سند همکاری ۲۵ سالە میان ایران و چین امضاء شد. تفاهم نامەای کە موجی از نظرات و موضعگیری های متفاوت در جامعە سیاسی کشور برانگیختە است.
در مورد این سند باید گفت کە:
ـ جزئیات سند مشخص نیست،
ـ انعقاد آن نشانە چرخش قابل توجە کشور بە سوی شرق است،
ـ با این انعقاد از توانائی مانور جمهوری اسلامی میان دو سوی شرق و غرب (نە در مفهوم اردوگاهی آن) بشدت کاستە می شود،
ـ جمهوری اسلامی بە کشورهائی از جنس کرە شمالی و میانمار بیشتر نزیک می شود، هرچند امکان هم انطباقی وجود ندارد،
ـ گرایش اقتدارگرائی در درون کشور بشدت تقویت می شود و آنچە خامنەای آن را گام دوم انقلاب نام نهاد، باد جدیدی در بادبانهای خود خواهد یافت،
ـ چنین سندی نتیجە آمریکاستیزی غیرعقلانی نظام جمهوری اسلامی است،
ـ این سند نتیجە بی عهدی ایالات متحدە در مورد برجام بود،
ـ ما با دوران جدیدی از سرعت گیری قدرت سپاە و نیروهای امنیتی در پروژەهای اقتصادی و نیز در ساختار سیاسی کشور روبرو خواهیم بود،
ـ جمهوری اسلامی با اینکە بشدت یک نیروی ضد چپ است، اما در عرصە جهانی بخوبی از تضاد میان نیروهای متخاصم در عرصە جهانی استفادە می کند، هرچند این استفادە بیشتر خصلت حکومتی دارد تا کشوری و ملی،
ـ چنین سندی غرب را علیە چین بیشتر تحریک خواهدکرد، بویژە اینکە چین چهارنعل دارد بسوی تثبیت هیمنە اقتصادی خود بر جهان پیش می رود، امری کە بشدت آمریکا را نگران کردەاست،
ـ درهم تنیدگی اقتصاد ایران با چین، منتج بە تقویت عنصرعقلانیت اقتدارگرائی در عرصە اقتصاد خواهد شد کە در ایران با توجە بە ایدئولوژی حاکم، از مدل چین متفاوت خواهد بود. بە ین معنا کە رابطە با جهان خارج و بویژە غرب عمدتا در این مدل جائی نخواهدداشت، مگر اینکە تحولی در زمینە برجام اتفاق بیافتد،
ـ با توجە بە نقش یک درصدی ایران در اقتصاد جهانی، این تفاهم نامە بە معنای تقویت معنادار چین در عرصە جهانی خواهد بود. این علاوە بر نقش ایران در تامین منابع انرژی کە نقش بسیار مهمی برای چین خواهدبود،
ـ جمهوری اسلامی کماکان می تواند بە طرحهای منطقەای خود ادامە بدهد.
نهایتا اینکە با امضای این سندایران می تواند بتدریج و با گسترش سرمایەگذاری چین در کشور از تنشهای موجود خارج شدە و ثبات بیشتری بیابد؛ اما دو مشکل کماکان باقی خواهندبود:
ـ ادامە دشمنی با ایالات متحدە و تشدید آن،
ـ معضل و یا خواست رفرم سیاسی در درون کشور کە از ضروریات عاجل است.