پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۴

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۴

در دور دوم انتخابات، با رای " نه" به جلیلی شرکت می‌کنیم!
اگر در دور اول "نه" به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک‌اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
چرا به پزشکیان رأی می دهم!
در ارتباط با چرایی عدم استقبال توده‌ها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را می‌توان شمرد ولی بدون شک تمامیت‌طلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!
عدم شرکت در این دوره می‌تواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی این‌چنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سهراب ایران
نویسنده: سهراب ایران
ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!
تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمی‌شود از این بهتر کرد اما می‌شود بسا بدتر کرد. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. آیا انتخاب میان بد...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ياسر ميردامادی
نویسنده: ياسر ميردامادی
اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا
هستهٔ سخت قدرت، بر اساس منافع خود و بر پایهٔ یک خطای محاسباتی رضایت داده است که انتخابات را حداقل نیمه‌رقابتی کند. جامعه زخم‌های عمیقی از سیاست‌های حاکمیت بر روح...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سياوش - ايران
نویسنده: سياوش - ايران
دلایل فراخوان «ث ژ ت» برای دادن رأی به برنامه «جبههٔ نوین مردمی»
«ث ژ ت» هرگز خود را در پناهگاه مخفی نکرده است و همواره حتی به قیمت تحمل ضربات شدید مواضع شجاعانه‌ای که لازم بوده را اتخاذ کرده است؛ به عنوان...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان ف. دوردانی
نویسنده: برگردان ف. دوردانی

زمان ، زمان تهاجمی عمل کردن است!

واقع حضور امريكا در اطراف ايران باعث شد كه نيروهاي سپاه بتواند خامنه اي را متقاعد كنند كه راه حل اين است كه سپاه قدرت را در دست بگيرد و اينكه نبايد قدرت را در اختيار رفسنجاني قرارداد و با وضعيت حساس نظامي منطقه بايد نيروهاي نظامي را در ايران در سه قوه تقويت كرد.

مصاحبه کننده : علی صمد

به نظرشما درانتخابات ریاست جمهوری در دوراول و دوم چه نکته ای برجسته بود؟ 
به نظرم در دوراول، اجرائی کردن سناریو تنور داغ انتخابات تاحدودی به خوبی اجرا شد. طراحان اصلی این سناریو که برندگان انتخابات شدند بخشی ازفرماندهان تندرو سپاه یاسداران و حلقه محفلی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی بودند. در حالیکه حداقل از ۶ ماه پیش احمدی نژاد به عنوان کاندیدای اصلی سپاه تعیین شده بود. سپاه پاسداران با برنامه خامنه ای در خصوص مشارکت حداکثری به خوبی همراهی نموده و مخالفتی با ورود قالیباف و لاریجانی به صحنه به عمل نیآورد و این تز را به خامنه ای القاء کردن که با امثال قالیباف و معین می توان تنور انتخابات را داغ کرد ولی در نهایت ما باید از طریق نظرسنجی نیروی اصلی خود را انتخاب کنیم. ورود هفت کاندیدا به صحنه انتخابات باعث شکستن آراء شد و نتیجتا” نیروهای سپاه، بسیج و حزب الله که رای ثابتی دارند و ازطریق هیئت ها، پایگاه های بسیج و مساجد امکان سازماندهی دارند، نهایتا” کار خود را انجام دادند. بازی خوردن معین، قالیباف و حتی رفسنجانی مساله قابل توجهی است. اینها همه هیزم بیآر تنور سپاه پاسداران شدند. در یک ماه آخرقبل از انتخابات و باز شدن نسبی فضا و حضورگسترده جوانان و زنان ازشعارهایی که آزادی های فردی را طلب می کرد، بسیار قابل توجه است. اگرمسائل پشت صحنه را نادیده بگیریم درواقع ظاهرصحنه خوب آرایش شده بود.

به نظر شما سیاست تحریم پیش رفت یا اینکه شکست خورد؟ 
من چون طرفدار تحریم بوده و هستم، سیاست تحریم را شکست خورده ارزیابی نمی کنم. با توجه به خیزش سپاه برای انجام کودتایی خزنده، تحریم تنها حربه ما برای مقابله با سیاست مشارکت حداکثری بود. درمقابل سیاست از قبل طراحی شده رژیم در خصوص مشارکت حداکثری، حضورحداقلی در یک انتخابات نمایشی، تنها وسیله مسالمت آمیز برای رسوا کردن و افشای سیاست خامنه ای و مافیای قدرت سپاه بود. 

با تمام محدودیت ها و فشارها، درحدود ۲۰ میلیون نفراز واجدین شرایط درانتخابات ریاست جمهوری شرکت نکردند. اپوزیسیون داخل و خارج در حین داشتن سیاست واحد تحریم، جز در دو مورد نتوانستند حرکت مشترک انجام دهند. یکی ازاین حرکت های مشترک توسط چهارسازمان سیاسی در خارج از کشور و آن دیگری بیانیه ۶۱۵ نفره درداخل ایران بود واین نشان دهنده این است که اپوزیسیون دمکرات و آزایخواه ایران با تمام پیشرفت ها و تلاش هایی که تاکنون انجام داده هنوزنتوانسته درخارج و داخل کشور به صورت یک مجموعه و درچارچوب حداقل ها، حرکت وسیع و موثری را سازمان دهد. علاقمند بودم نظر شمارا به عنوان یک فعال سیاسی درداخل کشوردراین مورد بدانم واینکه شما چه سیاست راهبردی را برای بیرون رفت ازاین معضل پیشنهاد می کنید؟ 
این واقعیت است که هنوز ما نیروهای دمکرات و آزادیخواه ایرانی، نتوانسته ایم خود را به عنوان یک مجموعه درآوریم. اما نباید نسبت به پیشرفت ها، کم توجهی کرد. مثلا” ما درداخل کشور چندین کار مشترک انجام داده ایم. نمونه های آخری بیانیه ۵۷۵ نفر، ۶۱۵ نفر، تظاهرات اخیرجلوی دانشگاه تهران و حرکت برای راه اندازی یک کنگره ملی از آزادیخواهان و دمکرات ها در جهت سازماندهی وشکل دهی به یک جنبش ملی است. ما در داخل از مدت ها قبل تصمیم به انجام فعالیت های مشترک در چارچوب حداقل ها هستیم. در این عرصه موفقیت های خوبی نیز داشته ایم. باید به نظرم به دنبال حداقل ها رفت. اپوزیسیون درچارچوب حداقل ها امکان کار مشترک دارد. امروز بیش از هر دوره ای باید مردم ر اپشت یک آلترناتیو مشخص متحد کنیم. به عنوان مثال برگزاری یک کنگره ملی در داخل کشور می تواند نیروی بزرگی را برای ایوزیسیون حکومت درداخل و حتی در خارج ایجاد کند. 
اگر بخواهیم در خصوص انتخابات شفاف تر صحبت کنیم، این است که شرایط ایران گویای این وضعیت است که جامعه به سمت دوری هرچه بیشتر از انتخابات فرمایشی می رود. این بار به دلیل مواردی که من وشما برآن واقفیم. 
مانتوانسیتم نیروی تحریم را به دلایلی روشن، هرچه بیشتر گسترش دهیم. یکی از دلایل چنین امری این بود که نیروهایی چون ملی ـ مذهبی ها، نهضت آزادی و مشارکتی ها و حتی بخشی از اپوزیسیون در بازی سپاه وارد شدند و راحت فریب آنها را خوردند. 
آنها در ایجاد یا گرم کردن تنور انتخابات سپاه پاسداران متاسفانه کمک کردند. این حرکت آنها باعث ایجاد تحرکی در فضای سیاسی کشور شد و بخشی از جوانان که در اردوی تحریم بودند با این نمایش ها به وسط کشیده شدند و در رای گیری شرکت کردند. به نظرم ملی ـ مذهبی ها و نهضت آزادی و بخش اقلیت” اپوزیسیون” در خارج، به این رژیم در ایجاد یک فضا که با نشستن درخانه نمی شود کاری کرد و باید با شرکت در انتخابات فعال بود، کمک کردند و رژیم از این سیاست آنها نهایت استفاده را نمود و این باعث ایجاد شکاف در نیروی بزرک تحریمیان شد. دو ماه قبل از انتخابات ارزیابی ما این بود که ۳۰ میلیون نفردر انتخابات شرکت نخواهند کرد و بخشی از دانشجویان و جوانان فکرکردند با آمدن ملی ـ مذهبی ها و نهضت آزادی می شود کاری انجام داد و بدین طریق به نظرمن ۱۰ میلیون نفر فریب بازی این سیاست را خوردند. جریانات ملی ـ مذهبی از نظر من شرایط را خوب نفهمیدند و ظرفیت آنها در جامعه روزبروز محدودتر میشود. آنها به دلیل تجربه سرکوب دست به عصا فعالیت می کنند. این جریانات بدلیل سرکوب حکومت تنها به انجام سیاست در بالا فکر می کنند. ارزیابی آنها این است که با وارد شدن دربالا می توانند تغییرات ایجاد کنند. 
اما رژیم از این سیاست ساده انگارانه این دوستان نهایت استفاده را کرد. این نیروها را شما شاهد خواهید بود بعد از انتخابات اخیر، به سمت ریزش حرکت خواهند کرد. الان اختلافات در درون آنها بشدت افزایش یافته است. در آخر در جواب به سوال شما این موضوع را تأکید کنم که در دراز مدت تحریم به یک سیاست موفق تبدیل خواهد شد و ما بدون تحریم انتخابات دوم شوراها، مجلس هفتم و انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری درایران، نخواهیم توانست آینده را دردست بگیریم . 

