چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۴:۰۱

چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۴:۰۱

قدرت انکار: چرا کشورها درباره اقدامات خود دروغ می‌گویند؟
این مقاله به بررسی نقش انکار در سیاست بین‌الملل می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه کشورها با انکار مسئولیت اقدامات خصمانه، می‌توانند از تشدید تنش‌ها جلوگیری کرده و افکار عمومی...
۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: برگردان رضا فانی یزدی
نویسنده: برگردان رضا فانی یزدی
محاصره غذایی غزه؛ ادامه جنایت علیه بشریت، جهانی شرمسار گرسنگان
یونیسف نیز هشدار داده که بیش از ۹٬۰۰۰ کودک با سوءتغذیه حاد مواجه‌اند. کامیون‌های غذا هفته‌ها پشت گذرگاه‌ها متوقف مانده‌اند. این وضعیت، نتیجه یک حادثه نیست؛ بلکه آشکارا محصول نسل...
۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
خاموش شد آن شمع صبور!
عارفه، سی و چند سال را پس از اعدام همسرش با عشق به حسین و آرمان‌های او، و با امید به زندگی در چهره‌ی دخترش «سحر»، با عزت و سربلندی...
۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: دوستان و یاران زنده یادان عارفه و حسین
نویسنده: دوستان و یاران زنده یادان عارفه و حسین
مارکوزه؛- فیلسوف التقاطی جنبش دانشجویی
مارکوزه ذهنگرایی "فلسفه زتدگی" را فلسفه "مشخص" نامید و از آن طریق به مخالفت و انتقاد از مارکسیسم، پرولتاریا، و حزبش پرداخت، وی بحران کاپیتالیسم را مقوله ای از "هستی"...
۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
تغییر نام لایحه «منع خشونت علیه زنان» و حذف واژه خشونت - بخش دوم
در واقع، خشونت اساساً از عنوان این لایحه حذف و دچار تغییر شده است. این‌که حتی خودِ مفهوم خشونت نیز حذف می‌شود، بسیار معنادار است. کلماتی که به عنوان مفاهیم...
۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: فاطمه علمدار
نویسنده: فاطمه علمدار
آنتروپی
پیرمرد می‌گوید دیگر آن چشمِ نافذِ گذشته، آن شم، آن حساسیت تُند و تیز کودکی را نداریم ولی می‌دانیم که در این زندگی سراسر مصیبت، در عین آن که ضعیف...
۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
دیده در باده نهادم، گفت مستی
باید چشم ها را از نو شست، باید زیر باران رفت، و نترسید از خیسی ... ، باید چشم از پنجره بر گرفت، باید افق را دید...... 
۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد

رنگ های آتش در دور دست

مردم‌ روستای آبا و اجدادی ما، مردمان پر شور و حرارتی نیستند؛ کم پیش می‌آید چیزی در میان‌شان جوش و خروشی به‌پا کند. اما با این حال، همین چند سال پیش با شور و اشتیاق خاصی باور کردند که می‌خواهند خانه را مرمت کنند و در نتیجه آستین‌ها را بالا زدند و میدان‌داری نمودند. اما داغ تمام آن امیدها به دل‌شان ماند... ماند و حالا چندین و چند سال است که‌ تاوان آن شور و شوق را می‌دهند...

جاذبه و ماندگاری روستای کودکی، نه به آب هست، نه به هوا و نه به خاک… چه نیکو که نمی‌دانند بی‌مایه‌گان راز جاودانگی آن را!…

از هیاهوی نانواییِ نزدیک دکان «کَل‌تقی» به سمت سربالایی بپیچید؛ هیاهو کمی آرام می‌گیرد. سمت راست‌تان مغازه متروکه «خاکسار» را می‌بینید و روبروی آن خانه‌ی ملک. بعد عبور از «مسجد دروازه» و مغازه‌ی بسته‌ی «حاج‌ آقا شهابی» و دو پیچ بعدی و خانه ملیحی‌ها و جای خالی مغازه «میرزعلی‌» و دکانِ «دایی ‌علی» که مخروبه شده و عبور از تکیه‌ی «محرم ‌دشت» به مغازه‌ی بسته‌ی «رضا پورمند»، «عبداله‌ شکروی» و «حاج ‌آقا‌ کسرایی» می‌رسید و بعد آن به خانه «ننه ‌جان»… خانه‌ی که زمانی آراستگی داشت.

