پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۳

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۳

در دور دوم انتخابات، با رای " نه" به جلیلی شرکت می‌کنیم!
اگر در دور اول "نه" به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک‌اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
چرا به پزشکیان رأی می دهم!
در ارتباط با چرایی عدم استقبال توده‌ها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را می‌توان شمرد ولی بدون شک تمامیت‌طلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!
عدم شرکت در این دوره می‌تواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی این‌چنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سهراب ایران
نویسنده: سهراب ایران
ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!
تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمی‌شود از این بهتر کرد اما می‌شود بسا بدتر کرد. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. آیا انتخاب میان بد...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ياسر ميردامادی
نویسنده: ياسر ميردامادی
اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا
هستهٔ سخت قدرت، بر اساس منافع خود و بر پایهٔ یک خطای محاسباتی رضایت داده است که انتخابات را حداقل نیمه‌رقابتی کند. جامعه زخم‌های عمیقی از سیاست‌های حاکمیت بر روح...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سياوش - ايران
نویسنده: سياوش - ايران
دلایل فراخوان «ث ژ ت» برای دادن رأی به برنامه «جبههٔ نوین مردمی»
«ث ژ ت» هرگز خود را در پناهگاه مخفی نکرده است و همواره حتی به قیمت تحمل ضربات شدید مواضع شجاعانه‌ای که لازم بوده را اتخاذ کرده است؛ به عنوان...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان ف. دوردانی
نویسنده: برگردان ف. دوردانی

روشنفکران و انقلابات دمکراتیک

هر جایی که روشنفکران توانستند قدرت سیاسی را تسخیر کنند، به علم و آموزش توجه خاصی مبذول می کردند. آن ها از ارزش های دمکراتیک برای رشد و توسعه دانش عمومی یاد می کردند، و بدون پشتوانه علمی خطر بازگشت دیکتاتوری و رواج مذهب را دور از ذهن نمی دانستند

دهه ۹۰ میلادی موجی از دمکراتیزه شدن جهان را در برگرفت. در بسیاری از کشورها، روشنفکران نقش و هدایت مستقیم دمکراتیزه شدن حیات سیاسی بر عهده داشتند، و وقتی این موج با شکست روبرو شد، فضای یأس و افسردگی هم بر روشنفکران غالب شد. این انقلابها ناپیگیر صورت گرفت و براحتی به بوته فراموشی سپرده شدند.
بعد از پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸ ایده های بازگشت به دمکراسی و دفاع از حقانیت دمکراسی در کشورهایی که این طرز حکومتی را تجربه کرده بودند، تقویت شد. در بیشتر این جنبش ها دمکراسی طلبی خصلت انقلابی بخود گرفت، و از تئوری مارکسیستی انقلاب به رهبری طبقه کارگر پیروی کردند. تاریخ بر این گفته مهر تأیید زده است که حضور جنبش طبقه کارگر عامل شکستن فضای یأس های سیاسی بوده است. اما همیشه این طور پیش نرفته است. چارل کورزمن پروفسور علوم اجتماعی در دانشگاه نورلند کارلین در تجزیه و تحلیلی که از انقلاب های ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۵ دارد به نقش ناپیگیر طیف روشنفکران در به فرجام رساندن انقلاب دمکراتیک اشاره می کند، که انقلابات رادیکال روسیه، ایران،مکزیک، پرتغال،چین و دولت های عثمانی را نمونه هایی از ناپیگیری برای دستیابی به دمکراسی می شناسد.
او این انقلاب ها را مورد مطالعه قرار داده است، و از جمله وی کتابی در باره انقلاب آیت الله خمینی در ایران به چاپ رسانده است.
کورزمن در مقام کارشناس امور اجتماعی در پی آن است تا پاسخی به علل گسست زود هنگام روشنفکران و راهی برای اتحاد آن ها بجوید. آیا روشنفکر باید از یک موقعیت تخصصی و یا اجتماعی برخوردار باشد؟ بعد از کنکاش فراوان او به این نتیجه معقول می رسد که شور و هیجان انقلاب هنوز نتوانسته است تا از روشنفکران، روشنفکران انقلابی بسازد.
نمونه جهانی این طیف امیل زولا است که در بیانیه معروف “من اعتراض دارم” در انقلاب ۱۹۰۵ فرانسه مخالفتش را با سازماندهی تغییرات در فرانسه اعلام کرد.
در بسیاری دیگر از کشورها، روشنفکران از میان معلمان، خبرنگاران و دانشجویان تشکیل می شد، که نقش رادیکال و پیگیری ایفا کردند. آن ها به سازماندهی تظاهرات، تحصن و اعتصابات عمومی که در بسیاری موارد موقعیت اجتماعی آنان را به خطر می انداخت، اقدام کردند. تزار روسیه، شاه ایران و بسیاری از دیکتاتور های دیگر برای توقف جنبش مردمی از راه های خشونت طلبی و سرکوب جنبش دمکراتیک استفاده می کردند. سازماندهی آزادانه و سنتی مبارزاتی مورد تهدید این دیکتاتورها قرار گرفت.
یک دیپلمات آلمانی جایی در باره انقلاب ایران نوشته بود که متعصبین مذهبی، دمکراسی و آزادی در ایران را ربودند، و البته این حکم تنها به قبضه قدرت روحانیون در ایران مربوط نمی شود، بلکه این فرهنگ همه دیکتاتور های جهان است.
علیرغم این همه دشواری هایی که روشنفکران برای برقراری دمکراسی متحمل شده اند، آن ها در بسیاری مواقع دیکتاتور ها را غافلگیر کرده اند. سقوط تزار در روسیه، فرار شاه پرتقال، برقراری دمکراسی در مکزیک و تغییر نظام سلطانی در ترکیه از جمله دستاورد های این مبارزه بوده است.
اما سرنوشت چین تا حدودی با سایر کشور ها فرق می کند. در چین جنبش دمکراسی متوقف شد، و آن ها به فقر خانوادگی و نان قناعت کردند، و از روشنفکران با بیزاری و انزجار یاد می شود.
اگر به تحقیقات کورزمن برگردیم و چالش روشنفکران و طبقه کارگر را بررسی کنیم، عمومأ روشنفکران تمایل به فراطبقاتی بودن این جنبش ها داشتند که این فکر در تضاد با منافع طبقه کارگر است. نویسندگان ابراز می دارند که سازماندهی ها غالبأ از جایی سوای انتظار آن ها صورت می گرفته است، و از آن ها بعنوان ابزار های سیاسی فکری خاصی سوء استفاده می شده است، و علاوه بر این آن ها می بایست بعنوان مدافع و پشتیبان افکار عمومی عمل می کردند. آن ها نمی توانستند بر نقص هایی که در سازماندهی کوتاه مدتی که بر عهده می گرفتند، چشم پوشی کنند. اما بنا به گفته کورزمن، روشنفکران از حق رأی زنان نیز دفاع نکردند.
از نگاه روشنفکران روسی، طبقه کارگر دسته ای است بیچاره که برای درآمد و شرایط کار بهتر وارد نهضت آزادی و دمکراسی شده اند.
رهبر دمکرات های مکزیک از کارگران خواست که از شعار نان فراتر روند و به جبهه دمکراسی بپیوندند.
این موضوع بار دیگر در ماه مه ۱۹۶۸ زمانی که دگربار روشنفکران نقش راهبر دمکراسی بر عهده گرفتند، از سر گرفته شد. در آن زمان خواست کارگران شرکت خودرو رنو فرانسه و کارگران ساختمانی آمریکا در الویت قرار داشت و چالش تازه ای بین خواست کارگران و روشنفکران بوجود آمد.
طبقه کارگر چین هیچ تمایلی به همکاری با روشنفکران چینی نداشت و در بهترین شرایط آن ها تنها ناظر مبارزه روشنفکران بودند.
هر جایی که روشنفکران توانستند قدرت سیاسی را تسخیر کنند، به علم و آموزش توجه خاصی مبذول می کردند. آن ها از ارزش های دمکراتیک برای رشد و توسعه دانش عمومی یاد می کردند، و بدون پشتوانه علمی خطر بازگشت دیکتاتوری و رواج مذهب را دور از ذهن نمی دانستند.
شرایط ایران و ترکیه که سطح دانش عمومی نازل بود، نمونه ها ی است که به پیروزی نیروهای مذهبی و دیکتاتور انجامید.
نمونه های فراوانی از این دست که به نافرجامی دمکراسی و سیطره دیکتاتوری انجامیده هست. بر اساس گفته یک ایرانی، دانش سطحی یک شهروند ایرانی به زبان های اروپایی در ایران به اثر های ابن سینا چندین برابر ترجیح داده می شود، و این قشر با استفاده از ناآگاهی جامعه اقدام به سوء استفاده از افکار عمومی کرده است.
همه این کشور ها راه انقلاب دمکراتیک را قطع و به نظام دیکتاتوری روی آوردند. اما هر یک از این کشورها راه ویژه ای برای برقراری دیکتاتوری در پیش گرفتند. البته که راه کمال آتاتورک با راه لنین فرق می کرد.
بعد از شکست پروژه دمکراسی فضای یأس، بدبینی و افسردگی سیاسی حاکم شد. شور و شوق سیاسی آن ها به وضعیت غم انگیز و دردناکی انجامید. بسیاری از آن ها مجبور به دست شستن از عقیده و مرامی که برایش مبارزه می کردند، شدند. تئودرو آدرنور دهه بیست میلادی را دهه ضد روشنفکری روشنفکران نامیده است.
هر چند که کورزمن شرایط مشخص هر کشور را مبنای پیروزی و یا شکست جنبش دمکراتیک می داند، اما در عین حال از تخریب پروژه دمکراسی از طرف امپریالیست نیز غافل نیست.
از نگاه او اقتصاد نقش چندانی در جنبش های دمکراتیک ندارد. هر کدام از این کشورها وضعیت اقتصادی متفاوتی داشتند، اما همه کشورهای نامبرده برای برقراری دمکراسی به پیکار برخاستند. او تلاش کرده است تا بدون در نظر گرفتن اقتصاد تنها به روشنفکران و جهانی که آن ها می خواستند بسازند، اشاره کند.
او شکست دمکراسی را ناشی از فقر طبقاتی و یا تضاد بین بورژوازی و طبقه کارگر نمی داند، اما مردم معتقد هستند که در کشورهای فقیر، دمکراسی همواره پروژه ای کوتاه مدت است.
او در پایان معتقد است برقراری دمکراسی بر عهده مدافعان دمکراسی است، و تا زمانی که دمکرات ها در صحنه سیاسی حضور دارند، به برقراری دمکراسی می توان امیدوار بود.

تاریخ انتشار : ۹ شهریور, ۱۳۸۸ ۹:۴۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در دور دوم انتخابات، با رای ” نه” به جلیلی شرکت می‌کنیم!

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!

چرا به پزشکیان رأی می دهم!

باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!

ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!

اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا