جمعه ۱۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۸

جمعه ۱۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۸

نقد و بررسی رمان تاریخی رود پرخروش نوشته ابراهیم دارابی
حکایت  دارابی براساس رخدادهای نهضت جنگل و تدوین ان بصورت رمان  چنان پرشور است:  وقتی شاهد کج روی میرزاکوچک خان برگرفته از جهان بینی  و افق محدود  دید  وی می...
۱۳ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: صادق شکیب
نویسنده: صادق شکیب
Una pace duratura è possibile solo con la partecipazione popolare attiva!
“I dodici giorni di guerra hanno portato risultati inaspettati. La coesione interna dell'Iran è stata preservata, nonostante le croniche crisi economiche e le divisioni sociali. Non vi era alcun segno...
۱۳ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: Comitato politico-esecutivo dell'Organizzazione Fedaiana Popolare dell'Iran (Maggioranza)
نویسنده: Comitato politico-esecutivo dell'Organizzazione Fedaiana Popolare dell'Iran (Maggioranza)
گزارش یک جنایت!
پس از آغاز جنگ، همسرم نسرین ستوده متنی را در اختیارم گذاشت که حاوی مصوبه ای بود که در سال 1365 ، شورای عالی قضایی با هدف تامین امنیت زندانیان،...
۱۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رضا خندان
نویسنده: رضا خندان
پیرامون تراژدی اخراج صدها هزار افغان‌ از ایران به انتظار داوری سخت فردا ننشینیم، در عمل به وظیفه‌ی امروزین بپاخیزیم!
اخراج‌های سازمانیافته گرچه همچون تندآبی از چند هفته پیش بر بستر افغان‌ستیزی نابکار در کشور جریان دارد، این روزها اما با برچسب خوردن اتهام «جاسوسی» برای مهاجرینی از افغان‌ها به...
۱۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
توهم آزادی از دهانۀ موشک: افشاگری علیه مدافعان حملۀ نظامی به ایران
آزادی از میان اجساد مردم، آوار خانه‌ها و بمباران کشور زاده نمی‌شود. دموکراسی را نه با موشک، بلکه با اراده و فداکاری خودمان می‌سازیم؛ نه با همدستی با دشمن، بلکه...
۱۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
محکومیت حمله به زندان اوین و ضرورت آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی
نهضت آزادی ایران در راستای راهبرد تقویت همبستگی ملی که آثار برجسته آن را در جریان جنگ تحمیلی اخیر شاهد بودیم، بازگشت حاکمیت به مردم و تحقق مطالبات ملی از...
۱۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: نهضت آزادی ایران
نویسنده: نهضت آزادی ایران
نیاز به بلوغ بیشتر سیاسی، و جسارت مدنی
اکنون بیش از هر زمان، نیاز حیاتی جامعۀ ایران بازیابی و تقویت «استقلال اندیشه» و «سازمان‌دهی مستقل سیاسی» است. ما باید بتوانیم در دل بحران، بدون اتکا به حاکمیت یا...
۱۲ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سعید مقیسەای
نویسنده: سعید مقیسەای

خاوران و بحران پاسخ‌گویی و مسئولیت‌ پذیری حکومت

جمهوری اسلامی چاره‌ای ندارد و باید با این مساله برخورد کند و مسئولیت آن را بپذیرد. این چالشی است که باید با آن روبرو شود، ممکن است آن را به تاخیر بیاندازد، ولی دیر یا زود باید این بحران را پشت سر بگذارد، زیرا خانواده‌ها پاسخ می‌خواهند و مسئولان باید پاسخ دهند