خانه حالا مخروبه شده… از بالاخانه چهاردری و کتیبه‌های شیشه‌ای رنگارنگ آن هیچ نشانی نیست. ارسی ها(۱) با چوب‌های مقاوم و منبت‌کاری، گره‌چینی‌ها و نقوش متنوع هندسی… شبکه‌های چوبی، شیشه‌های آبی، سبز، سفید، زرد، قرمز… آن عمارتِ قدیمی با در و کلون چوبی، درب‌های دولنگه‌ای با گل‌میخ و چفته‌ریزه‌های دست‌ساز، عبورتیغه آفتاب از شیشه‌های الوان که رنگین‌کمانی از نور را در بالاخانه می‌پراکند… آن درخت گردوی تناور، آب همیشه جاری که صدایش موسیقیِ زندگی بود و… گویی این‌ها تنها خیالی بوده؛ فقط گوشه‌ای از دیوار شکسته و طاقچه‌های خشتی کناری باقی‌ست… بلدوزر در یکی‌دوساعت، خانه دومرتبه‌ای را چنان درهم کوبیده که گویی هیچ بنایی اینجا نبوده… بلدوزر اما، هنوز اینجاست. خودنمایی می‌کند…

ناگهان «خورشیدخانم» خواهرِ «نازخانَم» پیدایش می‌شود با همان لباس محلی، همان دامنِ چین‌دار و جلیقه پولک‌دوزی شده، همان گوشواره‌های نگین‌دارِ قرمز و همان صورت با شیارهای عمیق، مثل ترک‌های یک زمین خشکیده!…… با تندی و برافروختگی می‌گوید:

«تقارن خنده‌داریه‌… یکی از سفت ‌و سخت‌ترین و عقیم‌ترین اندیشه‌ها اینجا حاکمه… هیچ‌ کس حرفاشونه جدی نمی‌گیره. هیچ‌ کس باورشون نمی‌کنه. همه می‌دونن در پس این حرفای توخالی، عزم راسخی خوابیده که زیر بار هیچ ایده‌ای نرن… به هیچ ‌کس اجازه عرض ‌اندام و به نتیجه‌ رسوندنو ندن… کسایی که این خونه قدیمی رو مخروبه کردن‌؛ حالا زبون می‌چرخونن که کی بود کی بود ما نبودیم؛ دَم از بازسازی و تغییر اون می‌زنن!… بایدم مایه تمسخر عاقلا بشن. غیر از این نمی‌تونه باشه… نه ابنیه و خانه‌های قدیمی ‌رو باقی گذاشتن و نه چشمه، قنات و آب رو… همه‌ رو به تاراج دادن…»

مردم‌ روستای آبا و اجدادی ما، مردمان پر شور و حرارتی نیستند؛ کم پیش می‌آید چیزی در میان‌شان جوش و خروشی به‌پا کند. اما با این حال، همین چند سال پیش با شور و اشتیاق خاصی باور کردند که می‌خواهند خانه را مرمت کنند و در نتیجه آستین‌ها را بالا زدند و میدان‌داری نمودند. اما داغ تمام آن امیدها به دل‌شان ماند… ماند و حالا چندین و چند سال است که‌ تاوان آن شور و شوق را می‌دهند… آدم بایست عقلش را از دست داده ‌باشد که خیال کند بعداز چنین تجربه‌ی تلخی بشود دوباره جوش و خروشی به راه انداخت و مجاب‌شان کرد تا خطر عاقبت مشابهی را به جان بخرند و دوباره به میدان بیایند… شکاکیت و بی‌اعتمادی آنقدر گسترده‌شده و در دل و جان همه، جاخوش کرده که نمی‌توانیم تصویر کنیم که بشود این خانه را ساخت آن هم با این هیولا… دودِ اگزوز بلدوزر همه ‌جا را گرفته و صدای گوش ‌خراشش محله را …

همین حادثه‌ی تلخ به آنها آموخته که اعتماد نکنند… نتیجه‌اش جنبه مضحک دیگری از موقعیت این روزهای ماست…

«خورشیدخانم» تندتند سیگار می‌کشد… مادربزرگ که ما را از تاریکی عبور می‌داد و هراس را از دل‌هایمان می‌زدود؛ حالا رفته… تُندری در راه‌ست…

«دل نماند بعد از این با کس که گر خود آهن است

ساحر چشمت به مغناطیس زیبایی کشد…» سعدی(۲)

پانوشت:

۱. اُرُسی از عناصر معماری ایرانی و پنجرهٔ مُشـَبَّکی را گویند. دربارهٔ ریشه این واژه اختلاف نظر وجود دارد. به نوشته پیرنیا  اور به معنای بالاست و اُرسی یعنی پنجره‌هایی با لنگه‌های بازشو بالارونده. بنا به گفته فره‌وشی این کلمه از ارو یا (arus) پهلوی گرفته شده و به معنای سفید و روشنایی است…

۲. ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری) متخلص به سعدی، شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی…

نخستین روزهای شهریور۱۴۰۲

@apahlavan

تاریخ انتشار : ۶ شهریور, ۱۴۰۲ ۴:۵۲ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اول ماه مه، روز جهانی کارگر، روز همبستگی کارگران و زحمت‌کشان و مبارزه در راه تأمین حقوق آنان!

هر چه در سال‌های اخیر از عمل مستقل و حضور مستقل نیروی کار و زحمت در ایران دیده‌ایم، چیزی نیست جز دفاع از منافع طبقاتی خود، عمل و حضور مستقلی که بسیار چشم‌گیر است. وظیفۀ اصلی مدافعان کارگران و زحمت‌کشان ایران، تقویت همین عمل و حضور مستقل است.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

اول ماه مه، روز جهانی کارگر، روز همبستگی کارگران و زحمت‌کشان و مبارزه در راه تأمین حقوق آنان!

هر چه در سال‌های اخیر از عمل مستقل و حضور مستقل نیروی کار و زحمت در ایران دیده‌ایم، چیزی نیست جز دفاع از منافع طبقاتی خود، عمل و حضور مستقلی که بسیار چشم‌گیر است. وظیفۀ اصلی مدافعان کارگران و زحمت‌کشان ایران، تقویت همین عمل و حضور مستقل است.

مطالعه »
پيام ها

جان شما، جان ایران و سوگ شما، سوگ ایران است!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) وقوع این فاجعۀ شوم را به مردم میهن‌مان، به شهروندان بندرعباس و خانواده‌های داغ‌دار و آسیب‌دیده تسلیت می‌گوید. ما در این لحظات سخت همراه و هم‌دوش مردم  بندرعباس سوگوارِ جان‌های از دست رفته و نگران و چشم‌به راه بهبود زخمی‌های این حادثه‌ایم.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

قدرت انکار: چرا کشورها درباره اقدامات خود دروغ می‌گویند؟

محاصره غذایی غزه؛ ادامه جنایت علیه بشریت، جهانی شرمسار گرسنگان

خاموش شد آن شمع صبور!

مارکوزه؛- فیلسوف التقاطی جنبش دانشجویی

تغییر نام لایحه «منع خشونت علیه زنان» و حذف واژه خشونت – بخش دوم

آنتروپی