درود و هزاران درود به تو و خاک تو و همه آنهایی که در زیر خاک تو به ناحق خفته اند.
تو عزیزان ما را در بر گرفتی و ٢۵ سال جسد آنها را حفظ کردی، در محلی که نه نامی و نه نشانی و نه سنگی است و از خار و خاشاک پوشیده بود و هست.
اما روزی رسد که آنجا را به گلستانی تبدیل کنیم و خواهد شد.
در بیست و پنجمین سالگرد شهدای سال ١٣۶٧ به تمامی جان باختگان راه آزادی و فرزند خودم انوشیروان لطفی درود می فرستم.
آری، ٢۵ سال از آن تاریخ می گذرد، چه زود گذشت، اما و اما بر دل ما خانواده ها چه گذشت که خود دانیم و بس.
باشد، همه چیز را تحمل کردیم و می کنیم، ولی به امید روز آزادی و آینده ای بهتر برای مردم این مرز و بوم زنده ایم.
یادشان زمزمه نیمه شب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشانند
تقدیمی: مادر لطفی
هشتم شهریور
۱۳۹۲