آقای محمد درویش از مسئولین سازمان حفاظت زیست کشور مدعی است(۱)؛«… که یکی از مشکلات کلیدی کشور ما در حوزه محیط زیست این است که مردم در ارتباط با مطالبات محیطزیستی از آگاهی لازم برخوردار نیستند. تلاش ما در سازمان حفاظت محیط زیست این است که به سمت افزایش آگاهی پایدار مردم در حوزه محیط زیست برویم، از همین رو از مهدکودکها فعالیت خود را آغاز کردهایم…»
ضمن حمایت از اندیشه ی آقای محمد درویش، تصور می کنم، که حق به جانب ایشان است، چرا که، حتی شهرداریهای برخی از شهرها، با اینکه شاهدِ ریزش فاضلاب شهری به رودها، دریاچه ها و دریا هستند، عکس العملی از خود برای جلوگیری از این اجحافات و تجاوزات به طبیعت از خود نشان نمی دهند. و یا خودِ شهرداریهای کشور بجای تفکیک و استفادهی مجدد از زباله های شهری، زباله ها را در طبیعتِ نزدیکِ شهرها دفن و بعضاً در دره ها یا چالههای بزرگ از پیش کنده شده ریخته و به حال خود رها می کنند.
روی این حساب شاید لازم باشد که به آقای درویش پیشنهاد کنیم، تا ایشان مسئولین شهرداریها، فرمانداریها و استانداریهای کشور را هم، در همان مهدکودکهایی که قرار است، مرکز آموزش در بارهی حفاظت از محیط زیست باشند، تحتِ آموزش قرار دهند، تا شاید از این راه دیگر شاهد تبدیل شدن حومه ی شهرهای بزرگ و کوچک کشور به زباله دانی، و رودها و دریاچههای کشور به محل تخلیه فاضلاب شهری و صنعتی نباشیم.
با اینکه آقای محمد درویش خود بهتر از هر کسی میداند، اما شاید لازم باشد، که به ایشان یادآوری مجدد شود، که مردم آنقدرها هم که ایشان در تصور دارد، نسبت به سرنوشتِ دریاچه ارومیه بی تفاوت نیستند.
یکی از نمونههای آن، بازدید شمار روزنامه ی ایلناست، که مطلب مصاحبه ایشان با خبرنگار ایلنا را در ستون پربازدیدترین قرار داده است. و اگر در جستجوگر گوگل بنویسیم، دریاچه ارومیه، بیش از دویست مقاله و گزارش در باره ی دریاچه روی صفحه کامپیوتر ظاهر خواهد شد. و علاوه بر آن کمتر صفحه اینترنتی شخصی و عمومیی را سراغ دارم، که مطلب و یا عکسی در باره اوضاع وخیم دریاچه ارومیه نداشته باشد.
مشکل اصلی از آنجا آغاز میشود که، نجات دریاچه ی ارومیه و کوششی پیگیر در جهتِ سامان بخشیدن به وضعیت محیط زیست کشور، هرگز دارای اولویتِ لازم در هیچیک از دولتهای جمهوری اسلامی(ج.ا.) نبوده، و هر از گاهی هم که در بارهی محیط زیست اجازه صحبت صادر شده، این دستور نه برای نجات محیط زیست کشور، بل به جهتِ پوشاندنِ موضوع یا موضوعات حادِ دیگری بوده است.
در موقعیت زمانیِ امروز که مردم بواسطه خودکامگی و استبداد ج.ا. اجازه و امکانِ تشکیل جمعیتها و احزابِ مستقل خود را ندارند، لذا از قدرتی نیز برای طرح و اجرای اولویتهای خودشان برخوردار نیستند.
با اینکه، برنامه ی طنز موردِ اشاره آقای محمد درویش و حساسیتهای ایجاد شده پیرامون آن کمی تا قسمتی مشکوک می زند، اما با اینهمه اگر مردم احساسی از امنیت و آرامش برای ابراز اعتراضات خود داشتند، به یقین هر روز به گونه ای صدای اعتراض خود را در باره وضعیت اسفناک دریاچه ارومیه به گوش مسئولین رسانده و از ایشان گزارش کار میخواستند.
لذا اگر آقای محمد درویش طعنههای بیشتری در چنته دارد، به جای نثارشان به مردم، به دیوارِ بلندِ حاکمیت استبدادی نثارش کند، که با ایجادِ ممنوعیتها و خط قرمزهای در حال گسترشش جلوگیر و مانع اصلی در راهِ آزادی بیان، دموکراسی و ایجادِ تشکلاتِ سیاسی اجتماعی مستقل است.
۳۰ آبانماه ۱۳۹۴
************
1- چرا مردم نسبت به خشک شدن دریاچه ارومیه حساسیت لازم را ندارند؟