از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه ۱۳۵۷ تا کنون کشور ایران هیچگاه با موقعیت خطرناکی چون امروز روبرو نبودهاست. موقعیت خطرناکی که با سرشت رابطه ایران با دیگر کشورهای جهان پیوند دارد. در اردیبهشت ماه امسال دولت ترامپ بخاطر مخالفت با برجام که سابقه آن به دوران مبارزات انتخابات ریاست جمهوری امریکا برمی گردد، بعلاوه مخالفت با سیاستهای ایران در کشورهای منطقه خاورمیانه از برجام خارج شد و اعلام نمود که همه تحریم های مرتبط با فعالیت های اتمی را از آبان ماه سال جاری بر علیه ایران باز می گرداند. این تصمیم دولت ترامپ که برغم مخالفت اروپائیان و سایر طرف های برجام برای ماندن امریکا در آن اتخاذ گردید، با استقبال متحدان منطقه ای این کشور، عربستان سعودی و اسرائیل مواجه شد، اما آنان این تحریم ها را برای مهار و مجازات ایران کافی نمی دانند و امریکا را به دخالت نظامی در ایران ترغیب می کنند. واقعیت این است که نه فقط سه کشور امریکا، عربستان سعودی و اسراییل با استراتژی حضور ایران در منطقه خاورمیانه و رویکرد این کشور درباره موجودیت کشور اسرائیل و رسیدن به کرانه های دریای مدیترانه مخالفند، بلکه کشورهای اروپایی وحتی چین و روسیه هم از این استراتژی ایران در منطقه خاورمیانه پشتیبانی نمی کنند.
در تحلیل حضور و موقعیت ایران در منطقه خاورمیانه و بازتاب آن از طرف امریکا و متحدان اش، پاسخ به این پرسشها اهمیت دارد. آیا امریکا و دیگر کشورهای جهان میپذیرند که ایران به هدفهای استراتژیک خود آنگونه که فوقا اشاره شد، دست پیدا کند. آیا ایران بر این باور است که کوششهایش در منطقه برای دستیابی به اهداف راهبردی، از طرف امریکا و متحدان اش با واکنش های سیاسی، اقتصادی و نظامی مواجه نمی شود. چنانچه این اقدامات ایران، با علم به واکنش امریکا و متحدان منطقه ای این کشور و ابعاد واکنش آنان انجام می گیرد، دراینصورت می توان گفت محرک اصلی ایران در ادامه سیاست های جاری در منطقه، محاسبه سود و زیان پیامد این رویارویی احتمالی است، که با گسترش نفوذ در منطقه و تحقق تمام یا بخشی از هدفها، با خسارتهای ناشی از رویارویی مقایسه می شود. جمهوری اسلامی ایران بویژه جناح اصولگرای آن، که تا کنون سیاستهای منطقه ای ایران را با چنین محاسبهای مدیریت نموده، برغم خسارتهایی که این سیاستها به کشور تحمیل کرده، آن را موفقیتآمیز نشان می دهد.
با عنایت به آنچه که گفته شد و از شواهد و قراین و گمانه زنی عکس العمل عوامل اثرگذار در تحولات پیش رو دریافت میشود، تلاشهای ایران برای دستیابی به هدفهایش، که با صدای بلند تر دولت های اسرائیل و عربستان، برای ایجاد اجماع جهانی علیه ایران، واگویه می شود، در عرصه خارجی با مخالفتهای جدی جهانی مواجه است.
در عرصه داخلی هم درباره حضور منطقهای ایران دو رویکرد متفاوت از هم در راس هرم قدرت قابل تفکیک است:
الف – رویکرد گسترش حوزه نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه تا مدیترانه، و مخالفت با موجودیت اسرائیل یا رویکرد تقابلی: این رویکرد معتقد است که ایران از سطحی از قدرت سیاسی- نظامی در منطقه برخوردار است که می تواند به تحقق هدف هایش مطمئن باشد، و بر این باور است که قادر است با همکاری کشورهای اروپایی، چین و روسیه، بدون این که با مشکل جدی روبرو شود، در برابر تحریمهای امریکا ایستادگی کند و به سیاستهای جاری خود در منطقه ادامه دهد، و باور دارد چنانچه تحریمها آن طورکه دولت امریکا میخواهد، موثر نیفتد، و طغیانهای اجتماعی به تغییر رویکرد منطقهای ایران نیانجامد و برای بازداشتن ایران از دستیابی به اهدافش، به زور َمتوسل شود، ایران قادر به مقابله با آن است . رویکرد تقابلی معتقد است که رویارویی ایران با امریکا و متحدان اش بر سر تعقیب هدفهای منطقهای و تسلیم نشدن، آنان را متقاعد خواهد ساخت تا ایران را به عنوان کشوری قدرتمند در منطقه خاورمیانه با فضای تنفسی بیش ازگذشته به رسمیت بشناسند.
اما همه این نشانهها میگوید که ایران در تقابل با امریکا وهمپیمانانش برای پیشبرد استراتژی تعریف شده خود، فاقد ظرفیت و قدرت رویارویی است. در نتیجه نمیتوان پذیرفت ایران، امروز از چنان قدرتی برخوردار است که می تواند از میان تحریم های امریکا بدون مذاکره و توافق با غرب عبور کند و در مقابل جنگ تحمیلی مقاومت کرده و در مذاکره با آنان در بازتعریف جدیدی از حوزه نفوذ کشورها در منطقه با دیگر کشورهای قدرتمند جهانی و منطقهای مشارکت کند. اعتقاد به رویکرد تقابل و تاکید بر آن بمنظور دستیابی به هدفهای منطقهای، با ظرفیتهای نظامی، اقتصادی وسیاسی شناخته شده ایران، بدور از واقع بینی سیاسی است، و اصرار بر آن ایران را با خسارتهای جانی و مالی بیش از آن چه که در نیم قرن اخیر شاهد بودهایم، روبرو می سازد.
باید تاکید شود که در ارتباط با رویکرد تقابلی، مردم ایران در تدوین آن نه تنها نقشی نداشتهاند بلکه مخالف آنند. سیاست خارجی ایران بویژه سیاستهای منطقهای ایران تاکنون خسارتهای سنگینی به کشور تحمیل کرده است، و این سیاستها امروز نیز همچنان بخش عظیمی از منابع کشور را بکام خود می برد. این در شرایطی است که مردم کشور حتی برای معیشت روزمره خود مستاصل و درماندهاند. اکثریت مردم ایران میپذیرند که در خیلی از موارد که به دخالتهای امریکا و کشورهای اروپایی در منطقه برمیگردد، و همینطور دفاع از حقوق مردم مظلوم فلسطین و ظلمی که اسرائیل سالها است بر آنان روامی دارد و همینطور مبارزه با داعش و دیگر گروههای تروریستی در منطقه، مواضع ایران بر حق است. اما چنانچه اقدام برای تحقق این مواضع بر حق را مترادف با تلاش برای تامین منافع ملی بدانیم و بدون ملاحظه ظرفیتهای کشور و امکانات عملی تحقق اهداف، اقدام شود، به دور از سیاستورزی است، جمهوری اسلامی ایران نمیباید به قیمت فقر و فلاکت مردم خود و قرار دادن کشور در جنگی نابرابر و نابود کردن همه ارزشهای مادی و معنوی نسلهای گذشته این سرزمین، فراتراز ظرفیتهای سیاسی اقتصادی و نظامی کشور برای مردم خود تعهد ایجاد کند. بویژه اگر این تعهدات در خدمت استراتژی گسترش حوزه نفوذ درمنطقه با تنشزایی، مخالفت با موجودیت کشور اسرائیل و رسیدن به کرانههای دریای مدیترانه با هر هزینهای باشد، پذیرفتنی نیست. حتی اعتقاد به دستیابی بخشی ازاین هدف ها جای تردید باقی نمی گذارد که مدافعان آن که اکنون در جایگاه تصمیمگیری در سطح کلان کشور قرار دارند ارزیابی درستی از ظرفیتهای کشور و توانایی های طرفهای مقابل خود ندارند و کاملا بیاعتنا به مشکلات مردم و منافع ملیاند. از این رو مردم و همه تشکلهای مدنی و صنفی، رسالت بزرگی بر دوش دارند تا با اعتراضات مدنی در هر موقعیت اجتماعی و حرفهای در برابررویکرد تقابلی قرار گیرند و با همراهی حامیان تعامل سازنده با کشورهای منطقه و جهان از احتمال یک فاجعه ملی و منطقهای جلوگیری کنند.