مسائل ملی چه نقش وعملکردی دراین انتخابات داشت؟ 
به نظرمن مسائل ملی حضور پررنگی در این انتخابات نداشت. ولی شعارهایی که در رابطه با حمایت از حقوق اقوام مطرح شد، نشانگر این بود که عوامل رژیم به اهمیت این مساله خوب پی برده اند. بخشی از رای ها، رنگ حمایت قومی داشت.

چرا احمدی نژاد در دور دوم انتخابت در اکثر شهرهای آذربایجان رای بالائی آورد؟ 
دلیل اول اینکه در آذربایجان به دلیل اهمیت امنیتی این استانها برای رژیم، نیروهای سپاه و بسیج در این مناطق بسیار قوی هستند. دوم اینکه درشهرهای مثل تبریز در حاشیه شهرها فقر و بیکاری بسیارگسترده است . سوم اینکه سیاست های هاشمی رفسنجانی جذابیتی نداشت و مردم او را آدم صادقی نمی شناسند و لذا بعنوان عکس العمل به رقیبش رای دادند. 

در برابرانتخاب احمدی نژاد به عنوان رئیس قوه اجرائیه حکومت اسلامی ایران، به نظرشما چه باید کرد؟ 
به نظرم اپوزیسیون حتما” می بایست سیاست خود را براساس استراتژی و برنامه های معطوف به رسیدن به قدرت تنظیم کند. هرچند که احمدی نژاد شخصا” طرفدار برخورد تند با مخالفین است ولی کلیت نظام در گذشته از طریق حامیان آقای احمدی نژاد یعنی سپاه پاسداران، حلقه محفلی ولایت(سپاه، حجازی، محسن اژه ای، باندها و مافیای قاچاق و قدرت) همیشه قدرت سرکوب را در اختیار داشته و حتی در دوره خاتمی آنرا با شدت به اجرا می گذاشتند. بنابراین سیاست مخالفین حکومت می بایستی همچنان تهاجمی و طلبکارانه باشد. نباید با آمدن این شخص دچار سستی و خود سانسوری شد. اینها هیچ برنامه و سیاستی ندارند که در گذشته آزمایش نشده باشد. پس از هم اکنون می توان شکست سیاست های شکست خورده آنان را پیش بینی کرد. پول نفت و چماق سپاه نمی تواند مشکلات اقتصادی، فساد، فحشا، اعتیاد و مقابله با باندهای مافیایی غارت و جنایت را حل کند. در نتیجه مردم پس از انتظار کوتاهی امید خود را از دست داده و بیشتر از سابق به تغییراوضاع تمایل نشان خواهند داد. در این مقطع حرکت به موقع و مشترک اپوزیسیون در داخل و خارج از کشورمی تواند امید آفرین باشد و در ضمن فشارهای بین المللی، این حرکت مردم را تسریع خواهد کرد. پس فعالیت های مشترک براساس برنامه های حداقل می بایست سازمان داده شود. اگر اپوزیسیون می خواهد در صحنه سیاسی ایران تاثیرگذار باشد، باید متحد و با پروژه عمل کند. 
شما رای مردم و فضای سیاسی جدید را به چه شکل ارزیابی می کنید؟ 
مردم در میان بیم و امید به سیاست های گذشته عکس العمل نشان داده و با کنار زدن هاشمی رفسنجانی و یکدست کردن حاکمیت، برای نظام در بدترین شرایط آخرین فرصت را ایجاد کردند. 

به نظر شما چرا خامنه ای این بار قبول کرد که سپاه پاسداران قدرت اجرائیه را نیز دراختیار خود بگیرد؟ البته نمی دانم که آیا شما با این نظر بعضی از تحلیل گران ایرانی موافق هستید که با آمدن رفسنجانی امکان ادامه رژیم اسلامی ایران تقویت می شد. اما خامنه ای حتی با آمدن فرد قدرتمندی درنظام همچون رفسنجانی مواقت نکرد، بویژه اینکه درعرصه جهانی ومشخصا” اتحادیه اروپا برای آمدن رفسنجانی سرمایه گذاری زیادی کرده بودند و آمدن ایشان شاید می توانست تا حدودی فشاربین المللی را از روی دوش حکومت اسلامی ایران بردارد. نظر شما چیست؟ 
دراین عرصه که چرا چنین نشد باید چند فاکتور را درنظرگرفت. ازجنبه روانشناسی فردی؛ آقای خامنه ای روز به روز شیفتگی هرچه بیشتری نسبت به خود پیدا می کند و این باعث می شود که بدون تقسیم قدرت، خودش تمام تصمیم گیری ها را در اختیاربگیرد. پس این نگرش، چنین تقسیم قدرتی را دیگر منطقی ارزیابی نمی کند. احمدی نژاد بشدت مطیع خامنه ای است . 
دوم اینکه نتیجه این انتخابات تصادفی نبوده است. سپاه از مدت ها پیش به منابع مالی و اقتصادی چنگ اندازی کرده است و نیروی اقتصادی قابل توجهی را برای خود در سال های گذشته، ایجاد کرده است. در واقع اینها رقیب اقتصادی باندهای اقتصادی که توسط رفسنجانی وعواملش و نیروهای موتلفه تشکیل شده بود، هستند. این باندهای اقتصادی سپاه موفق شده اند نظراتشان را به خامنه ای “تحمیل ” کنند. درضمن اینرا هم تأکید کنم که تنها سپاه در این عرصه به تنهایی چنانکه ییشتر متذکرشدم، نیست. افرادی چون حجازی رئیس دفتر خامنه ای و اژه ای که مؤسس بانک پارسیان است را به عنوان یکی ازمجموعه های اصلی قدرت می توان نام برد. البته سپاه پاسداران چند دسته است اما باند اصلی که در واقع یکسری از فرماندهای دسته بالای سپاه را بردرمی گیرد، در عرصه فوق فعال هستند. با آمدن احمدی نژاد، سردسته های این باندها که قبلا” غیرعلنی ومخفی بودند و می شود گفت قابل شناسائی نبودند، در دولت احمدی نژاد صاحب پست و مقام خواهند شد و این برای ما اپوزیسیون در داخل کشور، دیدن این افراد یک امتیاز خواهد بود. 
سومین نکته این است که هنگامی که حاکمیت دوگانه بود، کشورهای خارج به خامنه ای رهبرجمهوری اسلامی کمتر توجه می کردند و مشخصا” همیشه مخاطب آنها اصلاح طلبان حکومتی در دولت بوده اند. این برخورد را خامنه ای قبول نداشت. اما الان با یکدست کردن حاکمیت می خواهد به خارج بگوید که فرد اصلی تصمیم گیری در ایران ایشان هستند و باید با او مذاکره صورت گیرد. چهارمین نکته اینکه با نظامی شدن منطقه توسط آمریکا، رژیم نیز عکس العملی نشان داده و به دلیل مسائلی امنیتی که امروز بسیار حساس تر و خطرناکتراز قبل درمنطقه شده، کمک کرد که نیروهای نظامی قدرت را بگیرند. در واقع حضور امریکا در اطراف ایران باعث شد که نیروهای سپاه بتواند خامنه ای را متقاعد کنند که راه حل این است که سپاه قدرت را در دست بگیرد و اینکه نباید قدرت را در اختیار رفسنجانی قرارداد و با وضعیت حساس نظامی منطقه باید نیروهای نظامی را در ایران در سه قوه تقویت کرد. دلیل دیگر آن است که وقتی اصلاح طلبان در قدرت بودند، تاحدودی باعث ایجاد یکسری تحرکات در فعالین سیاسی می شد و این می توانست با پروژه و با تکیه به مردم ، پایه های رژیم را روز بروز سست تر کند. اما خامنه ای نمی خواست چنین شود و فکر کرد و نیز متقاعد شد که شاید با آمدن رفسنجانی امکان اینکه نهادهای مدنی قویتر و بازترشوند، مهیا شود و در این عرصه نظام و شخص ایشان ضربه بخورند، لذا ترجیح داد با برنامه سپاه همراه شود و بدین طریق قدرت را کاملا” در اختیار و انحصار خود قراردهد. البته فراموش نکنیم رفسنجانی با انتخابات اخیر ضربه خورد یا زخمی شد، اما او و امکاناتش از بین نرفت و امکان اینکه روزی بتواند دوباره خود را به عنوان ناجی حفظ نظام معرفی کند، وجود دارد. 

