بیدارزنی: روز ۲۵ شهریور مربیان پیشدبستانی معترض بار دیگر مقابل وزارت آموزشوپرورش تجمع کردند. هفتهی گذشته نیز یک هزار مربی برای چهار روز متوالی مقابل نهاد ریاست جمهوری و وزارت آموزشوپرورش تجمع کرده بودند اما نهتنها وزارت آموزشوپرورش به مطالبات آنان رسیدگی نکرد بلکه «محمد بطحایی»، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی این وزارتخانه آنان را تلویحا تهدید کرد تا دیگر مقابل مجلس و نهاد ریاست جمهوری تجمع نکنند.
این تجمعات در اعتراض به عدم تعهد وزارت آموزشوپرورش به وعدهی خود مبنی بر لغو بخشنامه اخراج مربیان پیشدبستانی صورت گرفت. این بخشنامه بهکارگیری نیروی آزاد در کلاسهای پیشدبستانی ضمیمه دبستانهای دولتی را ممنوع کرده است و در عوض بر استفاده از نیروهای رسمی و معلمان بازنشسته تاکید دارد. همچنین، وزیر آموزشوپرورش پیشتر قول داده بود آزمون استخدامی مربیان پیشدبستانی ۱۷ مرداد برگزار شود اما این آزمون به دلیل کافی نبودن بودجه، برگزار نشد.
در این رابطه با یکی از مربیان معترض مصاحبهای صورت گرفته که در ادامه میخوانید.
اعتراض شما به چیست و از کی شروعشده است؟
مهمترین مسئله استخدام و ایجاد امنیت شغلی برای ماست. طبق مصوبه ۱۹ مهر قرار بود در طول دو سال، ما را از طریق برگزاری آزمون استخدام کنند. خردادماه امسال وزیر [آموزشوپرورش] آمد در اخبار اعلام کرد ۱۷ مرداد آزمون برگزار میشود و فقط منتظر منابع باشید. من و اغلب همکارانم کتابهای مرتبط را گرفتیم و مطالعه کردیم. بعد از یک ماه وزیر آمد در تلویزیون این مسئله را حاشا کرد. گفت ما بودجه نداریم و نمیتوانیم این نیروها را استخدام کنیم. از همان موقع – مردادماه – اعتراضهای مربیان پیشدبستانی بهخصوص از شهرستانها که بهمراتب وضعیت شغلیشان از ما بدتر است، شروع شد.
مسئولان آموزشوپرورش میگویند که مربیان پیشدبستانی جزء آموزشوپرورش نیستد، چون از مردم پول میگیرند. یعنی باوجود آنکه در مدارس دولتی کار میکنیم خصوصی محسوبمان میکنند. برای همین هم پیشدبستانی را جدا کردهاند و میگویند ما دینی نسبت به شما نداریم. این مسئله جو بسیار بدی ایجاد کرده چون هیچ نظارتی روی ما نیست. پارتیبازی که بیداد میکند. من خودم وقتی رفتم سازمان صحبت کنم مسئولش به من گفت آمار مربیان ۱۰ هزارتا بوده در عرض یک سال وقتی فهمیدند از طریق پیشدبستانی روزنهای برای استخدام هست این آمار سه تا چهار برابر شده است. درست هم میگفت در منطقه خود ما ۵۰-۴۰ تا نیروی اضافه آوردند و هرکدام هم یک نسبتی با کارمندان اداره داشتند. نهتنها در منطقه ما بلکه در کل کشور اینطور بود. یک نفر از معترضان که از لرستان آمده بود قسم میخورد دو نیرو برایشان آوردهاند که اصلا حضور ندارند و کار نمیکنند و فقط بیمههایشان رد میشود، چون دختران رئیس ادارهشان هستند. این مسئله به بدتر شدن وضعیت شغلی ما دامن زده است. چون مسئولان میگویند تعداد شما زیاد است و ما نمیتوانیم کاری برای شما بکنیم. درصورتیکه حداقل باید یک فکری به حال ما که سابقهی کارمان بالاست بکنند. الان من با ۱۴ سال سابقه باز هم نگران این هستم که همین کلاس پیشدبستانی با همین وضعیت کاری را هم به من ندهند؛ یعنی ما هیچ امنیت شغلی نداریم.