ب- رویکرد تعاملی و گفتگو با کشورها: این رویکرد معتقد است که ایران هم اکنون در آستانه تحریمهای اقتصادی از جمله تحریم خرید نفت قرار دارد، که چرخ اقتصاد کشور با آن می چرخد و هزینه حضور نظامی – سیاسی در خارج از ایران نیز از آن محل تامین میشود. مدیریت تحریمهای امریکا نیازمند حفظ روابط حسنه با اروپا و افزایش همکاریهای همه جانبه با روسیه، چین و دیگر کشورهای کمتر تاثیرپذیر از امریکا و تلاش برای صادرات نفت و حفظ برجام است. ایران ناگزیر است برای عقیم گذاردن سیاست ها و اقدامات امریکا و متحدان منطقهایش با اروپا درباره حضور نظامی – سیاسی در منطقه خاورمیانه و دیگر موضوعات مورد مناقشه مذاکره، و به سطحی از توافق با آنان دست پیدا کند. این رویکرد واقف است که اروپائیان در مذاکره با ایران گوشه چشمی هم نسبت به برجام دارند، و پیشبینی میکند که با اتخاذ سیاست منزوی کردن امریکا و متحدانش و اعتمادسازی با دیگر کشورها، تا تغییر شرایط سیاسی امریکا در دو تا سه سال پیش رو می تواند در برابر این تحریمها ایستادگی کند و در ادامه این فرایند، میانجی گری اروپا و همکاری هوشیارانه با چین و روسیه شرایط مناسب را برای گفتگو و مذاکره میان ایران و امریکا همانطوریکه در برجام اتفاق افتاد فراهم خواهد آورد.
با عنایت به دو رویکردی که هر دوی آنها در حاکمیت، مدافعان خود را دارند، جمهوری اسلامی ایران برای رهایی از بن بستی که گرفتار آمده، برای پیشگیری از فروپاشی اقتصادی و اجتناب از درگیری نظامی، در سیاست خارجی میبایست رویکرد تعامل و گفتگو با غرب و کشورهای منطقه را با ماندن در برجام و همکاری با کشورهای پایبند آن در پیش گیرد. و در سیاست داخلی مبارزه با رانتخواری و تبعیض و فساد، و بهبود معیشت مردم و اتخاذ سیاست تقویت همبستگی ملی را به موازات در اولویت قرار دهد. در ماراتن نفسگیر برجام دیگر، شرط لازم و کافی برای تحمیل کمترین هزینه به کشور، همکاری و اتحاد مردم با هم و آگاهی از پیامدهای مخرب سیاست های تقابلی از یک طرف و مطالبه از جمهوری اسلامی به منظور اتخاذ رویکرد تعامل و گفتگو با غرب و دستیابی به توافق از طرف دیگر است. کاملا آشکار است که حامیان تعامل و گفتکو در برابر مدافعان حضور سیاسی- نظامی در منطقه خاورمیانه، توان عقب راندن یا تقابل با آنان را بدون حمایت مردم متشکل ندارند. این تصور که بدون تحرکی موثر از طریق نهاد های مدنی و تشکل های صنفی، احزاب و سازمان های موجود، با همین کیفیتی که می شناسیم، طرفداران رویکرد تعامل وگفتگو در کشور قادرند بر مخالفان این رویکرد که در بلوک اصول گرایان درون نظام، مجتمع اند، فائق آیند خیالپردازی بیش نیست. از این رو ضروری است که مبارزه با رویکرد تقابلی را از طریق ارتباط و اتحاد میان نهادهای مدنی و تشکلهای صنفی که اکنون فعالیتهای خود را به صورت جزیرهای و بدون ارتباط با هم انجام میدهند، با همکاری نیروهای طرفدار گفتمان تعامل به انجام رسانید. هرچه میزان و نقش مردم و تشکلها در حمایت از حامیان تعامل در ارکان نظام به ضعف گراید، رویکرد تعامل و تقابل به هم نزدیکتر می شوند. با این ارزیابی از تحولات، موفقیت کشور برای پشت سر گذاشتن بحرانی که همه تارو پودش را فراگرفته، نیازمند نیروی قدرتمندی است که باید از حامیان تعامل با جهان خارج پشتیبانی کند. نیرویی که با همگرایی و اتحاد قادر است، مطالبات عاجل مردم را پیرامون محوریترین آنها در سیاست خارجی: مذاکره و توافق با کشورهای منطقه و جهان بر پایه احترام و منافع متقابل، و در سیاست داخلی: مبارزه با رانتخواری، تبعیض و فساد و حل مشکلات معیشتی مردم با اصلاح ساختار معیوب کشور، محقق سازد.
سی ام تیرماه ۱۳۹۷
گروه خرداد
هوادار سازمان فداییان خلق ایران اکثریت داخل کشور