چنین تحلیلی دراپوزیسیون داخل وخارج از کشوروجود دارد که باآمدن احمدی نژاد، دیگر حاکمیت یکدست می شود؟ آیا شما با این تحلیل موافقت دارید؟ 
نگاه کنید وقتی مجلس هفتم بر سرکار آمد، اختلافات در درونش بوجود آمد. به نظرم یکدست شدن آنها بیشتر عکس العملی است. شما اگر خوب ببینید آنها همیشه در برابر اصلاح طلبان تقریبا” یکدست هستند اما در دورن خودشان اختلافات گسترده است. این بار سپاه با محافلی که در اختیارداشت، آمد و کسی هم درحکومت یارای مقاومت در برابر او نبود. من فکرمی کنم فشارهای خارجی و داخلی می تواند تضادهای آنها را شفاف تر و علنی ترکند. الان هاشمی رفسنجانی و هیئت موتلفه دست به عصا به جلو می روند. اگر فضا راحت تر شد و همه احساس این را ییدا کردند که آنها نمی توانند سرکوب کنند، اولین شکاف ها از درون حاکمیت بوجود خواهد آمد. در مجلس، سپاه ۷۰ الی ۸۰ نیرو بیشتر ندارد اما بخش های دیگر محافظه کاران بین ۱۷۰تا۱۸۰ نفر نیرو دارند. پس اینها همه با هم نیستند. سیاست درست این است که اختلافات آنها هرچه بیشتر عریان ترشود. این به نفع ما خواهد بود. هنگامی که اختلافات گسترش پیدا کنند شکست سپاه هم عریان تر و واقعی ترمی شود. اگرسپاه ضربه بخورد، فضا بیشتر باز می شود و ترس از بین می رود. در زمان خاتمی وقتی اصلاح طلبان ضربه می خوردند، سپاه ضربه نمی خورد ولی این بار با ضربه خوردن سپاه، حاکمیت سرکوب را بشدت تضعیف خواهد کرد. پس با این تحلیل، به نظرم زمان، زمان تهاجمی عمل کردن است . 

فعالین سیاسی درایران چه سیاست راهبردی را درقبال انتخاب احمدی نژاد ارائه می دهند؟ 
سیاست فعالین می بایست به نظرم مقاومت مسالمت آمیز، حرکت به طرف تشکیل یک کنگره ملی که ا ز مدت ها قبل توسط شماری از نیروهای داخل کشوری مطرح شده است، متمرکز گردد و سازماندهی ضروری در این عرصه باید انجام بگیرد. تلاش برای برهم زدن دیوار جدایی فعالین داخل و خارج، علنی کردن هرچه بیشتر فعالیت خود و ارائه برنامه برای دوران گذار از اهم فعالیت ها می باشد. طرح شعارهای استراتژیک چون آزادی زندانیان سیاسی، مطبوعات و تجمعات و تشکیلات و انتخابات جزء برنامه های فعالین سیاسی است. احمدی نژاد سیاست جدیدی در برنامه های سرکوب گذشته نظام ایجاد نمی کند. او بیشتر به عنوان یک ویترین و دکور است. دستورات و تصمیم گیری ها در جای دیگر اتخاذ می گردد ولی حضور او باعث شکاف هرچه بیشتر نیروهای قدیمی حکومت و تازه به دوران رسیده های رژیم می شود. 

اخیرا” شما فعالین سیاسی داخل ایران، حرکتی را برای آزادی اکبرگنجی سازما ن دادید.علاقمند بودم که شما توضیح دهید چنین حرکات اعتراضی، چه تاثیری دربازگشایی فضا و نیز اعتراض به سرکوب رژیم دارد؟ آیا چنین حرکاتی می بایست ادامه یابد؟ شما حتما” خوب دیدید که حکومت بشدت این حرکت را سرکوب کرد و تعداد زیادی را هم دستگیر و سپس بخش زیادی ازآنها را آزاد کرد. در واقع حکومت چه اهداف یا سیاستی را در برخورد با برگزاری این گونه تجمعات و با دستگیرشدگان و یا معترضین دارد؟ 
از نظرمن سیاست رژیم نسبت به قبل فرقی نکرده است. عوامل سرکوب برجای خودشان همچنان هستند. ما باید ابتکار عمل را در دست بگیریم. ابتکار عمل نباید در دست رژیم باشد چون هزینه ها را بالا می برد. در تظاهراتی که در جلوی دانشگاه برگزار شد در واقع یکی از تاثیرگذارترین حرکت ها در داخل کشور بوده است. بعداز انتخابات نیروهای اپوزیسیون گفتند که رژیم به دنبال سانسور، سرکوب و فضای بسته است و این اعتراض به یک عبارت مقابله با این سیاست رژیم بود و این حرکت مشترک فعالین درداخل کشور(در حدود سه هزار نفر) نشانگر این بود که هرجا که مشترک و با برنامه کارها پیش رود، موفقیت در حرکت ها افزایش خواهد یافت و حرکت اخیر این تحلیل را تقویت کرد که اپوزیسیون می تواند مقاومت کند. آمدن احمدی نژاد را باید به هیچ گرفت و فعالیت ها را گسترش داد. به نظرم چنانکه پیشتر گفتم رژیم دارد یک دوره آزمایشی را تست می کند و سیاست مشخصی برای سرکوب شدید و بازکردن فضا ندارد. البته امکان اینکه هرچند وقت، حرکت سرکوبگرانه ای را پیش برد وجود دارد ولی فعلا” منتظر می شود تا عکس العمل ها را در داخل و خارج از کشور ببنید. جریان احمدی نژاد به نظرم بیشتر از خاتمی برعکس العمل های خارجی اهمیت خواهد داد. در این دوره آزمایشی حکومت تصمیم خواهد گرفت که چه سیاستی را پیش برد و امکان نیز دارد که دچار سردرگمی شود و نتواند کا رخاصی را انجام دهد و به مسائل روزمره بپردازد. این نیروی که برسرکارآمده در واقع می خواهد رژیم را بیشتر حفظ کند. اگر ببیند که پایه های رژیم با آمدنشان تضعیف می شود حتما” امکان انعطاف او افزایش پیدا خواهد کرد و “آلترناتیو” رفسنجانی یا بخش های دیگر سپاه می توانند دوباره مطرح شوند و نظام مجددا” برای ماندن به آنها رجوع کند.