از آن تابستان شوم که ارتباط عزیزان‌مان را با ما خانواده‌ها قطع کردند و زندانیان سیاسی ایستاده بر عقاید را با شقاوت بسیار، گروه گروه بی‌خبر کشتند و در کانتینرها ریختند و در کانال‌هایی در خاوران مدفون کردند، بیست و هفت سال می‌گذرد، ولی آن داغ و دادخواهی برای ما و این ننگ و بیدادگری برای دست اندرکاران دیروز و امروز جمهوری اسلامی هم چنان تازه است. پس از این همه سال، نه تنها هیچ مقام مسئولی به این جنایت و دیگر جنایت‌های سی و هفت سال حکومت اسلامی برای حذف دگراندیشان پاسخی در خور و رسمی نداده است، بلکه با بی‌شرمی تمام، هم چنان خانواده‌ها را برای ساده‌ترین خواست خود مورد اذیت و آزار و توهین قرار می‌دهند و کسی پاسخ‌گو نیست.
جمعه ششم شهریور طبق روال هر سال که جمعه‌ی نزدیک به دهم شهریور در خاوران گرد هم می‌آییم تا یاد عزیزان‌مان را زنده نگاه داریم، به خاوران رفتیم. اطلاعات از یکی دو روز قبل به تعدادی از خانواده‌ها زنگ زده و محترمانه تهدیدکرده بود که به خاوران نیایند که متاسفانه تعدادی از خانواده‌ها نیز به این خواست امنیتی‌ها تن دادند و نیامدند. این خانواده‌ها هرچند در دل بسیار ناراحت و شاکی‌اند و این حداقل را حق خود می‌دانند، ولی حکومت بیدادگر است و انسان‌های تحت ستم، گاهی مجبور می‌شوند برای جلوگیری از فشار بیشتر، به این بی‌حقوقی‌ها تن دهند و نمی‌توان خانواده‌ها را سرزنش کرد، زیرا خانواده‌ها در طی این سال‌ها همواره به اشکال مختلف بر عهد و پیمان خود ایستاده‌اند و به این بیدادگری‌ها اعتراض کرده‌اند. خانواده‌ها آنقدر مورد توهین و اذیت و آزار و محرومیت واقع شده‌اند که گاهی چاره‌ای نمی‌بینند که در برابر این همه بیدادگری به طور موقت سکوت کنند، ولی قطعا این سکوت دوامی ندارد و حکومت نیز می‌داند که بالاخره روزی صبر خانواده‌ها سر ریز خواهد شد و باید از آن روز ترسید و برای همین از رفتن حتی یک نفر به تنهایی به خاوران و گل باران کردن آن جا وحشت دارند، زیرا می‌دانند این پیامی اعتراضی است که می‌تواند سایرین را نیز با خود همراه کند.
امسال کمی زودتر از همیشه به خاوران رفتیم تا شاید زودتر از نیروهای حافظِ امنیتِ حکومت به آن جا برسیم و بتوانیم داخل شویم، ولی آن‌ها نیز زودتر از معمول آمده بودند و با درِ بسته روبرو شدیم، من و تنی چند از خانواده‌ها ساعت هشت صبح آن جا بودیم، شنیدیم که تنی چند نیز صبح زودتر و تعدادی نیز پس از ما آمده بودند، ولی باز هم با در بسته روبرو شدند. یک ماشین نیروی انتظامی در خیابان لپه زنک روبروی در اصلی ایستاده بود و یک ماشین نیروی امنیت و یک ماشین وزارت با تنی چند سرنشین جلوی در پشتی ایستاده بودند و یک ماشین با لباس شخصی نیز بعد آمد. ما بی‌توجه به آن‌ها از ماشین پیاده شدیم و گل‌ها را برداشتیم و به سمت در رفتیم، نیروهای انتظامی نیز پیاده شدند و معترض به ما که چرا آمده‌اید و باید بروید، ما مقاومت کردیم و گفتیم این حق ماست، باید در را باز کنید. از آن‌ها تهدید و از ما مقاومت و بالاخره تصمیم گرفتیم بر جدول خیابان در آفتاب تند بنشینیم. مادران با پاهای دردناک‌شان به سختی بر جدول نشستند تا دیگر خانواده‌ها نیز بیایند. آن‌ها نیز ناامید از رفتنِ ما، به سمت ماشین خود رفتند و منتظر ماندند. کم کم خانواده‌ها آمدند، تعدادمان زیاد شد، ولی نه آن طوری که شایسته بود. آن طرف تر، ماموران اطلاعات جوانی را مورد پرس و جو قرار دادند که چرا آمده است و کارت شناسایی او را گرفتند، متاسفانه این کار در حضور ما انجام نشد تا اعتراض کنیم و نگذاریم کارت او را ضبط کنند و بعد خبردار شدیم. تا ساعت نزدیک به ده صبح آن جا بودیم و ماموران هم منتظر که ما چه کار می‌خواهیم بکنیم، آفتاب و گرمای هوا حال مادران را خراب کرده بود و ماموران نیز ما را تهدید می‌کردند