جمعه ۲۵ مهر ۱۴۰۴ - ۰۱:۵۶

جمعه ۲۵ مهر ۱۴۰۴ - ۰۱:۵۶

ترک تحصیل دختران؛ تلاقی فقر، جنسیت و سیاست‌های آموزشی نابرابر
گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت): قوانین ناکافی، ازدواج زودهنگام که گاهی معلول فقر خانواده ها، فقر ساختاری در میان کارگران و زحمتکشان، کمبود امکانات آموزشی در مناطق...
۲۴ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بیانیه کانون نویسندگان ایران به مناسبت درگذشت ناصر تقوایی
شک نباید داشت که تقوایی در سراسر کار خلاقه و زندگی خود همواره انسان را رعایت کرد و هرگز از معیارهای حق‌طلبانه‌ی خود قدمی واپس ننشست. هنر مستقل او را...
۲۴ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
پایان آپوکالیپس، نه آغاز صلح
سیاوش قائنی: شاید این همان چیزی است که واشنگتن، تل‌آویو و پایتخت‌های عربی خلیج فارس آن را «پایان بحران» می‌نامند: پایان آتش، بازگشت کالا، بازسازی خانه‌ها. اما در واقع، شاید...
۲۴ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
ایران جدید و خاورمیانۀ جدید
ایران به آرامی درحال گذار از یک وضعیت استراتژیک به وضعیت جدیدی است. این گذار شامل سیاست‌های داخلی هم می‌شود. ولی راه ساده‌ای نیست. بن‌بست فعلی حاصل یک پروسۀ چهل...
۲۴ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سیاوش
نویسنده: سیاوش
قاصد زمان
می گفتی، با تقدیر خویش پنجه درپنجه کنیم T آما امروز به باور زمان، همان تقدیر است؟، همان مقصود، بی مقصد، در چرخش زمان، گفتی، عشق کبوتر وپرنده است، نه...
۲۳ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
پلمب جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار؛ تداوم تاریخی فشار بر نهادهای مستقل در ایران
شهناز قراگزلو: این وضعیت بازتاب ذهنیتی است که از همبستگی اجتماعی و سازمان‌یافتگی مردم هراس دارد. در چنین فضای امنیتی، حاکمیت به جای آنکه جامعه مدنی را بازوی اجتماعی خود...
۲۳ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
سیزدهمین تحلیل هفته، گفتگوی ویژه، «مسئله کرد؛ ترکیه، اسرائیل، ایران» با مهرداد فرهمند، امید اقدمی، فرخ نگهدار
۷ اکتبر ۲۰۲۳ و تحولات ناشی از آن بر سیر تحولات در منطقه ما، از جمله در زمینه مساله کِرد، تاثیری تعیین کننده داشته است. در سیزدهمین برنامه «تحلیل هفته،...
۲۳ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ

در شش قاره جهان اتحاد برای ایران

واقعيت" پر از لايه های گوناگون متنافی است و زندگی امروز ما در شعاع نيرومند روشنائی هائی می گذرد که از جنبش مدنی و خيزش نافرمانی مدنی مردم ايران بر ما می تابد. در گرمای اين تابش، لايه لايه يخ بستگی "روح" در حال باز شدن است. نقش سرما زده و پريده رنگی از احساس اشتراک در سرنوشت، تجانس در بيم و اميد ها، همرأئی در نويد و آرزو ها، بر لوح "روح" در حال پديدار شدن است.

هزاران نفر از ایرانیان برون مرز، دست در دست بشردوستان و آزادیخواهان کشور های میزبان، در بیش از ۱۱۰ شهر در شش قاره جهان، با برپا ساختن تظاهرات و تجمع های اعتراضی همآهنگ، به فراخوان “روز جهانی اقدام برای حقوق بشر در ایران” پاسخ مثبت دادند. این یک واقعه تاریخی بزرگ در مبارزات ملت ایران برای دموکراسی و برابر حقوقی شهروندی است و با قوت تمام بر این اندیشه مهر تأئید گذارد که پیکار برای حقوق بشر، پیکاری بدون مرز و عموم بشری است.من با علاقه-ی تمام گزارش رسانه های فارسی برون مرز را پیگیری کرده-ام. تصاویر این گزارش ها، تابلوهای زیبائی هستند در قاب خواست ها و مطالباتی که فراسوی تعلق آدمیان به ملت ها، فرهنگ ها، زبان ها، ادیان و یا طبقات و اقشار اجتماعی و نیز گرایش های متفاوت سیاسی، به “انسان” تعلق دارد. خواست هائی عموم بشری هستند؛ که در ذات و اصل خود، مطالبه-ی همه ملیت ها و مردمان جهان است. اگر می بینیم روز جهانی اقدام برای حقوق بشر در ایران، آکنده از جلوه برادری همه ملت های جهان است ، و با همبستگی آدمیان از همه تبار و هر رنگ تعلق، ظاهر و زندگی می شود، دقیقا” به همین خاطر است. آیا در این تجربه آن “امکان” وجود ندارد که به “همبستگی ملی” در صفوف ما ایرانیان برون مرز، صورت نهادی ببخشد؟ آیا نمی توان به این “ایده”، یک سیمای بومی و زبان ملی بخشید، که بشود او را دید، با او راهپیمائی کرد، با او سخن گفت و از او سخن شنید که یک “ملت” هستیم در کار و پیکار برای ساختن “ایران” در آزادی و عدالت در تراز همین مدنیت که صدای تلخکامی ها و شاد خواهی ها-مان در آن جاری است و سرود می شود…؟

عینیت بخشیدن در عرصه عمومی؛ به انسان آزاداندیش، دارنده رأی و حق انتخاب، معنایش ساختن تاریخ خود به طور آگاهانه است. انسان با دست یافتن به فردیت وآزاد کردن خویشتن از حبس تاریخ گذشته، مقدمات ورود آگاهانه خود به تاریخ آینده را فراهم می آورد. از بربریت جبار و خونریزی که ایرانیان را به “خودی” و “غیرخودی” شقه شقه می کند، در می گذرد و پا در شهر مدنیت و مدرنیته می گذارد که در آن انسان مفهومی غیرقابل تجزیه و دارای حقوق بشری است. نکته این است که، نیاز جمعی ایرانیان در لحظه تاریخی کنونی به “همبستگی ملی”، بدون رهائی از تاریخ “گذشته” و چیره شدن بر بربریت تاریخ، نمی تواند درک و دامنگستر شود و آگاهی همه-ی ایرانیان را در بر گیرد. تجاهل چرا؟! در “آنی” که هستیم، این “همبستگی ملی” در امروز ما ایرانیان یک روانشناسی اجتماعی سست بنیاد و شکننده است! و هر لحظه می تواند در برابر عوارض یک تاریخ پر از بربریت و شقاوت و یک سرنوشت شوربخت – که در انتظار ما و صیاد ماست – از حیات باز ایستد! آگاهی بر این واقعیت، به گام هائی که مصممیم در راه تشکیل “همبستگی ملی” برداریم، استواری می بخشد. نترسیم! ما همه با هم هستیم.

همبستگی ملی، بر ساخته و برخاسته از یک موجودیت تاریخی است با احساس اشتراک در سرنوشت و تجانس در بیم و امید ها و همرأئی در نوید و آرزوها که به او “روح” یگانه می بخشد و از او هیأتی می سازد بنام “ملت”. نشانه-ی هستانی چنین موجودیتی؛ پرچم ملی و سرود ملی است و… از جمله-ی تناقض های امروز ما یکی هم اینست که یک موجودیت تاریخی هستیم بدون پرچم ملی و بی سرود ملی! پس در خود به چشم یک “ملت” نگاه نمی کنیم و در واقعیت یک غریبه-ی آشنا هستیم؛ دست به گریبان فسق و تفرقه! به گمان من؛ مناقشه بر سر “رنگ سبز”- که من به آن چونان یک نشانه-ای از امید به همرأئی عمومی و نوید یک تفاهم همگانی می نگرم-، و کشاکش بر سر “پرچم”،- که در نزد مدعیان، می بینم که نه نماد ملی بلکه بیدق قبیله سیاسی-شان است – برآمدی از واقعیت متناقضی است که ما را در “همبستگی ملی” نقض می کند و پراکنده می سازد. در شرایط وجود این تناقض، همبستگی ملی، یک روانشناسی اجتماعی ناپایدار و آسیب پذیراست که می تواند به آسانی مغلوب منازعه- ای شود که بر سر پرچم ها و رنگ ها و خط و ربط ها در حال باز کردن میدان برای خود است.

“واقعیت” پر از لایه های گوناگون متنافی است و زندگی امروز ما در شعاع نیرومند روشنائی هائی می گذرد که از جنبش مدنی و خیزش نافرمانی مدنی مردم ایران بر ما می تابد. در گرمای این تابش، لایه لایه یخ بستگی “روح” در حال باز شدن است. نقش سرما زده و پریده رنگی از احساس اشتراک در سرنوشت، تجانس در بیم و امید ها، همرأئی در نوید و آرزو ها، بر لوح “روح” در حال پدیدار شدن است. اندیشه من این است که ما نیازمند روحیه و تفکری هستیم که یکدیگر را در تفاوت هائی که داریم برسمیت بشناسیم و در مشترکات؛ در دفاع از خواست مردم در همین جنبش و خیزش مدنی جاری که موجودیت خود بنیاد و خود گویا دارد، همدیگر را محترم بداریم و اتفاق کنیم، زیرا تا دست به اتفاق بر هم نزنیم – پائی ز نشاط بر سر غم نزنیم!

پیکار ایرانیان رانده از میهن، ادامه جنبش مدنی مردم ایران، در برون مرز است. ما سرکوب شده-ترین بخش مردم ایران هستیم و این بی قراری و شوق و امید، و این بیداری و تب و تابی که ما را به راه آشتی کشانده، اصالت دارد. از محسنات بزرگ تجمع ایرانیان، دیدار ها؛ گفتن ها و شنیدن ها و آشنائی های نو پدید آنست. به گمان من، این دیدارها وگفتن ها و شنیدن ها، موألفه-ی اساسی در تشکیل “فرهنگ سیاسی نوین” در نزد ماست. ” رأی من چه شد؟ “؛ این پرسش برخاسته از زخم تازه- ایست که حکومت ولائی بر جان ما ایرانیان نشانده است! اما هراندازه که بیشتر به این پرسش می اندیشم، بیشتر به این نتیجه می رسم که درمان زخم های سیاست از رهگذر التیام زخم های فرهنگ میسر است! ” رأی من چه شد؟ “، قبل از این که یک مطالبه سیاسی باشد، یک پرسش در باره فرهنگ است! پرسشی است معطوف به شناسائی انسان ایرانی در مقام “شهروند” و برسمیت شناختن حق انتخاب برای او. پرسشی است که فرهنگ یک صدائی را نفی، و فرهنگ چند صدائی را تأئید می کند، باور به زیبائی رنگ تعلق در زیبا پسند رنگین کمان زندگی است. رأی من کو؟ به این پرسش باید روز و شب اندیشید زیرا در پرتو اندیشیدن به آن این توان را خواهیم یافت که “سیاست” را بر محور انسان “شهروند” استوار کنیم.

تولدی دیگر در یکایک ما درحال شکل بستن است. پس از سی سال، نخستین بار است که اجتماع ما ایرانیان در برون مرز پر از آدم هائی است که یک جور نمی اندیشیم، و همه از یک تیپ و یک تبار نیستیم. احساس می کنیم مشغول شناسائی وجودی هستیم که در متن تفاوت ها و تمایزها، همه ما را در بر می گیرد تا همدیگر را بجا آوریم، همدیگر را برسمیت بشناسیم و در جریان این بجا آوردن و بازشناختن از حد خود بیرون جهیم، در یکدیگر بیآ میزیم، همرأئی و همگامی پیدا کنیم و در مفهومی یگاته به اشتراک برسیم که “میهن” نام دارد، “هم میهن” مولود آن است و “همبستگی میهنی” گهواره آن.

این دریافت تازه در ما سرشار از دموکراتیسم است. بیرون جهیدن از پوسته خود، این دموکراتیسم را شکل داده، وقتی از علایق و دلبستگی هایی که حد ما را می سازند بیرون می جهیم چیزی که شکل می بندد یک روشن رأئی است که علایق و دلبستگی های دگراندیش و غیر خود را می بیند، می فهمد و به رسمیت می شناسد و با او به تفاهم و اشتراک می رسد… به این ترتیب است که تشکیل و تکوین احساس همبستگی ملی با دو موئلفه ملازمت دارد: ملازمه نخست شرکت در فرایندی است دموکراتیک؛ که هدف آن مطالبه “حق انتخاب” و احترام به “رأی” است و این وقتی است – ملازمت دوم – که می پذیریم عامل تعین کننده حیات سیاسی کشور، نه این و یا آن اراده سیاسی بیرون از انتخاب ملت، بلکه رأی آزاد مردم ایران است.
ج- ط
۲۶.۰۷.۰۹

بخش : سياست
تاریخ انتشار : ۵ مرداد, ۱۳۸۸ ۴:۲۶ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

ترک تحصیل دختران؛ تلاقی فقر، جنسیت و سیاست‌های آموزشی نابرابر

بیانیه کانون نویسندگان ایران به مناسبت درگذشت ناصر تقوایی

پایان آپوکالیپس، نه آغاز صلح

ایران جدید و خاورمیانۀ جدید

قاصد زمان

پلمب جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار؛ تداوم تاریخی فشار بر نهادهای مستقل در ایران