ایالات متحده برای حفظ تنش بین اروپا و روسیه, به معنای واقعی کلمه, برای ۱۰۰ سال تلاش کرده است. واشنگتن از ابتدا, از سال۱۹۹۰, توسعه ناتو به سمت شرق را برنامه ریزی کرده بود.هیچ علاقه ای هم به هماهنگی در آن ها وجود نداشت و نیست. نه با کشورهای اروپایی و البته نه با روسیه.
در۱۴ ژوئن ۲۰۲۱, نشست سران ناتو تأیید کرد: اوکراین میتواند به عضویت آن درآید.گرچه افق مشخصی ارائه نشد, اما “برنامه اقدام برای عضویت” ذکر شد. در واقع,از کشوراکراین,خبری که هدف مذاکره در پایان دادن به گسترش ناتو به سمت شرق بود به گوش نمی رسید. اما خبر از مسکو کاملا متفاوت بود: از پاییز سال جاری, روسیه تعداد زیادی نیرو را در نزدیکی مرز اوکراین جمع کرد.
چگونه درگیری روسیه و اوکراین تا به این حد فرارویید؟ کلاوس فون دوهنانی, سیاستمدار سوسیال دموکرات, ناتو را مسئول میداند, در حالی که زابینه فیشر کارشناس روسیه و عضو هیئت مشاوره اروپا / ترانس آتلانتیک, مسکو را مسئول این وقایع ارزیابی می نماید. و چگونه می توانیم آنها را حل کنیم؟ کلاوس فون دوهنانی سوسیال دموکرات “SPD”, وزیر و سیاستمدار سابق دولت فدرال, معتقد است که این وضعیت در درجه اول نتیجه سیاست قدرت ایالات متحده است. آلمان و فرانسه باید خود را از ایالات متحده مستقل تر کنند و مذاکرات را در شرایط برابر انجام دهند. زابینه فیشر, کارشناس روسیه در بنیاد علم و سیاست, پاسخ می دهد که این وضعیت در درجه اول به دلیل تجدید نظر طلبی قدرت سیاسی روسیه است و غرب نباید در چنین باج خواهی عجله کند.
برای آشنایی بیشتر خوانندگان نشریه “کار”, توضیح کوتاهی در مورد دو مصاحبه شونده هفته نامه آلمانی “der Freitag ” آقای کلاوس فون دوهنانی و خانم زابینه فیشر را اضافه می نماییم:
۱- آقای کلاوس کارل آنتون فون دونانی”Klaus von Dohnanyi ” وکیل, حقوقدان و سیاستمدار آلمانی است. در سال ۱۹۲۸ به دنیا آمد. این سیاستمدار حزب سوسیال دموکرات آلمان “SPD”, از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۴ وزیر آموزش و علوم آلمان فدرال, از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۸۱ عضو پارلمان آلمان و از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۸ اولین شهردار شهر آزاد و بندر هامبورگ و و وزیر داخلی این ایالت بود. او اخیراً کتاب “علایق ملی” را منتشر کرده و سمت و سوی سیاست آلمان و اروپا را در زمان تحولات جهانی, در این کتاب ترسیم نموده است.
۲- خانم پروفسور دکتر زابینه فیشر” Sabine Fischer” در سال ۱۹۶۹ به دنیا آمد. این دانشمند علوم سیاسی, دارای مدرک دکترا, عضو هیئت مشاوره اروپا / ترانس آتلانتیک در بنیاد هاینریش بل و عضو ارشد گروه تحقیقاتی اروپای شرقی و اوراسیا در بنیاد “Stiftung Wissenschaft und Politik ” است.
سؤال: der Freitag: ژست های تهدید آمیز در درگیری بر سر اوکراین به اوج خود می رسد. اما بیش از هر زمان دیگری از سال۲۰۱۴, دیپلماسی سطح بالایی نیز وجود دارد. آیا ترکیبی از تهاجمی دیپلماتیک و فشار نظامی روسیه موفق بوده است؟
کلاوس فون دونانی: وقتی با چنین تشدید تنش به صورت دیپلماتیک برخورد شود,همیشه موفقیت آمیز است. غرب در گذشته اخیر خیلی کم با روسیه صحبت کرده است. از این نظر: بله.