اعتراض دیگر ما به صدور بخشنامه اخراج مربیان پیشدبستانی است. من ۱۴ سال است که بهعنوان مربی پیشدبستانی کار میکنم، ۱۴ سال کم نیست یعنی از سال ۷۹ تا حالا، دو نوبت دو نوبتکار کردم، با بدترین شرایط و بدون حداقل امکانات. امنیت شغلی نداشتم. حکایت به مرگ میگیرند که به تب راضی شویم، حکایت ماست. به ما میگویند پیشدبستان نباید در مدرسههای دولتی باشد و نیروهای بازنشسته را کامل بهجای ما میآورند. این نیروها فقط میتوانند صبح کار کنند و ما باید بعدازظهر کارکنیم زیر نظر جایی مثل بهزیستی یا شهرداری، یعنی اینطور میخواهند ما را از فکر استخدام بیرون کنند. خب بعدازظهر برای ما باوجود بچه سخت است. درصورتیکه طبق مصوبه مجلس در سال ۹۱، قرار بود تا ۲ سال ما را استخدام کنند. الان این زمان دارد تمام میشود اما وضعیت ما نهتنها بهتر نشده بلکه بدتر هم شده است. خود من که ۱۴ سال سابقه کار دارم همین الان بیکارم یعنی به من اعلام نکردهاند که بروم و کلاس بگیرم. دری به تخته بخورد، بخشنامه یا اصلاحیهای بیاید که بگویند با همان شرایط کاری، با همان بیمهی نیمه، با همان حقوق و با همان شرایط سختی کار بیایید کار کنید. برای همین میگویم به مرگ گرفتهاند که به تب راضی شویم.
مسئله دیگر نداشتن قرارداد برای طرح شکایت به دیوان است. ما شنیدیم که خیلی از مربیان از طریق دیوان عدالت اداری شکایت کردند و به نتیجه رسیدند یعنی استخدام شدند. ما که رفتیم دیوان، به ما گفتند باید مدرک بیاورید. من الان از این ۱۴ سال که کار کردهام هیچ مدرکی ندارم. نمیدانم آن خانمها چطور مدرکها را جور کردند و ارائه دادند. من که از سال ۷۹ تابهحال کار میکنم یک ورق کاغذ هم از آموزشوپرورش ندارم یعنی به ما هیچی نمیدهند و میگویند مجاز نیستیم به شما نیروهایی که ربطی به آموزشوپرورش ندارید چیزی بدهیم. همین امسال من هرچقدر با رئیس مقطعمان صحبت کردم گفت ما بههیچعنوان نه به شما نه به هیچکس دیگر حق نداریم نامه ای دال بر اینکه در اینجا کار میکنید، بدهیم. من به دیوان که رفتم برای شکایت، هم قاضی و هم کارمندان آنجا به من گفتند که وکیل هم بگیرید نمیتوانید کاری کنید و همین حقوقتان را هم باید به وکیل بدهید
بهغیراز دیوان به کجا مراجعه کردید؟ چه برخوردی با شما داشتند؟
علاوه بر دیوان به وزارتخانه [آموزشوپرورش]، دفتر ریاست جمهوری و مجلس رفتیم. همکارانی که از شهرستانها آمدهاند شرایط بسیار بدتری دارند، شبها جایی ندارند و میروند مرقد امام میخوابند. کار کردن آنها بهمراتب سختتر از ماست. با یکی از مربیانی که از روستایی در اطراف خرمآباد آمده بود صحبت کردم، میگفت حقوقشان تا پارسال ۱۰۰ هزار تومان بوده که بعد از عید ۱۵۰ هزار تومان شده است. میگفتند که برخی مسیرها را باید پیاده بروند، برخی جاها مجبورند با الاغ بروند، برخی مسیرها صعبالعبورند. نمایندههای آنها [در مجلس] خیلی پیگیر کارشان بودند. یک طرحی را به مجلس دادند که ما را بهصورت حقالتدریسی بگیرند. ما به حقالتدریسی شدن هم راضی هستیم برای اینکه از این وضعیت ناامنی شغلی و شرایط بدِ کاری خارج شویم و حقوق و مزایای ما بهتر شود. مدرسه هم موافق بود، اما نماینده دولت آمد به مجلس و رأی مجلس را زد و مجلس هم به آن طرح رأی نداد. الان هم که مجلس تعطیل است[۱].
ریاست جمهوری هم که رفتیم یکی دو بار مشاور وزیر آمد با ما صحبت کرد. ولی چیزی که هست اینکه الان اصلا دیگر صحبت از استخدام نمیکنند.به سازمان [آموزش و پرورش] هم که مراجعه کردیم گفتند که نیرو خیلی احتیاج دارند اما مجاز نیستند ما را استخدام کنند چون بودجه ندارند و میخواهند بهجای ما نیروهای بازنشسته را بگیرند. به من گفتند خانم بهکل فکر استخدام را از سرتان بیرون کنید به فکر این باشید که کلاستان را از دست ندهید. اول و آخر حرفهایشان این است که بودجه ندارند. اعتراض ما هم این است که شما دو سال وقت داشتید برنامهریزی کنید که بودجهای بتوانید از جایی برای استخدام ما تأمین بکنید.
وضعیت کاریتان را میشود توضیح دهید؟
ما چون نصف روز کار میکنیم حقوق نیمه و بیمه نیمه هم میگیریم. ۴ ماه خرداد و کل تابستان هم که کار نمیکنیم، بیمه و حقوق به ما تعلق نمیگیرد. بهاینترتیب هر سه سال که کار کنیم برابر با یک سال بیمه کامل محسوب میشود. در این ۱۴ سالی که من کار کردهام ۷ سال اول که اصلا بیمه نبودهام و ۸ سال بعد هم تنها ۳ سال سابقه کار محسوب میشود. باوجودآنکه ساعت کاری ما دقیقا مثل معلمان رسمی است، یعنی از ساعت ۸ تا ۱۲، اما حقوقمان یکچهارم آنهاست. اضافهکاری، عیدی به ما تعلق نمیگیرد، معلمان رسمی سختی کار میگیرند، زنگ تفریح دارند، اما ما الان این مزایا را نداریم. برای بازنشستگی هم حساب کنید چقدر بعد میتواند شامل ما شود وقتی هر سه سالمان برابر با یک سال است. تازه برای بازنشستگی شرایط سنی را هم برای ما حساب نمیکنند.
سال گذشته حقوق ما ۲۵۰ هزار تومان بود. برای اینکه حقوق ما خیلی پایین بود و وجهه بدی هم برایشان داشت، آمدند حق معاونت پیشدبستانی را به ما دادند؛ یعنی ۵۰-۴۰ هزار تومانی که به معاون میدادند به ما دادند به این شرط که دیگر آنها هیچ دخالتی در کار ما نداشته باشند. با این وضع باور نمیکنید از ۸ صبح که به کلاس میرفتم تا ۱۲ ظهر رنگ خورشید را نمیدیدم یعنی بدون زنگ تفریح یکسره کار میکردیم. همان موقع ۳۵ شاگرد با یک کمک مربی داشتم که از همین نیروهایی بود که با روابط آمده بود و کاری نمی کرد، یعنی من مجبور بودم کل این ساعات بدون زنگ تفریح با بچهها بهتنهایی سروکله بزنم. در آن وضعیت به آن سختی میگفتند چون معاونها حقالزحمه برای شما نمیگیرند هیچ مسئولیتی هم در قبال شما ندارند. از ۱۵ شهریور هم ما را فرستادند مدرسه گفتند که چون معاونها حق پیشدبستانی نمیگیرند کارهای ثبتنام را هم باید خودتان انجام دهید. واقعا بیعدالتی در پیشدبستانی بیداد میکند.
من خودم بهشخصه اولش به عشق استخدام آمدم بهعنوان مربی پیشدبستانی مشغول به کار شدم. دیپلم که گرفتم آمدم آموزشوپرورش ولی الان لیسانس هم دارم و با ۱۴ سال سابقه با بچه کوچک بهسختی دارم کار میکنم و هنوز استخدام نشدهام. حقوق من برابر با کسانی است که وارد شدند و دیپلم دارند. یعنی بالارفتن سطح تحصیلات ما در میزان حقوق ما هیچ تاثیری ندارد. خب من ادامه نمیدهم اگر با این شرایط کاری باید هم چنان کار کنم. اولیا که به دلیل مبلغی که پرداخت میکنند فوقالعاده متوقع هستند و مدیران هم سر ما زور هستند. شاید شما باور نکنید ولی جو پیشدبستانی حالتی است که مستخدمهای مدرسه هم حتا سر ما زور هستند؛ یعنی به خودشان این اجازه را میدهند که از کثیفی کلاس ما ایراد بگیرند، چونکه ما امنیت شغلی نداریم. خدا گواه است کلاسم که تعطیل میشد و بچهها میرفتند، خودم جارو به دست میگرفتم و کلاس را جارو میکردم، کلاس را تمیز میکردم تا مستخدم و مدیر نیایند سر من زور شوند؛ یعنی شرایط کاری مستخدمان مدارس از ما بهتر است. من لیسانس دارم با ۱۴ سال سابقه، امسال رفتم سازمان گفتم من را بهعنوان مستخدم به کار بگیرید. چون میدانم امنیت کاری دارند، استخدام میشوند و بعد از دو سال کار میتوانستم بهعنوان معلم کار کنم. به من گفتند مستخدم هم نیاز نداریم؛ یعنی الان اگر روزنهای باز کنند که ما نظافتچی در مدارس شویم خیلی از مربیان به این راضی هستند.
