جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ - ۰۵:۵۳

جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ - ۰۵:۵۳

سخنی با تحریمی‌ها و گپی با چپ ضدامپریالیست مدافع جلیلی!
با گروه اول خوشبختانه، متأسفانه؟ بیش از سی سال است درددل و پرسش بی‌پاسخ داشته‌ام. آنچنان که هر چه بنویسم تکراری است ولی حکم مشهوری در باب ممنوعیت تکرار در...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ملیحه محمدی
نویسنده: ملیحه محمدی
ریاست‌جمهوری در غیاب جمهور مردم؟
در این‌گونه موارد دوگانۀ کاذبی درست می‌شود به نام اصلاح تدریجی یا براندازی و انقلاب! اما به گمانم میان مسجد و میخانه راهی است و آن تحمیل حق حاکمیت ملی...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن یوسفی اشکوری
نویسنده: حسن یوسفی اشکوری
بر تحریم در دور دوم اصرار دارم اما …
من در مرحله دوم این نمایش انتخاباتی نیز بر تحریم اصرار می‌ورزم. اما آن گروه از مردم را که به مسعود پزشکیان رأی دادند، درک می‌کنم و اکثریت قریب به...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالفضل قدیانی
نویسنده: ابوالفضل قدیانی
چرا جریان افراط‌گرا و جبهۀ پایداری می‌کوشند قوۀ مجریه را تسخیر کنند؟
تسلط بر دولت یک امر حیاتی برای جبهۀ پایداری در انتخاب رهبر آینده است. جبهۀ پایداری می‌کوشد با تسخیر دولت، تسلط خود را بر تمام ادارات و نهادهای دولتی اعمال...
۱۵ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: هواداری از ایران
نویسنده: هواداری از ایران
هشدار سازمان حقوق بشر ایران در مورد موج جدید اعدام‌ها پس از انتخابات ریاست جمهوری
تجربه دوره‌های قبل نشان می‌دهد که بلافاصله پس از انتخابات حکومت با افزایش شدید آمار اعدام، واقعیت خود را به مردم گوشزد می‌کند. مردم ایران و جامعه جهانی  باید از...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
بازی ادامه دارد...
شاعرِ شب زندهِ دارِ بی تکلف! صبور باش وُ...نگاه کن، در این شبِ طولانی، هنوز چراغِی روشن است، تحمل کن.
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن جلالی
نویسنده: حسن جلالی
با یاد و نام ماندگار مادر ستاره پورجعفر!
مادر عماری از نسل مادران خاوران بود با چهره ای آرام و دوست داشتنی. نام‌اش ستاره بود؛ ستاره‌ای که در آسمان زندگی فرزندانش درخشید و رفت، فرزندانی که جملگی به...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

رویاپردازی آرمان‌شهری: «درآمد پایه»، روشی ساده برای از بین بردن فقر

با وجود پیشرفت‌های اقتصادی، بخش زیادی از مردم دنیا گرفتار فقر اند، و برنامه‌های متنوع برای فقرزدایی به نتیجه نرسیده‌اند. تعیین «درآمد پایه» برای تمام مردم می‌تواند ایده‌ای برای پایان دادن به فقر باشد، راه حلی که در حال حاضر یک رؤیاپردازی آرمان‌شهری است، اما می‌تواند در آینده عملی شود.

با وجود پیشرفت‌های اقتصادی، بخش زیادی از مردم دنیا گرفتار فقر اند، و برنامه‌های متنوع برای فقرزدایی به نتیجه نرسیده‌اند. تعیین «درآمد پایه» برای تمام مردم می‌تواند ایده‌ای برای پایان دادن به فقر باشد، راه حلی که در حال حاضر یک رؤیاپردازی آرمان‌شهری است، اما می‌تواند در آینده عملی شود.


چرا مردم فقیر این قدر تصمیمات بدی می‌گیرند؟ پرسش ناخوشایندی است، اما نگاهی به آمار بیاندازید: مردم فقیر بیشتر قرض می‌کنند، کمتر پس‌انداز می‌کنند، بیش‌تر سیگار می‌کشند، کمتر ورزش می‌کنند، بیش‌تر مشروب می‌نوشند و کمتر غذاهای سالم می‌خورند. چرا؟

زمانی مارگارت تاچر فقر را یک «عیب شخصیتی» خوانده بود. شاید خیلی‌ها تا این اندازه زیاده‌روی نکنند، اما این دیدگاه که اشکال کار از خود آدم‌های فقیر است دیدگاه نامتداولی نیست. راست‌اش، خود من هم تا مدت‌ها همین طور فکر می‌کردم. همین چند سال پیش بود که متوجه شدم که همه‌ی آن‌چه که فکر می‌کردم در مورد فقر می‌دانم، اشتباه است.

