بحران اسرائیل کە متعاقب تلاش راستهای افراطی جهت بە زیر سئوال کشیدن استقلال قوە قضائیە پدید آمدە، این کشور را با یکی از جدی ترین بحرانهای خود روبرو کردەاست.
در مورد علل بروز این پدیدە و اینکە چرا راستهای افراطی ریسک بالای چنین عمل خطرناکی را پذیرفتند، می توان بە موارد متعددی اشارە کرد؛ اما شاید مهمترین مسئلە همانا تمایل راستهای افراطی از سوءاستفادە از شرایط کنونی جهان کە متعاقب جنگ اوکراین پدید آمدە و دنیا را با راستروی و ناسیونالیسم افسارگسیختە روبروکردە، برای بازگشت و یا تغییر شرایط کشور بە وضعیتی است کە در آن راست افراطی با تکیە بر راستروی و ناسیونالیسم در پی رسیدن بە همان رویاهای اولیە صهیونیستهائی است کە در پی بنیان نهادن اسرائیل خواب آن را می دیدند، کە آن نیز همانا رویای ایجاد اسرائیل بزرگ بود. و متحقق ساختن چنین رویائی قاعدتا نیاز بە دولتی افراطی دارد تا با زیر پانهادن ارزشهای دمکراسی اسرائیلی و تمرکز قدرت، چنان بعنوان ملت واحدی عمل کنند همچون هیتلر و یا هر راسترو افراطی دیگری در سطح جهان.
بە نظر می رسد در یک طنز تاریخی، دولتی کە خصوصیات دمکراتیک خود را با پز مخصوص و تحقیرآمیزی بە رخ دیگر کشورهای خاورمیانە از جملە عربها می کشید، جوگیر شدە و روح استبداد شرقی بە یمن حضور طولانی مدت کشورش در شرق، بە کالبد آن هم دمیدە چنانکە آنها نیز می خواهند همانی شوند کە دیگر دولتهای منطقە هستند. واقعیت این است کە عمدە راستهای اسرائیلی، دمکراسی را تهدیدی برای کشور خود ارزیابی می کنند، و در صدداند در نهایت کشوری با خصوصیات شرقی بسازند.
اما دمکراسی اسرائیلی قوی عمل کرد، و بە ناتانیاهو و همپالگی هایش اجازە نداد. دمکراسی اسرائیلی، علیرغم همە کمبودها و مشکلاتش، اما مانعی بر سر راە تندروهای این کشور است. بنابراین باید آن را پاس داشت