که باید بروید. بالاخره همه جمع شدیم و گل‌های‌مان را در دست گرفتیم و جلوی در بسته پشتی پرپر کردیم. به یک باره تمام نیروهای با لباس فرم و شخصی دور و بر ما ریختند و می‌خواستند از پرپر کردن گل‌ها ممانعت کنند که نتوانستند، به خشونت متوسل شدند و گل‌های دست من و یکی دو تن از خانواده‌ها را گرفتند، ولی ما باز مقاومت کردیم و گل‌ها را از دست‌شان گرفتیم و پرپر کردیم. تهدیدمان کردند ولی ما توجهی نکردیم و بالاخره توانستند ما را با زور باز گرداندند. دو جوان دیگر نیز آمده بودند، یکی از خانواده‌ها می‌گفت موبایل جوانی که داشت عکس می‌گرفت را نیز گرفتند. در راه بازگشت در جاده لپه زنک نیز جلوی در اصلی ایستادیم و گل‌های‌مان را به داخل خاوران پرتاب کردیم و تعدادی را نیز در خیابان پرپر کردیم، مقداری را نیز در جاده اصلی خاوران ریختیم که عطر و اثر آن در سرتاسر این منطقه پخش شود. ماموران نیروی انتظامی مستقر در جاده لپه زنک از داخل ماشین پیاده شدند و پلاک ماشین‌های را یادداشت کردند و از ما عکس و فیلم گرفتند. چه کار بیهوده‌ای، تمام این شماره‌ها و عکس‌ها را دارند و فکر می‌کنند به این وسیله می‌توانند خانواده‌ها را بترسانند.
تعدادی از خانواده‌ها تمایل داشتند از آن جا به دیدار مادرم برویم که خوشحال از این پیشنهاد، به سوی خانه راه افتادیم، پس از طی این راه طولانی، به خانه رسیدیم و خانواده‌ها یکی یکی آمدند، با این که هیچ برنامه از قبل تنظیم شده‌ای نداشتیم و بی‌خبر به آن جا رفتیم. مامان جان خیلی خوشحال شد، لباسش را عوض کردیم و به جمع ما پیوست. جالب بود که این حضور گرم و بی آلایش احساس خیلی خوبی به همه‌ی ما داده بود، پس از رفع تشنگی و نفس تازه کردن، خانواده‌ها یکی یکی از آن روزها و تجربیات‌شان گفتند، با این که نگذاشتند به خاوران برویم، ولی این دیدار و جمع شدن در فضایی صمیمی بدون حضور پلیس به همه‌ی ما حس خوبی داده بود، هر کدام چیزهایی گفتند که شاید تا به حال نشنیده بودیم. خاوران که می‌رویم شاید کمتر فرصت شود تا به درد دل‌ همدیگر گوش کنیم، چیزی که امروز شاهدش بودیم و آرامش عجیبی برای همه‌ی ما داشت. هر کدام از روزهای ممنوع الملاقات بچه‌ها گفتند و این که چه بلایی سرشان آمده است. هرچند تمام این گفته‌ها بسیار تلخ بود، ولی همین که در جمعی نشسته بودیم که همه دردی مشترک داشتند، با جان و دل به حرف‌های همدیگر گوش ‌دادیم و هر نشانه‌ای برای آن دیگری آشنا بود و این باعث شد که انرژی دوباره بگیریم. یکی از مادران که در آفتاب تند خاوران فشارش بالا رفته بود، حالش جا آمد و گفت چه خوب شد که اینجا آمدیم و توانستیم کمی با همدیگر حرف بزنیم. دلم داشت دق می‌کرد و کم مانده بود منفجر شوم. یکی می‌گفت یک سال بعد از این که ساک‌ پسرم را دادند، یکی به من گفت پسرت زنده است و پول زیادی از ما گرفت و گفت جای او را به تو نشان خواهم داد و بعد غیب‌اش زد، دیگری می‌گفت ده سال پیش یکی به ما گفت که برادرت زنده است و بیخود می‌گویند که او را کشته‌اند.
با خود می‌گویم اگر روزی این خانواده دهان باز کنند و خاطرات‌شان و بلایایی که بر سرشان آمده است را بلند بلند در رسانه‌های عمومی باز گویند، جمهوری اسلامی دیگر نمی‌تواند کمر راست کند و مجبور است بالاخره پاسخ دهد که چرا و چگونه و با چه حقی مرتکب این همه جنایت شده و خانواده‌ها را نیز از دانستن حقیقت محروم کرده است، نه جنازه‌ای، نه وصیت نامه‌ای، نه برگه فوتی که علت واقعی مرگ را در آن نوشته باشند، نه سنگ گوری، نه بگذارند در همین گورهای جمعی آزادانه جمع شوند و یاد عزیزشان را زنده نگاه دارند و نه حتی به راحتی بتوانند در چهار دیواری خانه‌ها مراسم یادبود بگیرند. مسئولان حکومت اسلامی چاره‌ای ندارند و باید خاوران و دیگر گورهای بی نام و نشان را به رسمیت بشناسند و در سطح ملی و بین المللی از خانواده‌ها پوزش بخواهند، بعد از آن چه شود، زمان و شرایط تعیین خواهد کرد.
