شاید کنجکاوی بر روی شناخت بیشتر هویت سیاسی و مشخص کردن جنس آن از نیازهای جنبش فدایی باشد. در این راستا، به نظر بهتر است با تکیه به گویش های جهانشمول تعریف های ملموس تر و عمیق تری از بعضی از واژه ها داشته باشیم. متاسفانه تمام مخالفین سیاسی حکومت را با یک پیشوند و یا پسوند با کلمه “اپوزیسیون سیاسی” political opposition می نامیم.
در صورتی که “اپوزیسیون سیاسی” به آن جریانات سیاسی گفته می شود که در کلیت خود به قانون اساسی کشور وفادار و به آن پایبند بوده و معمولا حتی بصورت “نیم بند” حق گزینش و مشارکت در انتخابات را تماما یا کم و بیش دارا باشند. در چند دهه گذشته در کشور ما اصلاح طلبان و اصولگرایان بطور گردشی به “پوزیسیون” و “اپوزیسیون” تبدیل شده اند.
از سال ۱۹۴۰ به این سو، بخصوص با شکل گیری حکومت های توتالیتر به مانند نازیسم در آلمان، فاشیسم در ایتالیا، جماهیر شوروی، عربستان سعودی،… واژه جدیدی وارد ادبیات سیاسی جهان شد که نگارنده با ترجمه رایج آن به فارسی یعنی “مخالفان سیاسی” یا “دگر اندیشان سیاسی” political dissidents مشکل دارد. شاید واژه “مخالفان ساختاری سیاسی” ترجمه بهتری از آن باشد.
از قرن نوزدهم و آغاز انقلاب دوم صنعتی و نخست تحت تاثیر دکترین های مارکسیستی و بعد لنینی، کلید واژه “انقلابی” یا “برانداز” در فرهنگ سیاسی حضور معین داشته که هنوز در کیان سیاسی ایران همچنان زنده و پابرجا است و طیف های گسترده ای، از مجاهدین خلق گرفته تا اقلیتی ها و سلطنت طلبان را معرف است.
فرق اساسی “مخالفین ساختاری سیاسی” (دیزیدنت ها) با “براندازان” یا انقلابیون این است که خواهان مبارزات خشونت پرهیز هستند و علیرغم اینکه شاید کلیت قانون اساسی را نیز قبول نداشته باشند ولی تنها به مبارزات دمکراتیک یعنی چاره جویی توسط انتخابات آزاد معتقد هستند و تمامی اشکال مبارزاتی میدانی، مدنی و سیاسی خود را در این مسیر تعریف می کنند.
اما ما فدائیان در کجای این سیستم مختصات ایستاده ایم؟
حزب چپ به درستی به روی هویت “دیزیدنتی” خود پافشاری و از شعار “انتخابات را تحریم می کنیم!” دفاع می کند. اما این شعار برای مردم بدآموزانه است و کمک به بالا رفتن و رشد گرایش مبارزات دمکراتیک مردم مبنی بر نیاز به “انتخابات آزاد و منصفانه” الان، همین الان و نه بعدها… نمی کند!
بهتر است که به مردم بیاموزیم که “انتخابات آزاد و منصفانه” از اولیه ترین حق حقوق بشری آنها برای تمام فصول بوده و مبارزه برای داشتن حق آزادانه انتخاب شدن و انتخاب کردن نه تنها مبارزه ای تاکتیکی و بلکه همزمان مبارزه ای استراتژیک است. شعار جایگزین اصولی می توانست این می بود:
فقط در انتخابات آزاد و منصفانه شرکت خواهیم کرد!
حزب چپ بدون تمرکز و توجه به ایجاد امکان انتخابات آزاد، به صفوف براندازان و انقلابیون نزدیک شده و انگاری در صدد ایجاد یک اتحاد یا جبهه با سرنگون طلبان به منظور مبارزه و عبور از جمهوری اسلامی است. حزب چپ به مانند سرنگون طلبان صحبت از انتخابات آزاد را به بعد از براندازی حکومت اسلامی موکول می کند! و شاید به اینکه چنین اتفاقی هرگز در تاریخ نیفتاده است و جریان یا اتحادهایی که قادر بر سرنگونی و براندازی حکومتی شده اند هرگز تن به حکومت دمکراتیک نداده و نخواهند داد، و دمکراسی فقط پارادایم حکومت های برآمده از انتخابات آزاد است، باور ندارد!
از سوی دیگر از طرف جریانی در سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) شعار نیاز شرکت و دادن رای سلبی در انتخابات مطرح شده است که به نظر نگارنده اشتباه نظری بزرگی است و در ضمن کمک به درک و رشد شناخت عمیق مردم به مکانیزم و مبارزه دمکراتیک توسط ابزار تاکتیکی و استراتژیکی مقوله “انتخابات آزاد و منصفانه” به عنوان یک حق حقوق بشری و متعلق به تمامی فصول، نمی کند.
این نظر و پیشنهاد ابزار انتخابات را به عنوان یک وسیله توازن قدرت سیاسی در بالا معرفی می کند، و نه ابزاری دمکراتیک در دست مردم برای تغییر بهتر آینده خود!
این رفقا که شعار نیاز شرکت و دادن رای سلبی در انتخابات را می کنند بهتر است به مردم بیاموزند که انتخابات یک مقوله دمکراتیک “ایجابی” است و در صورت اینکه به دلیل آزاد نبودن امکان “ایجاب” آن کنسل شود دیگر نامش “انتخابات” نیست!
رای سلبی به مثابه شعار “مرگ بر…” است. در صورتی که انتخابات مقوله ای ایجابی و متعارف شعار “زنده باد…” است.
علارغم اینکه سازمان دهها سال است در مشارکت سیاسی نقش نداشته و از “دیزیدنت ها” محسوب می شود، اما این رفقا رفتار سیاسی “اپوزیسیون” را کپی کرده و انگاری باید التزام به قانون اساسی داشته و حتما باید در انتخابات شرکت کرد! این جریان فدایی دانسته یا ندانسته به قوانین بازی حکومت نزدیک و آنرا تعریف می کند!
جریان سوم هم عمدتا در سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت است که با پافشاری بر ماهیت سوسیالیسم دمکراتیک خواهان داشتن هویت مستقل خود است و تمایل به فاصله گیری از انقلابیون و براندازان از یک سو و پوزیسیون در سوی دیگر دارد. هر چند می توان با جناح های رادیکال اپوزیسیون اینجا و آنجا با هویت مستقل خود متحد شد.
بگمان این جریان سوم فدائیان، اگر بدلیل شرایط موجود، انتخابات را از محتوای آزادانه و منصفانه تهی کرده اند، حداقل باید از این فرصت در جهت بسط مفاهیم انتخابات و تعالی آگاهی عموم مردم بهره جست.