نظر شما نسبت به سیاست های اروپا وامریکا در منطقه چیست ؟ 
از نظرمن اروپا در منطقه ما هیچگونه استراتژی و برنامه دراز مدت ندارد و خودش هم این را می داند و به این دلیل به دنبال استفاده از فرصت های کوتاه مدت است. اما بتدریج که حضور امریکا در منطقه افزایش می یابد این باعث می شود که اروپا وارد مذاکره با امریکا شود و هرچه بیشتر با سیاست های امریکا خودش را نزدیکتر سازد. زیرا منافع اقتصادی، اروپا را به سمت امریکا خواهد کشاند. در خصوص طرح خاورمیانه بزرگ، اروپایی ها می بینند که امریکای ها طراح سیاست های دراز مدت در منطقه خاورمیانه هستند. نزدیکی اروپا و امریکا تاثیر بسیار زیادی در مسائل ایران می تواند بازی کند یعنی اینکه حکومت دیگر نخواهد توانست روی شکاف اروپا و امریکا حساب باز کند.

نظر شما نسبت به سیاست اروپا با جمهوری اسلامی چیست؟ 
ایران با اروپا وارد مذاکره شد زیرا فکر می کرد که با کارت اروپا می تواند با امریکا مقابله کند و بدین طریق برای خود زمان بخرد. اما بتدریج اروپایی ها مجری سیاست امریکا در ایران خواهند شد. ایران از این ناراحت است که اروپایی ها به او نارو زده اند و بدین خاطر به تغییر سیاست دست خواهند زد. برای ایجاد تغییرات باید چهره های جدید وارد سیاست کرد و دیگر چهره هایی چون روحانی، موسویان و ناصری که در مذاکره با اروپا بودند و این افراد از نزدیکان هاشمی رفسنجانی می باشند، می بایست تغییرکنند. جمهوری اسلامی براین ارزیابی است که اروپا می خواهد نوعی دلالی را در ارتباط با امریکا با ایران پیش برد. و با این موضع اروپا توافق ندارد. و به این نتیجه رسیده است که بهتر است خودش مستقیم با امریکا وارد مذاکره شود. برای مذاکره نیاز به دولت قدرتمند نظامی که این سیاست را پیش برد، دارد. برای خوب پیش بردن این مذاکرات حکومت نیاز به یک نیروی منسجم داشت. البته شاید مذاکرات موفق نشود یا حتی شروع نشود و این باعث گردد که امریکا در سیاست خود نسبت به حکومت رادیکال ترشود. فشارهای جهان خارج باعث می شود که نیروهای داخل بیشتر و با هزینه دادن کمتر در برابر نظام قراربگیرند. لازم به تاکید است که یکی از دلایل اصلی آمدن سپاه به قدرت، در اصل ترس از آینده است. بنا به تحلیل های داخل رژیم و بویژه سپاه و خامنه ای، تداوم این رژیم شاید با نیروی نظامی بیشتر امکانپذیر باشد. رژیم برای خودش در اصل آینده دراز مدت نمی بیند و دنبال فرصت چند ساله است و فکر می کند با آمدن سپاه این امکانپذیر است . اگر قرار باشد برای حفظ نظام از سیاست رفرمیستی به سبک خاتمی و رفسنجانی استفاده شود، آنها حتما” این کار را خواهند کرد. اگر خارجی ها ارتباط خوبی با رژیم برقرارنکنند این باعث می شود که برخی از درون رژیم برای حفظ خود وخانواده شان، برخی از جنبه اقتصادی وارد معامله برعلیه رژیم کنونی شوند و در اینجاست که ما اپوزیسیون دمکرات و آزادیخواه حکومت اسلامی ایران باید با سازماندهی و پروژه مشخص آماده باشیم.

با تشکر از شما که مصاحبه با من را یذیرفتید. 
من هم از شما متقالبا” ممنون هستم.

توضیح:
این مصاحبه در ماه ژوئیه و در چند نوبت صورت گرفته است 

بخش : سياست
تاریخ انتشار : ۴ مهر, ۱۳۸۴ ۴:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در دور دوم انتخابات، با رای ” نه” به جلیلی شرکت می‌کنیم!

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!

چرا به پزشکیان رأی می دهم!

باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!

ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!

اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا