به اوج شکوفائى خود رسید و اسکوئى ها، انتظامى، نصیریان، رادى، بیضائى، سلطانپور، یلفانى، رحمانى نژاد و……به نامهاى جاویدان عرصه هنر ایران تبدیل شدند.
سینماى مدرن ایران در این دوره پایه گزارى شد و گلستان، مهرجوئى و کیمیائى از پیشروان آن بودند که به سرعت گسترش یافته و به دوران باصطلاح «فیلمفارسی» در سینماى ایران پایان بخشید و این همزمان بود با اوج عرصه جدیدى از نقد هنرى یعنى نقد فیلم که چهره هاى برجسته ئى نظیر پرویز دوائى، جمشید ارجمند، هژیر داریوش، هوشنگ حسامى و…بدان پرداختند.این سیر را میتوان در هنر هاى دیگرى نظیر نقاشى، مجسمه سازى، موسیقى و غیره نیز دنبال کرد. این دهه همچنین یکى از درخشان ترین سالهاى انتشار نشریات ادبى و اجتماعى بود که با «کتاب هفته» به همت کسانى نظیر پرفسور هشترودى، شاملو و سیدجوادى آغاز گشت و با دهها نشریه با ارزش دیگر نظیر نگین، جهان نو، خوشه، آرش، فردوسى،…و جنگ هاى مختلف ادبى و هنرى ادامه یافت.
در این دهه نسلى از روشنفکران تربیت یافتند که بعدها به عناصر برجسته حوزه هاى دانش، فرهنگ، هنر و سیاست جامعه ما فراروئیدند. ویژگى این نسل جستجوگرى، میل به مطالعه و دانستن، همراه با تردید نسبت به هر آنچه که به گذشته و سنت تعلق داشت بود. این خصوصیت حاصلش رویکرد به ادبیات، هنر، جامعه شناسى و….مدرن غربى در میان این نسل بود تا آنجا که شعارهاى بازگشت به گذشته افرادى نظیر جلال آل احمد – علیرغم رادیکالیسم او در برابر رژیم که نتیجه اش خودبخود محبوبیت براى او بود – خیلى زود در بین این نسل رنگ باخت ( برخورد دانشجویان دانشگاه تبریز با او و نامه حمید مومنى به باقر مومنى در باره لزوم مقابله با واپسگرائى آل احمد ).
ویژگى هاى روشنفکران این دهه به گونه بارزى در جنبش هاى سیاسى که اینان در این دوره به وجود آوردند از جمله جنبش فدائى خود را نشان داد. تردید نسبت به درستى روشهاى مبارزاتى نسل قبلى و مرزبندى با تفکرات و شیوه ها ى گذشته مبارزه، جستجوى راههاى مبارزاتى نوین و مطالعه تجربیات دیگر ملت ها با سرعت و حدت در دستور کار این نیروها قرار گرفت. اگر این نسل در زمینه ادبیات و هنر همزادهاى پیشگام خود را در کشورهاى پیشرفته غربى جستجو مى کرد، در عرصه سیاسى چشم به سوى رادیکالیسم آمریکاى لاتین و شرق آسیا داشت. نسل اول سازمان در چنین دهه و فضائى تربیت یافت و بخشى از فرهیختگان این دهه در جنبش فدائى گرد آمدند.
علاوه بر افرادى که جدا از فعالیت سازمانى در میان اهل فرهنگ نامى داشتند، نظیر صمد بهرنگى، جزنى، پویان، بهروز دهقانى، علیرضا نابدل، حمید مومنى، سعید سلطانپور، محمد امینى، میرزاآقا عسگرى، رضا مقصدى و…..و علاوه بر شخصیت هاى اجتماعى برجسته ئى مانند ظریفى، مفتاحى، اعظمى، آژنگ و دهها نام دیگر که عمر کوتاه مجال تجلى در عرصه جامعه را به آنها نداد، باید به رابطه فرهنگى کل روشنفکران تربیت شده این نسل با آنانى که در جنبش هاى سیاسى متشکل شده بودند اشاره کرد. بسیارى گفته اند که هنرمندان و کل روشنفکران ما در این دوره تحت تاثیر مبارزه مسلحانه قرار گرفتند و شاهد مثال نیز شاهکارهاى ادبى است که در این دوره به همدلى و حمایت از این جنبش آفریده شدند.
اما مساله را شاید از زاویه دیگرى هم بتوان دید: جنبش مسلحانه از دل جنبش روشنفکرى دهه چهل بیرون آمده بود، در این مکتب پرورش یافته بود، همدلى و همراهى این نیرو را با خود داشت، از آن تغذیه مى کرد، فریاد پرخاشگرانه این نسل بر علیه بیداد و ستم و دیکتاتورى بود. نه اینکه روشنفکران ما تحت تاثیر مبارزه مسلحانه بودند، بلکه جنبش فدائى تبارز سازمان یافته، رادیکال و مسلحانه گرایشات مبارزاتى جنبش روشنفکرى دهه چهل بود.