جمهوری اسلامی گمان می‌کند که مادرها و پدرها می‌میرند و همه چیز تمام می‌شود، شاید برخی از ما نیز این‌گونه فکر می‌کنیم و برای همین خیلی ناامید شده‌ایم، ولی وقتی برخورد جوان‌هایی که حالا انسان‌های برومندی شده‌اند را می‌بینیم که بی‌تابانه می‌خواهند به خاوران بیایند، باید به حرکت دادخواهانه‌ی خود ایمان بیاوریم و بدانیم که با مُردن چند مادر و پیر و ناتوان شدن خانواده‌ها خاموش نخواهد شد، ممکن است امروز ما جلوی جوان‌ها را بگیریم که به خاوران نیایند یا حرکتی نکنند، ولی هر روز این شعله در درون‌شان شعله ور تر می‌شود و می‌خواهند بدانند چرا و چگونه مادران و پدران‌ و خواهران و برادران و همسران‌شان را اعدام کرده‌اند و چرا حق ندارند بر خاک عزیزشان گلی بگذارند یا شمعی روشن کنند و برای‌شان آزادانه مراسم یادبود بگیرند. بالاخره این زخم نیمه باز سر باز می‌کند و چرک آن دیر یا زود بیرون می‌زند و فوران می‌کند و تمام پیکیر جمهوری اسلامی را می‌گیرد.
هرچند می‌دانیم حکومت اسلامی چاهی برای خود کنده است که خلاصی از آن به این راحتی برایش امکان پذیر نیست، از یک طرف می‌داند اگر درِ خاوران را باز بگذارد و جلوی خانواده‌ها را نگیرد، مانند دهه هشتاد، پیش از پادگانی کردن خاوران، صدها و شاید هزاران نفر در مراسم سالگرد کشتار زندانیان سیاسی و جمعه‌ی آخر سال شرکت می‌کنند، از طرف دیگر اگر هم چنان جلوی خانواده‌ها را بگیرد، خانواده‌ها به اشکال دیگر جلوی این بی‌عدالتی‌ها می‌ایستند و صدای‌شان را یکی یکی بلند می‌کنند و همین جمع‌ها و ایستادگی‌های کوچک، بزرگ و همه گیر می‌شود و همه چیز را به هم می‌ریزد.
باری، جمهوری اسلامی چاره‌ای ندارد و باید با این مساله برخورد کند و مسئولیت آن را بپذیرد. این چالشی است که باید با آن روبرو شود، ممکن است آن را به تاخیر بیاندازد، ولی دیر یا زود باید این بحران را پشت سر بگذارد، زیرا خانواده‌ها پاسخ می‌خواهند و مسئولان باید پاسخ دهند و دیگر نمی‌توانند هر کدام جنایت را گردن دیگری بیاندازند و از زیر بار مسئولیت ‌شانه خالی کنند.
حتی خانواده‌هایی که فقط در سال‌های اول با شهامت مراسم می‌‌گرفتند و سال‌هاست که آن‌ها را نمی‌بینیم یا حضورشان خیلی کم رنگ شده است، قطعا در درون‌شان بی‌تابی شدیدی موج می‌زند که باز دوباره به خاوران بیایند و به اشکال مختلف اعتراض خود را نشان دهند. این اعتراض نیز در طی این سال‌ها به اشکال مختلف بوده است، از نامه نگاری به مسئولان حکومتی به شکل علنی و مخفی تا نامه نگاری به مسئولان بین المللی و افشاگری و مصاحبه و نوشتن مطلب و دیدار همدیگر و حضور در خاوران و غیره، ولی اگر جمهوری اسلامی با این مساله برخورد نکند، بی تردید این اعتراض‌های خفته و نهفته، دیر یا زود از خانه‌ها به گورستان‌ها و جلوی زندان‌ها و از آن جا به رسانه‌ها و نهادهای بین المللی و در نهایت به کف خیابان‌ها کشیده خواهد شد و سایر جنبش‌های اعتراضی نیز به حرکت در می‌آیند و دیگر جمهوری اسلامی با هیچ اسلحه و قدرتی نمی‌تواند آن را مهار کند.

تاریخ انتشار : ۸ شهریور, ۱۳۹۴ ۷:۵۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

نقد و بررسی رمان تاریخی رود پرخروش نوشته ابراهیم دارابی

Una pace duratura è possibile solo con la partecipazione popolare attiva!

گزارش یک جنایت!

پیرامون تراژدی اخراج صدها هزار افغان‌ از ایران به انتظار داوری سخت فردا ننشینیم، در عمل به وظیفه‌ی امروزین بپاخیزیم!

توهم آزادی از دهانۀ موشک: افشاگری علیه مدافعان حملۀ نظامی به ایران

محکومیت حمله به زندان اوین و ضرورت آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی