بعد از درخواست دولت سوریە از روسیە برای دخالت نظامی در این کشور، و تائید این درخواست از طرف پارلمان روسیە، این کشور حملات خود علیە داعش و نیروهای اپوزیسیون رژیم بشار اسد را از یکی دو هفتە پیش آغازکردەاست. آنچە در مورد پیامدهای این دخالت نظامی می توان گفت این است کە بطورکلی این تحرکات نظامی هم باعث تضعیف تروریستها می شود، و هم باعث نگرانی کشورهای طرف مقابل درگیری از جملە کشورهای غربی.
اما روسیە سعی دارد کە همزمان با تحرکات نظامی، خود را تنها بە این حرکات محدود نکند و همراە با آن در زمینە سیاسی نیز بە همگرائیهائی با دیگر نیروها درست اندرکار بحران سوریە روی کند. سخنان وزیرخارجە روسیە در مورد اینکە اپوزیسیون میانەرو سوریە می توانند بخشی از روند حل سیاسی سوریە باشد، از این جملەاند.
از طرف دیگر چنین بە نظر می رسد کە نرمش ضمنی دول غربی و بویژە آمریکا در مورد تحرکات نظامی روسیە تنها ناشی از ضعف نسبی آنها نباشد، بلکە از قبل نوعی تفاهم هم صورت گرفتە باشد، و درست این تفاهم است کە جرات بیشتری بە روسیە برای تحرکات نظامی خود دادە است.
تا آنجائی کە بە تحرکات روسیە بویژە علیە داعش برمی گردد، باید آنرا مثبت ارزیابی کرد، اما اگر قرار تنها بر دخالت نظامی و استفادە از اهرم نظامی برای حل بحران باشد، بحران سوریە برای برون رفت از وضعیت اسفبار خود نە تنها مدخلی نخواهد یافت، خود تحرکات روسیە می تواند باعث وخیمتر شدن اوضاع گردد. زیرا کە کشورهای پشتیبان داعش و نیروهای اپوزیسیون سوریە نیز از پا نخواهند نشست و با پیشبرد برنامەهای خود در زمینە کمک های تسلیحاتی و مادی و مالی، تحرکات روسیە را بە تحرکاتی پایدار، اما بدون نتیجە ملموس تبدیل خواهند کرد.
ظاهرا کشورهای غربی نیز با اعلام اینکە اسد می تواند بخشی از پروسە راە حل سیاسی بحران سوریە باشد، قدمهائی برای تفاهم با طرفهای مقابل بە جلو نهادەاند. اگر این موضع را در کنار موضع روسیە در قبال نیروهای میانەرو سوری قرار بدهیم، شاید بتوان از مبنای خوبی برای آغاز حرکتی سیاسی در کنار حرکت نظامی برای حل معضل سوریە گفت.
همچنین در این راستا در صورت توافق روسیە و کشورهای غربی برای همکاری نظامی با همدیگر علیە داعش، می تواند مورد دیگری در آیندە برای پایان دادن بە عمر داعش و نیروهای تروریستی در سوریە باشد. امری کە در صورت وجود ارادە لازم برای شکست تروریستها، عملی کردن آن آسان بە نظر می رسد.
واقعیت این است کە ائتلافی علنی و غیر عنلی میان کشورهای روسیە، ایران، سوریە و عراق در مورد بحران سوریە شکل گرفتە است. بانی این ائتلاف، عمدتا مسئلە داعش و شکست دادن آن در سوریە و کل منطقە می باشد. اما در آن سوی نیز، ائتلافی دیگر بە چشم می خورد کە بە اندازە ائتلاف اولی حضورش جدی و برا است. هم اکنون میان این دو جبهە زبان مشترکی در برخی زمینەها پیدا شدە است. زبان مشترکی کە باید از پتانسیلهای آن در جهت حل سیاسی بحران سوریە استفادە کرد. بنابراین برای اجتناب از ادامە و تعمیق جنگ و فرارویدن احتمالی آن بە جنگی جهانی*، عقل سلیم می طلبد کە طرفین با گسترش پروژەهای سیاسی و شروع و تعمیق همکاریها و همگرائیها، یک بار برای همیشە بە معضل سوریە خاتمە دهند.
—————–
*ـ ترکیە در این مورد نقطە حساسی است. تعرض هواپیماهای نظامی روسیە بە حریم هوائی این کشور و هشدارهای ترکیە بە عنوان عضو ناتو، احتمال درگیری میان قدرتهای بزرگ را می تواند افزایش دهد. اگرچە ناتو بنابر آئین نامە خود موظف بە حمایت و دفاع از ترکیە بە عنوان عضو خود در قبال تهدید خارجی است، اما در همان لحظە، بە علت همکاریهای ترکیە با داعش، غرب و بویژە کشورهای اروپائی در یک شرایط متضاد گرفتار آمدەاند. شاید در هیچ دورەای بە اندازە دورە کنونی، ناتو از عضویت ترکیە در ناتو ناخوشنود نبودە است! اگر بە این عنصر، عنصر حملات ترکیە بە پ کا کا و نارضایتی اروپا را هم اضافە کنیم، شاید تصویر واضح تر می گردد.