زابینه فیشر: در یک نکته با شما موافقم: دیپلماسی همیشه درست است. اما اینکه در گذشته صحبت های کمی با روسیه شده است, درست نیست. آنگلا مرکل بهعنوان صدراعظم, احتمالاً با هیچ رئیس دولتی دیگری به اندازهای که با ولادیمیر پوتین صحبت میکرد, صحبت نمیکرد. شیوه ای که روسیه اکنون این مذاکرات را آغاز کرده است نیز مشکل اساسی سیاست این کشور را نشان می دهد. روسیه در حال حاضر به غیر از فشار نظامی و سیاست انرژی, هیچ وسیله ای ندارد. در درازمدت, نحوه آغاز این مذاکرات فشار بیشتری بر روابط با غرب و بهویژه با همسایگان روسیه وارد میکند, زیرا این حرکت تهدیدآمیز باعث ایجاد ترس میشود.
دوهنانی: اما آلمان غرب نیست. این ایالات متحده است که بارها روسیه را تحریک کرده است, همچنین با سیاست اوکراین. سوال اینجاست که چرا روسیه مجبور شد به این ابزار مداخله متوسل شود. پاسخ در ایالات متحده نهفته است, که برای حفظ تنش بین اروپا و روسیه به معنای واقعی کلمه, برای ۱۰۰ سال تلاش کرده است. واشنگتن از ابتدا, از سال۱۹۹۰, توسعه ناتو به سمت شرق را برنامه ریزی کرده بود.هیچ علاقه ای به هماهنگی وجود نداشت و نیست. نه با کشورهای اروپایی و البته نه با روسیه.
سؤال: به هر حال, ایالات متحده از اروپا حمایت می کند؟
دوهنانی: ایالات متحده در درجه اول نگران امنیت اروپا نیست, بلکه بیشتر نگران پل ژئوپلیتیک خود در اروپا است. باید بارها و بارها گفت که هیچ حفاظتی در برابر سلاح های هسته ای آمریکا نیز وجود ندارد. آنها فقط در صورتی مورد استفاده قرار می گیرند که خود ایالات متحده مورد حمله قرار گیرد. جنگی در اروپا رخ خواهد داد و احتمالاً آن را ویران خواهد کرد. ما نباید اجازه دهیم سیاست قدرت آمریکا ما را در معرض این خطر قرار دهد.
سؤال: که ما را به موضوع اصلی یعنی گسترش ناتو به سمت شرق می رساند. در واقع چگونه این اتفاق افتاد؟ آقای فون دوهنانی, آیا ایالات متحده در سال ۱۹۹۰ به میخائیل گورباچف قول نداده بود که گسترش ناتو به سمت شرق اتفاق نخواهد افتاد؟
این از نظر تاریخی کاملاً غیرقابل انکار است
دوهنانی: این از نظر تاریخی کاملاً غیرقابل انکار است. جیمز بیکر, وزیر امور خارجه ایالات متحده به میخائیل گورباچف اطمینان داده است که اگر آلمان متحد اجازه داده شود که عضو ناتو بماند, هیچ تلاشی برای گسترش ناتو به سمت شرق انجام نخواهد شد.از جمله, جک ماتلاک, سفیر وقت ایالات متحده در مسکو, این موضوع را تایید کرد. او آنجا بود! همه اینها در کتاب جدیدم “علائق ملی” آمده است.
سؤال: به هر حال انجام شد. در کتابی که به آن اشاره کردید, آن را یک اشتباه بزرگ می نامید.از چه طریقی؟
دوهنانی: رئیس جمهور جورج بوش پدر نمی خواست به این وعده عمل کند. تعجب داخلی او نقل شده است: “چرا, ما پیروز شدیم و نه آنها!”, این فقط در سنت سیاست قدرت آمریکا بود. اما حتی به مفهوم خودشان, زمانی که در مقطعی نوبت به کشورهایی رسید که قبلاً به قلمرو اتحاد جماهیر شوروی تعلق داشتند, یک منحنی بیش از حد بزرگ کشیده شد. شما می توانید در مورد آن در کتاب زبیگنیو برژینسکی, یکی از رجال سیاست امنیتی آمریکا بخوانید.او در سال ۱۹۹۷ در کتاب خود به نام “صفحه بزرگ شطرنج” هشدار داد که ممکن است یک “ائتلاف بزرگ بین چین, روسیه و در نهایت ایران” پدیدار شود. دقیقا همین اتفاق افتاد. چین به عنوان متحد روسیه رسما در مسئله اوکراین مداخله کرده است. نتیجه سیاست شکست خورده آمریکا, تمام شدن قیمت به حساب اروپا!
خانم فیشر دیدگاه شما نسبت به این وقایع تاریخی چیست؟
فیشر: من ۳۰ سال گذشته را بسیار متفاوت می بینم. سیاست غرب نسبتاً واکنشی بود, ایالات متحده تمایل به خروج از اروپا دارد و تنها با الحاق کریمه و جنگ در دونباس دوباره به عمل فراخوانده شد. موج اول گسترش به سمت شرق اساساً از سوی کشورهای اروپای مرکزی و شرقی که مطلقاً خواهان پیوستن به ناتو بودند, سرچشمه گرفت. باید پرسید چرا. و از دهه ۲۰۰۰, روسیه سیاستی را دنبال می کند که حق حاکمیت همسایگان مستقیم خود مانند اوکراین,گرجستان,بلاروس و مولداوی را رد می کند. این نگرانی را ایجاد می کند که روسیه به معنای واقعی کلمه جوامع این کشورها را از خود دور می کند و به سمت ناتو می برد. روسیه یک سیاست کلاسیک قدرت های بزرگ را دنبال می کند که منافع دولت های اطراف خود را نادیده می گیرد. از آنجایی که روسیه نمی تواند هیچ عامل کششی را بسیج کند, یعنی به تنهایی از نظر اقتصادی یا سیاسی جذاب نیست, از ارتش خود بیشتر و سیستماتیک تر استفاده می کند. امروز بلاروس به طور موثر در فضای امنیتی روسیه ادغام شده است, نیروهای روسیه در اوستیای جنوبی وآبخازیا, در ترانس نیستریا و در کریمه مستقر هستند.
دوهنانی: پس غرب همه چیز را درست انجام داد؟
فیشر: نه, اشتباهاتی وجود داشت، مثلاً در سال ۲۰۰۸ در نشست سران ناتو در بخارست. در آن زمان در ابتدا به گرجستان و اوکراین چشم انداز گنجاندن در برنامه اقدام عضویت در ناتو داده شد و این امر توسط دولت جورج دبلیو بوش انجام گرفت.در حالیکه, پیش نیازهای لازم در این کشورها وجود نداشت. در نهایت به ابتکار آلمان و فرانسه تنها اعلام شد که این کشورها به عضویت ناتو در می آیند. از دیدگاه من, این در واقع یک تعویق بود, اما روسیه آن را به عنوان یک اعلامیه ملموس در نظر گرفت. تفاسیر این اعلامیه کاملاً متضاد است.
دوهنانی: اولاً, درست است که کشورهای اروپای شرقی می خواستند به ناتو بپیوندند, اما اینکه به این دلیل مجبور به پذیرش شدند, درست نیست.دولت ایالات متحده جورج دبلیو بوش و دیک چنی, در سال ۲۰۰۸, علیرغم همه هشدارها, همین را در مورد اوکراین می خواست. امروز, امنیت اروپا دوباره به احساسات سیاسی داخلی در ایالات متحده بستگی دارد. پرزیدنت جو بایدن در کمپین انتخاباتی است و نمی خواهد به تندروهای راستگرا هیچ فرصت سیاسی داخلی ارائه دهد. اکنون باید مستقل عمل کنیم!
فیشر, من با شما موافقم که می گویید اروپا باید در اتحاد غرب فعال تر شود. اما این بدون هماهنگی با ایالات متحده کارساز نخواهد بود. ما بخشی از یک اتحاد هستیم. این روسیه است که سال ها تلاش می کند امنیت اروپا را تضعیف کند. مشکل آلمان نیز همین است. دولت فدرال باید از نزدیک با شرکای اروپایی خود هماهنگ باشد و مهمتر از همه باید درک تهدید را نیز در نظر بگیرد. مثلاً در لهستان یا کشورهای بالتیک. آلمان نیز به طور فزاینده ای هدف حملات هیبریدی روسیه است. دولت فدرال جدید شروع دشواری در این درگیری داشت. اما او به این سمت خواهد رفت.
خانم فیشر, همانطور که بسیاری از این شرکا خواستار آن هستند, آیا آلمان باید روسیه را در پایان دادن به نورد استریم ۲ تهدید کند؟ و آیا آلمان باید به اوکراین تسلیحات بدهد؟
فیشر: کشورهای شریک در واقع انتظارات زیادی از دولت فدرال جدید دارند تا در صورت تشدید بیشتر, نورد استریم ۲ را بخشی از بسته های تحریمی قرار دهد. من شخصاً از آن حمایت می کنم. و همچنین فکر می کنم که آلمان باید بحثی را درباره توانایی اوکراین برای دفاع از خود باز کند. اوکراین تهدید شده است, برای آلمان مهم است. کشور در دو انقلاب راه دموکراسی و اروپا را برگزیده است.
دوهنانی: تا آنجا که به نورد استریم ۲ مربوط می شود, من هیچ مشکل ژئوپلیتیک فوری نمی بینم. از این گذشته, نحوه اداره ما توسط اوکراین تا به امروز نیز ما را وابسته کرده است. این در سال ۲۰۱۴ آشکار شد, زمانی که اوکراین مایل یا قادر به پرداخت صورت حساب های خود نبود و آلمان نیز با تنگناها تهدید می شد. مهمتر از همه, من می خواهم بگویم که تا زمانی که همه چیز را با ایالات متحده “هماهنگ” می کنیم, نمی توانیم در اروپا منطقی رفتار کنیم. در حالی که در واقع معنایش این است که همه چیز را به تصمیم آنها واگذار می کنیم. آلمان خیلی به ایالات متحده بدهکار است و من شخصاً هم همینطور, اشتباه نکنید. اما ایالات متحده سیاست قدرت خود را دنبال می کند. آنها همچنین شکاف در اروپا را می پذیرند, به عنوان مثال ” ائتلاف علاقمندان” در جنگ عراق …
فیشر: واقعا خیلی وقت پیش بود…
دوهنانی:نه به معنای تاریخ.به اصطلاح دیروز بود. و این یکی از اجزای اصلی سیاست اروپایی ایالات متحده است:
” !Divide et impera”. *
دوهنانی: من می خواهم در مورد خواسته های فعلی روسیه به طور دقیق صحبت کنم. در اصل, سه مورد وجود دارد: توقف گسترش ناتو به سمت شرق, خروج نیروهای خارجی ناتو به سطوح قبل از ۱۹۹۷,و عدم وجود سلاح تهاجمی در نزدیکی مرزهای آن. خانم فیشر تا کجا می توانید درگیر شوید؟
فیشر: نکته یک مسئله حاکمیت است. ناتو نمی تواند با شخص ثالثی در مورد اینکه چه کسی ممکن است عضو شود مذاکره کند. نکته دو نیز کاملاً دور از ذهن است. در مقابل, پتانسیلی در سبد سوم وجود دارد که در آن سوالات مربوط به کنترل تسلیحات و البته به صورت متقابل وجود دارد.
دوهنانی: منظور شما دقیقا از آن چیست؟
فیشر, سپس باید در مورد موشک های اسکندر در استان کالینینگراد صحبت کرد و فقط یک نمونه را نام برد. اما روسیه این را نمی خواهد. در نهایت, تحولات بیشتر به نحوه تصمیم گیری پوتین بستگی دارد. محاسبه او چیست, آیا بر خواسته های حداکثری پافشاری می کند یا آماده حرکت است؟ همچنین این یک واقعیت است که مسکو قانون تأسیس ناتو-روسیه را در سال۱۹۹۷ امضا کرد و بدین ترتیب موج اول گسترش ناتو به سمت شرق را پذیرفت.
دوهنانی: من فکر می کنم که غرب نیز باید چیزی ارائه دهد. اینکه واقعاً خواسته های پوتین چقدر “حداکثری” است, تنها زمانی آشکار می شود که با او به طور جدی صحبت کنید. من نمی توانم تصور کنم که او بر خروج نیروهای خارجی ناتو از لهستان, به عنوان مثال, که در سال ۱۹۹۹ به این اتحاد پیوست,, پافشاری کند. ما فقط باید دوباره یاد بگیریم تا علایق دیگران را بفهمیم. و چون شما قانون تأسیس ناتو-روسیه را ذکر می کنید, مشکل این است که نظم کنونی در اروپا به لحظه ضعف شدید آن زمان روسیه برمی گردد. در این میان, روسیه دوباره قویتر شده است و میخواهد ضعف زمان را تحت رهبری رئیسجمهور به شدت بیمار بوریس یلتسین معکوس کند. هر ایالت سعی می کند این کار را انجام دهد. ما باید با آن مقابله کنیم. استفاده بیش از حد از یک برد هرگز خوب نیست.
دوهاننی : برای پیچیده تر کردن آن, کریمه چه خواهد شد؟ روسیه آنها را مانند اوکراین بخشی از خاک خود می داند. نیازی به توضیح نیست که همیشه چقدر برای روسیه مهم بوده است: بندر بدون یخ, راه به سمت جنوب. آیا فرد, وضعیتی مبهم را می پذیرد که برای همیشه روابطش را مسموم نگاه می دارد ؟ آیا می توانید نوعی یکپارچه سازی زمینی را انجام دهید؟ به روسیه پیشنهاد می شود در ازای امتیاز, یک همه پرسی تحت نظارت بین المللی درباره کریمه برگزار کند؟
فیشر: وضعیت نا مشخصی وجود ندارد. کریمه بخشی از اوکراین است و به طور غیرقانونی به روسیه ضمیمه شده است. اینطوری باقی خواهد ماند, زیرا برای تغییر آن باید جنگید. ایده یک همه پرسی تحت کنترل بین المللی هر از گاهی مطرح می شود, اما روسیه این را نمی خواهد. مسکو دیگر حتی در مورد آن بحث نمی کند. البته اوکراین نیز باید با این موضوع موافقت کند.
دوهنانی: موافقم, شرایط فعلی خلاف قوانین بین المللی است. با این حال,کاملاً واضح بود که هیچ دولتی در روسیه نمی تواند تبدیل شدن سواستوپل*۲ به بندر ناتو را بپذیرد. امروز روسیه یک دیکتاتوری پنهان است, اما حالات سیاسی داخلی نیز وجود دارد که پوتین باید آنها را در نظر بگیرد. کریمه در سال ۱۹۵۴ توسط نیکیتا خروشچف به دلایل داخلی خودسرانه به جمهوری شوروی اوکراین اضافه شد. نه تنها نقش بسیار مهمی در منافع امنیتی روسیه, بلکه در تاریخ و فرهنگ دارد. الحاق کریمه در چارچوب کلی تاریخ اروپا پس از سال ۱۹۹۰ قرار دارد. به همین دلیل است که آینده آن نیز در بسته کلی راه حل برای مشکلات کنونی قرار دارد.
سؤال: آقای فون دونانی, به عنوان سیاستمدار و وزیر داخلی ایالت هامبورگ در دوره صدراعظم هلموت اشمیت, دیپلماسی عالی به قلب شما نزدیک است. الان ایده ای داری؟
دوهنانی: باید وقت بگذاریم.اگر آلمان و فرانسه دور هم جمع شوند و بگویند: از این پس تا ده سال دیگر با گسترش ناتو موافقت نخواهیم کرد, چطور؟ ما به دنبال منافع ایالات متحده خواهیم بود, اما منتظر تایید آنها نخواهیم بود: ما هم حاکمیم! این امر فشار کنونی را از وضعیت خارج می کند و می توان برای یافتن راه حلی تلاش کرد که عدالت را در مورد همه رعایت کند تا هیچ کس احساس نکند فریب خورده یا چهره خود را از دست داده است.
فیشر: اگر چنین است, این موضوع تنها با همکاری نزدیک با سایر طرف های درگیر قابل بحث است. شما همچنین باید به کشورهایی مانند گرجستان و اوکراین که پس از آن به مدت ده سال کنار گذاشته می شوند, چیز بسیار اساسی ارائه دهید؟ در غیر این صورت این منجر به راه حل نمی شود بلکه منجر به بی ثباتی بیشتر می شود.
نویسنده: ولتن شافر”Velten Schäfer “
زیرنویس:
*- “Divide et impera” یک اصطلاح است. آن را توصیه می کند که یک گروه را برای تسخیر یا تسلط, به گروه های فرعی با منافع متضاد تقسیم کنید. هدف از این کار این است که گروه های فرعی به جای متحد شدن به عنوان یک گروه برای رویارویی با دشمن مشترک, علیه یکدیگر قرار بگیرند.
*۱- سواستوپول”Sewastopol”, بزرگترین شهر در شبه جزیره کریمه است. این بندر توسط دریاسالار روسی اسکاتلندی الاصل توماس فومیچ مک کنزی در سال ۱۷۸۳ درکناره جنوب غربی کریمه در دامنه کوه های کریمه مستقیماً در دریای سیاه واقع شده است, تأسیس شد.
چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰- ۲ مارس ۲۰۲۲
منبع: هفته نامه ” der Freitag “