مدرسه فمینیستی : به یاد عزیزان دربندمان از جمله کاوه قاسمی کرمانشاهی و دیگر فعالان جنبش زنان، در هشت مارس امسال خبر خوش ، خواننده هم پیدا کردیم ، پول نمی گیره ، گفته کادو من به زنان به مناسبت جشن روز جهانی زن ،
جشن ؟
جشن یا مراسم چه فرقی می کنه با با توام ،”با این همه غم/ در خانه دل/ اندکی شاید باید / که گاه هشت مارس است/”. می بینی !؟ شاعر هم شدم.
آره ، خدا رحم کنه
راستی عکس ها روهم چاپ کردیم ،بعضی هاش رو روی پلاکارد چسباندیم شمع هم گرفتیم. می دونی که مراسم هم طی سه روز برگزار می شه!
چرا سه روز؟
تا فرصتی باشه که هر کسی بتونه بنا به شرایط خودش حداقل در یکی از مراسم ها شرکت کنه!
مطمئنی همین طوره؟
واه ، یعنی چی مطمئنی ، حالا به فرض با پروانه و دوستهاش به توافق نرسیدم اونها یک برنامه دیگه رو تدارک دیدن در عوض چند روز برنامه داشتن بهتر از یک روز. راستش رو بگو کسی بهت چیزی گفته؟
نه ولی با بهرام اینها به چه نتیجه ای رسیدید؟
دیگه چی ، حال همین مونده مردها روز ما رو برامون جشن بگیرند، از این بدتر دیگه چی؟ یعنی ما عرضه نداریم خودمون روزمون رو جشن بگیریم، تازه وقتی زنگ زد که خبر برنامه شون بده بهش گفتم شما ها اگر راست می گید یه زره حرمت زن ها تون رو توی جمع بگیرد نمی خواد روز زن رو براشون جشن بگیرد، چهار تا هم بارش کردم، یادت که تو راهپیمایی به زنش که اون طرف وایساده بود جلو همه چه تشری زد، تازه زنش بیچاره اشتباهی هم روفته اون طرف !!
نه ولی خیلی هم مهم نیست چشم و گوشمون از این چیزها همیشه پربوده و هست،
ای بابا خودم برات تعریف کردم ، تو حسابی از دست رفتی ها ، “خانم علیه فراموشی” خودت که داری کم کم فراموشی می گیری!! تازه مگه همیشه خودت شعار نمی دی که” گسست های که در جنبش زنان است بر خلاف جنبش های دیگرریشه در کثرتگرایی تجربی آن دارد به همین دلیل هر حرکتی که حاصل تجربه های متفاوت است در جای خود …..”
آره می گم ولی نه با این لحن! حالا واقعا می خواهید جشن بگیرید؟
واقعا می خواهید جشن بگیرد؟ این چه حرفیه ؟ من تا حالا داشتم سوردوبیتی می خوندم؟ ببینم ایمیلت رو باز کردی اصلا؟
باز کردم ولی میل تورو نتونستم بخونم،
فقط مال منو نتوستی بخونی یا اصلا ایمیل هات رو نمی خونی،
راستش رو می خوای؟ بستگی به عنوان اون داره خیلی هاش رو بازنمی کنم اما مال تو رو واقعا بازکردم.
می شه بپرسم دنبال چه عنوانی هستی ؟ شاید برای اینکه مطمئن شم ایمیل منو می خونی با اون عنوان برات بفرستم خانم خانوما ؟ می خواهی بگم؟
آره،
کاوه کرمانشاهی آزاد شد!
به !! دیگه چی ؟ فکر می کردم منتظر خبری از ژنو هستی خانم! نظرت با عنوان همه زندانیان سیاسی آزاد شدند جلب می شه خانوم؟ اصلا چطوره برات بنویسم جنبش سبز به پیروزی رسید تا تو زحمت بکشی میلت رو باز کنی و بخونی ، ولی نه باید بنویسم طرح اجراء تمام درخواست های جنبش زنان به مجلس رفت؟ فکر کنم توبا این خبر بیشتر حال کنی!
حوصله شوخی ندارم
نه شاید هم بنویسم، در آستانه هشت مارس امسال به علت خوشی آب و هوا و سرسبز شدن همه جا در خطوط زیبای گسست ها در جنش زنان گل های سرخ آشتی و یگانگی روییده و همه کنار هم روز زن رو یک صدا جشن می گیرند.
مسخره می کنی؟
نه دلم برات می سوزه،خواب دیدی خیر باشه ، کاوه طفلک که تو زندان شهرستانه ، می دونی که چقدر به شهرستانی ها سخت می گیرند،
آره، به کردها سختر، اما خواهش می کنم نگو طفلک ، بچه های توی زندان طفلکی نیستند.
حالا واقعا از شوخی گذشته امسال از آرزوهات برای روز زن ننوشتی؟
نه وقتی آدم رابطه اش با خودش قطع می شه ، از یاد خوش هم می ره چه برسه به دوستهاش،
حالا به فرض کسی ازت پرسید،
واقعا می خواهی بدونی ؟
آره
گزارش برگزاری روز هشت مارس در کرمانشاه ، گزارشی که کاوه فرستاده باشه!
ای با با گیر دادی ها ، اینها همش علتش قرص نشسته خوردنه، اگر شب به شب قرصهای قبل از خوابت رو بشوری و بخوری ، حالت خوب می شه و پرت و پلا حرف نمی زنی -کدومش پرت و پلا است انتظارکشیدنم یا آرزوی که دارم
هیچ کدوم، اینکه فکر می کنی که کاوه رو این روزها فراموش کردن. این مرض ترس تو از فراموشی ، ببین پشت خطی دارم بگو ببینم می آیی جشن؟
جشن؟!