ماجرا از وقتی شروع شد که تصادفاً به مقاله‌ای برخوردم که گروهی از روان‌شناسان آمریکایی آن را نوشته بودند. آن‌ها ۱۳ هزار کیلومتر را پیموده بودند و به هند رفته بودند، تا پژوهشی در خصوص مزرعه‌داران نیشکر انجام دهند. این مزرعه‌داران چیزی حدود شصت درصدِ درآمد سالیانه‌شان را یک‌جا بلافاصله بعد از برداشت محصول به دست می‌آوردند. یعنی این‌ها نسبتاً در قسمتی از سال پولدار اند و در قسمتی از سال فقیر. پژوهشگران قبل و بعد از برداشت محصول از مزرعه‌داران آزمون بهره‌ی هوشی گرفتند. چیزی که آن‌ها کشف کردند خیلی مرا به فکر فرو برد. نمره‌ی کشاورزان در این آزمون قبل از برداشت محصول خیلی پایین‌تر از نمره‌ی آنان بعدِ از برداشت محصول بود. زندگی در فقر باعث می‌شد بهره‌ی هوشی‌شان ۱۴ نمره کمتر شود. این حد از کاهش بهره‌ی هوشی با تأثیرِ شب نخوابیدن یا اعتیاد به الکل برابری می‌کند.

چند ماه بعد با اِلدار شافیر، استاد علوم رفتاری و سیاست‌گذاری عمومی در دانشگاه پرینستون و یکی از مؤلفان این تحقیق، گفت‌وگو می‌کردم. علت این پدیده، به بیان ساده، «شرایط» بود! مردم وقتی که می‌بینند از یک چیز مقدار کمی در اختیارشان است، رفتارشان تغییر می‌کند. چندان مهم نیست که آن چیز چه باشد؛ خواه وقت باشد و خواه پول یا غذا؛ همه‌ی این‌ها یک «طرز فکرِ زندگی در تنگ‌دستی» را شکل می‌دهند. این کمبودها تمام حواس شما را روی چیزی متمرکز می‌کنند که در لحظه کم دارید. چیزی به اسم آینده‌نگری وجود نخواهد داشت. مردمان فقیر چون که “احمق” اند تصمیمات احمقانه نمی‌گیرند. این نوع تصمیم‌گیری به دلیل شرایطی است که هر کس دیگری را هم وادار می‌کند در آن شرایط یک چنین تصمیمات “احمقانه‌ای” بگیرد.

حالا علت ناکامیِ این همه برنامه‌های فقرزدایی آشکار می‌شود. به طور مثال، سرمایه‌گذاری در امر آموزش اغلب کار بی‌فایده‌ای است. اخیراً، تحلیلِ 201 تحقیق در باب اثر‌گذاری آموزش مدیریت مالی به افراد فقیر به این نتیجه منتهی شد که این اقدام تقریباً هیچ فایده‌ای ندارد. ممکن است که مردم فقیر به دلیل آموزش قدری معقول‌تر فکر کنند، اما این کافی نیست. به گفته‌ی شافیر: «مثل این است که تازه به یک نفر شنا یاد بدهی، بعد او را بلافاصله به دریایی توفان‌زده بیاندازی.»

پس چه باید کرد؟ اقتصاددانان امروزی راه حل‌های معدودی ارائه می‌کنند. می‌شود از کاغذبازی‌ها کم کنیم، یا یک پیامک برای مردم بفرستیم که یادشان باشد تا قبض‌ها و صورت‌حساب‌های‌شان را پرداخت کنند. این جور «طرح‌های تشویقی» خیلی هم مورد علاقه‌ی سیاست‌مداران امروزی اند، چرا که تقریباً هیچ هزینه‌ای بر نمی‌دارند. این‌ها نمادهای این دوران اند، دورانی که همه‌ی ما به درمان دردها مشغول ایم و با علت‌ها کاری نداریم.

از شافیر پرسیدم: «به جای این که منابع بیشتری را در اختیار مردم قرار دهیم، چرا این قدر به حاشیه‌ها بپردازیم؟» او گفت: «منظورت این است که فقط به مردم پول بیشتری بدهیم؟ البته، این خیلی خوب است، اما با توجه به محدودیت‌های مشهود … آن نوع سیاست‌های چپ‌گرایانه‌ای که شما در آمستردام دارید، در آمریکا حتی وجود هم ندارند.»

اما آیا این واقعاً یک طرز فکر چپ‌گرایانه‌ی قدیمی است؟ خاطرم می‌آید که درباره‌ی یک طرح قدیمی مطالعه می‌کردم، طرحی که توسط پیشگامان اندیشه‌ی بشری مطرح شده بود. پانصد سال پیش، توماس مور هم در کتاب آرما‌ن‌شهر به آن اشاره کرده بود. مدافعان آن شامل طیف گسترده‌ای از چپ تا راست می‌شوند، از مارتین لوترکینگی که رهبر جنبش دفاع از حقوق شهروندی بود، تا میلتون فریدمن اقتصاددان. این ایده‌ای به غایت ساده است: درآمد پایه‌ی جهانی – یک مستمری که به صورت ماهانه پرداخت می‌شود تا بتوانید نیازهای پایه و اساسی‌تان را برآورده کنید: خوراک، سرپناه، آموزش. کاملاً بدون قید و شرط است. لطف به حساب نمی‌آید؛ یک حق است.

اما آیا در عمل هم این قدر ساده است؟ طی سه سال بعد از این ماجرا، هرچه را که درباره‌ی «درآمد پایه» پیدا کردم خواندم. چند ده تحقیق و آزمایش را، که در جای‌جای جهان صورت گرفته بودند، بررسی کردم. خیلی نگذشته بود که تصادفاً به داستان شهری بر خوردم که این درآمد پایه در آن پرداخت می‌شده است و در آن فقر ریشه‌کن شده بوده، اما بعدها همه آن را از یاد برده بودند.

داستان از وینیپگِ کانادا شروع می‌شود. تصور کنید که یک انباری بزرگ زیرشیروانی پر است از دو هزار جعبه‌ی خاک‌گرفته. آن‌ها پر از اطلاعات اند. نمودارها، جدول‌ها، و مصاحبه‌هایی در باب جذاب‌ترین موضوع اجتماعی‌ای که تا به حال درباره‌اش آزمایش شده است. اِوِلین فورگت، یک استاد اقتصاد دانشگاه مانیتوبا، برای اولین بار در سال ۲۰۰۹ از وجود این مدارک باخبر شد. وقتی که پای‌اش را به آن زیرشیروانی گذاشت، نمی‌توانست چیزی را که می‌دید باور کند. گنجینه‌ای بود سرشار از اطلاعات در باب درآمد پایه.

آزمایش در شهر دوفن در شمال غربی وینیپگ در سال ۱۹۷۴ انجام شده بود. به همه این تضمین داده شده بود که هیچ کس زیر خط فقر نخواهد بود. به مدت چهار سال، همه چیز خوب پیش رفت، تا این که یک دولت محافظه‌کار بر سر کار آمد. به نظر کابینه‌ی جدید کانادا این طرحِ پرهزینه اهمیت چندانی نداشت. وقتی که معلوم شد که بودجه‌ای برای تحلیل اطلاعات و یافته‌ها وجود ندارد، محققان تصمیم گرفتند که مدارک را در دو هزار جعبه بسته‌بندی کنند و پی کارشان بروند.

سی سال بعد که فورگت آن‌ها را پیدا کرد، اگر در خودِ مدارک نوشته نشده بود، کسی نمی‌دانست که این اطلاعات مربوط به چه اند. او به مدت سه سال این اطلاعات و یافته‌ها را در قالب الگوهای مختلف تحلیل داده‌های آماری بررسی کرد. مهم نبود که چه روشی را می‌پیمود: او همواره به یک نتیجه‌ی واحد می‌رسید. این آزمایش، که در نوع خودش بزرگ‌ترین و بهترین بود، منعکس‌کننده‌ی یک موفقیت بود.

فورگت دریافت که در دوفن مردم نه تنها پولدارتر شدند، بلکه باهوش‌تر و سالم‌تر هم شدند. عملکرد کودکان در مدارس به شکل قابل توجهی بهبود یافته بود. از هزینه‌های درمان و بستری هشت و نیم درصد کم شده بود. خشونت‌های خانگی هم، که موضوع شکایت‌های مربوط به سلامت روان بودند، رو به کاستی گذاشته بودند. مردم هم کارهای‌شان را رها نکرده بودند. تنها افرادی که قدری کمتر کار می‌کردند عبارت بودند از زنانی که تازه مادر شده بودند و دانش‌آموزان و دانشجویانی که حالا وقت بیشتری را در مدرسه و دانشگاه می‌گذراندند.

این چیزی است که من یاد گرفتم. وقتی که سخن از فقر به میان می‌آید، باید از این که وانمود کنیم که از مردم فقیر بیشتر سرمان می‌شود پرهیز کنیم. بزرگ‌ترین حسن پول این است که، به جای این که لازم باشد یک دسته کارشناس خودشان را وسط بیاندازند و فکر بکنند که مردم به چه چیزی احتیاج دارند، مردم خودشان می‌توانند بروند و با آن نیازهای خودشان را برطرف کنند. تصورش را بکنید که چه تعداد افراد با افکار درخشان که توانایی کارآفرینی دارند، چه تعداد نویسنده و دانشمند، اینک در فقر و سختی دارند به هدر می‌روند. تصورش را بکنید که اگر یک بار برای همیشه از شر این فقر خلاص بشویم، چه حجم عظیمی از انرژی و استعداد از بند رها می‌شود.

«درآمد پایه» همه‌ی امراض این جهان را درمان نمی‌کند (ایده‌هایی مثل محدودیت اجاره دادن خانه‌ها و فراهم کردن مسکن برای همه‌ی مردم مخصوصاً در جاهایی که خانه کم است ضروری اند)، اما این درآمد می‌تواند حکم یک سرمایه‌گذاری کارآفرینی را برای مردم داشته باشد. چنین رویکردی برای ما اجتناب‌ناپذیر است؛ فقر برای ما هزینه‌های زیادی به بار می‌آورد. هزینه‌های مربوط به فقر کودکان در آمریکا سالانه پانصد میلیارد دلار است، که صرف ارائه‌ی خدمات درمانی بیشتر و مقابله با جرم و جنایت بیشتر به واسطه‌ی تحصیلات کمتر می‌شود. این هزینه‌ها اتلافِ هنگفتِ نیروهای بالقوه‌ است. اگر بخواهیم همان کاری را بکنیم که در دوفن خیلی وقت پیش کردند، یعنی از بین بردن فقر، هزینه‌اش تنها ۱۷۵ میلیارد دلار می‌شود، که معادل یک چهارم بودجه‌ی نظامی کشور است.

این باید هدف ما باشد. دوره‌ی ایده‌های محدود و راهکارهای کوچک گذشته است. هنگام طرح افکار جدید و بنیادین است. اگر این به نظر شما آرمان‌شهری و تخیلی می‌رسد، باید به خاطر آورید که هر مرحله‌ای که در مسیر تاریخ تمدن پشت سر گذاشته شده (لغو برده‌داری، دموکراسی، برابری حقوق زنان و مردان)  نیز روزی یک خیال‌بافی آرمان‌شهری به شمار می‌آمده است.

ما تحقیقات را در اختیار داریم، شواهد در دستان‌مان اند و ابزار اجرا را هم داریم. حالا پانصد سال پس از اولین بار که توماس مور از «درآمد پایه» نوشت، وقت آن رسیده که دیدگاه‌مان را عوض کنیم. فقر به معنی نداشتن شخصیت نیست. فقر تنها به معنی نداشتن پول است.

 

 


روتخر برخمان پژوهشگر هلندی و نویسنده‌ی کتاب آرمان‌شهر برای واقع‌گرایان، و راه‌های رسیدن به آن است. آن‌چه خواندید برگردانِ این نوشته‌ی او است:

Rutger Bergman, ‘Utopian Thinking: The Easy Way to Eradicate Poverty,’ Guardian, ۶ March 2017

تاریخ انتشار : ۲۵ فروردین, ۱۳۹۶ ۱۰:۴۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

سخنی با تحریمی‌ها و گپی با چپ ضدامپریالیست مدافع جلیلی!

ریاست‌جمهوری در غیاب جمهور مردم؟

بر تحریم در دور دوم اصرار دارم اما …

چرا جریان افراط‌گرا و جبهۀ پایداری می‌کوشند قوۀ مجریه را تسخیر کنند؟

هشدار سازمان حقوق بشر ایران در مورد موج جدید اعدام‌ها پس از انتخابات ریاست جمهوری

بازی ادامه دارد…