دل تنگ تو بودم!
…
همه چیز،
از سیاست تا دوست داشتن تو،
از ستمی که بر غزه می رود،
جنگ و فرار،
بچه های آواره،
مادرانِ در حسرت بی فرزندی،
پدرانِ بر دوش تنِ مجروحِ عزیزان،
نوعروسانِ هراسان از فردا،
و سیاست،
بازی های خود را …
من بودم و یک کوچه ی خیال.
بغض سنگینِ آن زمان،
همچون دریائی از آرزو.
چون نهالی بودم، دیروز …
باورها گره می خوردند،
سمبل من، آن زمان، فلسطین بود،
اشتیاقِ آن زمان، دفتری بود از شعر و سرود،
در سپهر،
اطلال زمان، اُم کلثوم، و فیروز…
دل تنگ تو بودم،
تا کوچه های سیم بالا،
تا آن خاطره های شب یلدا…
ریشه ام از تو جان می گیرد،
ساقه ام از چشمانت.
بیهوده نیست، هنوز عاشقت هستم…
دیدمت،
وه چه زیبا شده بودی!
غنچه بودی،
چه شکوفا شده بودی!
گفتم با خود،
حیف و صد حیف،
با این همه حُسن و جمال …