به بهانه سالگشت حادثه سیاهکل
امسال پنجاە سال از تولد جنبشی در تاریخ مدرن سیاسی ایران می گذرد کە ارکان دیکتاتوری پهلوی را بەلرزەدرآورد و مبشر دوران نوینی از مبارزە علیە استبداد و سرکوب برای رهائی مردم میهن ما، بویژە کارگران و زحمتکشان، از قید بی عدالتی بود.
بە همین مناسبت گروە بزرگداشت پنجاه سال جنبش فدائیان خلق ایران سلسلە مصاحبەهائی را با فعالین طیفهای مختلف سیاسی و مدنی ترتیب دادەاست کە بتدریج در اختیار خوانندگان کارآنلاین قرار خواهندگرفت. متن پیش رو مصاحبەای دیگر از سلسلە مصاحبات نامبردە می باشد کە در آن با رفیق ملیحە زهتاب بە گفتگو نشستەایم.
***
مصاحبه با ملیحه زهتاب
١ـ نوزدهم بهمن امسال جنبش فدایی پنجاه ساله می شود. بارزترین خصلت فداییان از نظر شما چه بوده یا چیست؟
ـ بارزترین خصلت فدایٔیان در دوران مبارزه چریکی، شجاعت و از خودگذشتگی آنها در راه آرمان مردمی، شکستن سد ناامیدی سیاسی و شکاف انداختن در دژ استبداد بود. روی آوردن وسیع اقشار مختلف مردم بطرف فداییان در پی انقلاب دستاورد همین خصلت و نقشی بود که آنان در درک ضرورت تغیر جامعه داشتەاند. در این دوره و با گذر از سازمانی چریکی با مشارکت وسیع فدایٔیان خلق ایران اکثریت در تحولات بغرنج کشور تداوم یافت.
٢- چه انتقادی به این جنبش دارید؟
– برای من که از سال ۵۴ به سازمان پیوستم، امروز علیرغم اثرات مثبت این جنبش، ناتوانی آن شکل مبارزه را در همراه کردن توده ها بزرگترین ضعف آن می دانم. همچنین با اینکه استبداد شاه راه هرگونه مبارزه مسالمت آمیز را سد کرده بود. اراده گرایی مشی مسلحانه نیز که با تشدید خشونت رژیم مواجه بود در تحقق آزادی و رهایی خلق ناکام ماند. نقد راه طی شده نیز باید توشه ای باشد که امروز هم به درک ما از مبارزه کمک کند.
٣ـ کدام چهرەهای فدایی را که اینک در میان ما نیستند بیشتر بیاد می آورید؟
ـ – سازمان فدایٔیان خلق در راه مبارزه، هم قبل از انقلاب وهم بعد از انقلاب وبخصوص در فاجعه کشتار ۶۷، اعضای بسیاری را از دست داده که همه آنها عاشق زندگی و میهن خود بوده اند و خاطره همگی آنها برای ما گرامی و ماندگار است.
رفقا بیژن و حمید اشرف به عنوان نقشی که بعنوان رهبران سازمان داشتند، مسرور فرهنگ که همسر و همرزم من بود، صبا بیژن زاده، فاطمه نهانی و بهروز ارمغانی که بعنوان مسٔولین من در خانه های تیمی بسیار از آنها آموختم، لیلای فلسطین که از اعضای سازمان در فلسطین بود و بعد از انقلاب بر اثر سرطان فوت کرد، فاطمه جریری، زندانی زمان شاه که مهربانی و لبخندش زبانزد بود و چند سال پیش در اثر بیماری از میان ما رفت و نیز فرزانه صابری که در جوانی بعد از انقلاب عضو سازمان شد، در شرایط سخت سالهای ۶۲ تا ۶۵ در کنار همسرش تهماسب وزیری در ایران در تشکیلات مخفی سازمان بود و پس از آن با تلاش خستگی ناپذیر برای رساندن صدای سازمان از رادیو و بالاخره تحصیل و دریافت دکترای ریاضی در شرایط سخت مهاجرت هیچگاه از کوشش باز نایستاد و دریغ که متاسفانه در اثر بیماری از میان ما رفت. یکایک این رفقا و آنانی که نام نبردم همیشه در یاد من زنده اند.