شرایط مرخصیتان چگونه است؟ به فرض برای بارداری؟
به سختی می توانیم مرخصی بگیریم. به ما میگویند در صورت بارداری سه ماه بیمه داریم، اما اکثر مربیان از این مرخصی استفاده نمیکنند چون امنیت شغلی نداریم. دوست خود من تا روز قبل از زایمان به مدرسه آمد، دو هفته بعد از زایمان هم به سرکار برگشت. چون نمیخواست کلاسش را از دست بدهد. میتوانستند کس دیگری را بهجای او بگذارند و خیلی راحت به او بگویند ما دیگر جا نداریم.
انجمن صنفی معلمان برای شما چهکار میکند؟
چون به ما میگویند جزء آموزشوپرورش نیستیم برای همین هم میگویند نباید مدعی چیزی باشیم. درحالیکه ما باید زیر نظر آموزشوپرورش باشیم چون در مدرسههای دولتی کار میکنیم؛ اما وقتی به نفعشان نباشد سریع از زیر بار مسئولیتشان در قبال ما شانه خالی میکنند.
پس چطور اعتراضهایتان را هماهنگ میکنید؟ برنامه شما برای آینده چیست؟
خب همکاران بهصورت منسجم فعالیت نمیکنند برفرض من از تجمع آخر (۲۵ شهریور) خبر نداشتم. معمولا با اس ام اس به همدیگر اطلاعرسانی میکنیم یا سینهبهسینه نقل میکنیم؛ اما به شکل منسجم نمیتوانیم پیگیر کار باشیم.
قدم بعدی که روشن نیست. الان شرایط کاری را بهقدری برای ما سخت کردهاند که میگویند شما دیگر کلاس ندارید و از اول مهر بیکار هستید. درنهایت هم اگر بخواهند برای ما کلاس جور کنند از اول مهر مربیان میروند سر کلاسها و دیگر فرصتی باقی نمیماند. چون همین الان هم سازماندهی این برنامهها [ی اعتراضی] بر عهدهی بچههای شهرستان است. از خانه و زندگیشان زدند و آمدند تهران، آواره شدند به این امید که شرایط کاریمان بهتر شود اما از اول مهر مجبورند برگردند. به نظر من هم برنامه سازمان این است که تا اول مهر سرگرممان بکنند تا بعد هرکسی به شهر خودش برگردد و تا ۹ ماه سرگرم کار خودش باشد.
آخرین حرفتان چیست؟
خواسته ما این است که اگر حداقل نمیخواهند ما را استخدام کنند ، شرایط کاریمان را بهتر بکنند، از این عدم امنیت شغلی و بیشخصیتی درِمان بیاورند. حقوقمان را بالاتر ببرند، بیمه ما را کامل کنند، آنقدر هم ما دلنگران کلاس نباشیم که الان ۲۶ شهریور است و هنوز مشخص نیست که کلاس داریم یا نه. نکته دیگر اینکه نظارتشان را حداقل قطع نکنند. در منطقه ما پارتیبازی زیاد است و به همین دلیل چندین بار به منطقه رفتیم و شکایت کردیم، منطقه به ما گفت پیشدبستانی جزء آموزشوپرورش نیست و ما هم هیچ نظارتی نمیتوانیم داشته باشیم. در حالی که مربیان در انتظار آزمون بودند. این عدم نظارت سازمان است که وضعیت ما را به اینجا کشانده است.
ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار سایت بیدارزنی گذاشتید و امیدوارم خواستههای شما محقق شود.
—-
مطالب مرتبط:
۷سال انتظار مربیان پیش دبستانی برای دریافت حداقل حقوق
خواستههای مربیان پیش دبستانی از آموزش و پرورش
مجلس به جای «چماق سازی» از اعتراض مربیان پیشدبستانی، ردیف بودجه تعریف کند