بنا به خبر ایرنا روز چهارشنبه ۱۴ مارس، یک کارگر اخراجی شهرداری نودژ کرمان، با پاشیدن بنزین به شهردار این شهر، اقدام به آتش زدن شهردار کرده است.
ایرنا و دیگر رسانه های “حرفه ای” در داخل و خارج کشور، که این خبر را انتشار داده اند، بنا به روال کار این دست از رسانه ها، نسبت به انگیزۀ کارگر گفته شده بی طرفی اتخاذ کرده و مثلاً نوشته اند که “انگیزۀ او برای آتش زدن شهردار به درستی مشخص نیست”.
طبعاً ابتدا باید بابت بروز این رویداد، که به سوختگی ۳۵ درصدی شهردار نودژ هم انجامیده است، ابراز تأسف کرد. انگیزۀ کارگر هرچه بوده باشد، پاسخگوی موجه این تعرض نمی تواند باشد.
اما دشوار نیست قدری از روال رسانه های حرفه ای فاصله گرفت و تقریباً با اطمینان نوشت که کارگری که به چنین اقدامی روی می آورد، انگیزه ای ندارد؛ بلکه زیر فشار طاقت فرسای انبوهی از مصائب و تلخیهای زندگی امروز مردم ایران، و بی گفتگو خاصه تهیدستان، جسماً و روحاً خُرد و از هر امیدی تهی شده است. نمونه ای از میلیونها کارگر ایرانی محروم از معیشت و هر حق اولیۀ کارگری است.
دشوار نیست این را دریافت که واکنش این کارگر با واکنش کارگری که تنها روزی قبل از آن دست به خودکشی می زند، واکنشی مشابه به یک بن بست جهنمی واحد است؛ بن بستی که گریزی جز “نفی” خویش یا دیگری باقی نگذاشته است و جهنمی که مرگ را بر زندگی ارجح نموده است.
دشوار نیست این را دریافت که اینها نمونه هائی از یک وضع اکیداً انفجاری اند، که اگر وقوع یابد می تواند بی هدف به هر سو متوجه شود.