بر اساس گزارشات منتشر شده در روز ۱۹ آبانماه ،۴۵۰ نفر از کارگران طرح توسعه پالاشیگاه بندرعباس در اعتراض به عدم دریافت دستمزدهای معوقه خود مبادرت به اعتصاب کردند.
در روز چهارشنبه ۲۰، آبانماه، ۳۰۰، نفر از کارگران، فاز سوم پالایشگاه آبادان نیز در اعتراض به عدم پرداخت حقوق ۳ ماهه گذشته خود دست به تجمع زدند. در روز ۱۸ آبان ماه، ۱۰۰، نفر از کارگران شرکت صنایع اراک که پیش از این نیز بارها اعتصاب و اعتراض کرده بودند به دلیل تعویق در پرداخت حقوقهای خود در مقابل ساختمان استانداری مبادرت به تجمع اعتراضی کردند، قبل از آن نیزاعتصاباتی در دیگر مراکز صنعتی کشور مانند فولاد، نیشکر، تراکتور سازی، بخشهایی از مخابرات و غیره را شاهد بودهایم که از لحاظ اهمیت و تاثیر گذاری بعد از نفت جزو موسسات مهم کشور هستند و همه گیر شدن اعتصابات در آنها می تواند در شرایط پیش روی، هم بر شرایط معیشتی کارگران اثرات مهم بگذارد و هم به گسترش نفوذ جنبش مردمی موجود و بتبع آن تعضیف پایه های استبدا و بی عدالتی بی انجامد.
در طول دهه گذشته، اعتصابات کارگری موازی با بحران اقتصادی و تهاجم لجام گسیخته حکومت به حقوق کار و دستآوردهای تاریخی جنبش کارگری پیوسته در حال گسترش و انکشاف بوده است. اما تلاش و مبارزات کارگران برای حفظ دست آوردهای مبارزاتی خود و بهبود شرایط معیشتی و اجتماعی شان برغم مبارزات طولانی به دلایل گوناگون تا کنون منجر به نتایج مطلوب مورد نظر آنها نشده است.
زمان اعتصابات ثمر بخش کارگری اینک فرا رسیده است
بنا به شواهد بسیار می توان ادعا کرد که زمان برای ثمر بخش بودن اعتصابات کارگری فرا رسیده است و البته این چیزی نیست که از دید خود کارگران هم پنهان مانده باشد. به دلیل شرایطی که در نتیجه برنامه ها و عملکرد جریان حاکم و نا توانی مفرط حکومت و شکل گیری جنبش توانمند و فرا گیر مردمی بوجود آمده است، اکنون زمانی است که می توان با گسترش اعتصابها، بویژه در صنعت نفت و در دیگر موسسات تاثیر گذار در بخش های تولیدی و خدماتی، و با جلب حمایت و پیوند خوردن با سایر نیروهای جنبش مطالباتی، اراده جنبش کارگری را به حکومت تحمیل نمود. هرچه تعداد اعتصابات بیشتر و دامنه آنها گسترده تر باشد، به همان میزان نیز نتیجه بخش ترخواهد بود.
در واقع برخلاف آنچه حکومت تلاش می کند تا با قدر قدرت نشان خود در میان مردم ترس و هراس ایجاد کند و بد ین وسیله مردم را وادار به سکوت کند، اما ضعیفتر از آن است که بتواند در مقابل گسترش اعتصابات کارگری سراسری و اعتراضات فراگیرو فزاینده مردم پایداری کند.
اینک شرایط برای دولت کودتا بقدری بد شده است که حتا برخی از روحانیون بلند پایه مانند مکارم شیرازی و جوادی آملی نیز که تاکنون از حامیان جریان حاکم بودند رسما و علنا ناتوانی حکومت را مورد انتقاد قرار می دهند و راه خود را از از جریان حاکم جدا می کنند.
در چنین وضعیتی که ناتوانی و شکاف و تفرقه و بحران حکومت را فرا گرفته و مخالفت و اعتراض به حکومت به یک امر عمومی تبدیل شده است، بهترین موقعیت برا ی تعرض به حکومت وشکستن مواضع سخت و ضد کارگری آن است. علاوه بر آن موقعیت طبقه کارگر در آینده منوط به نقشی است که در این برهه حساس بازی می کند. جامعه ما بر سر یک بزنگاه تاریخی قرار دارد و شرکت گسترده کارگران در اعتراضات و پیوند هرچه بیشتر طبقه کارگر با جنبش اعتراضی می تواند در کامیابی جنبش نقش اساسی داشته باشد. تلاش برای جدا کردن طبقه کارگر از جنبش تحت هر عنوان و بهانهای، درعمل به سود حکومت کودتا و به زیان منافع کارگران در حال و آینده است. رهبران و فعالین و سازمانهای کارگری اصیل در عین پایبندی و تعهد به منافع و حقوق کارگران و زحمتکشان تامین منافع زحمتکشان در شرایط کنونی را در پیوند و تحکیم هر جه بیشتر جنبس کارگری با جنبش دمکراتیک و مردمی جاری و مبارزه مشترک همه گروههای اجتماعی دمکراتیک و عدالت خواه و کامیابی جنبش موجود بعنوان سر آغازی برای رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی در برهه کنونی می دانند وضمن حمایت از منافع و مطالبات دمکراتیک سایر نیروهای اجتماعی شرکت کننده در جنبش و مدارا با آنها، کوشش می کنند تا حداکثر حمایت لازم از مطالبات کارگران را جلب نموده و امکان کامیابی کارگران در مبارزاتشا ن را از این راه تقویت کنند.
در جریان اعتصابات و اعتراضات تاکنونی کارگری، ما شاهد حمایت خود جوش بسیاری در شهرهای مختلف و یک همبستگی گسترده اقشار مختلف مردم از کارگران و مطالبات آنها بودهایم، گر چه این حمایتها بتدریج شکل وسیعی بخود گرفته و از دانشجو تا کسبه را شامل می شده است و بخصوص در شهرهای، قائم شهر، قزوین، اصفهان، ساوه، کرج، تبریز، آبادان، اهواز، شوش، سنندج، سقز، زاهدان و غیره بودهایم. این حمایت ها از تاثیر خوبی هم برخوردار بوده و هستند، و اصولا نقش اینگونه حمایتها و همبستگی ها در هیچ نقطه دنیا انکار شدنی نیست اما معلوم نیست چرا عدهای منکر این حقیقت آشکار می شوند و کارگران را به دوری از این حمایتها و همبستگی ها دعوت می کنند؟
تردیدی نیست که اعتصابات کارگری بدلایل گوناگون گسترش خواهند یافت و دامنه آنها صنعت نفت و سایر رشتهای کلیدی و تاثیر گذار را نیز در خواهد نوردید و کارگران دو باره بمانند دوران انقلاب بر تحولات آینده نقش و اثر خود را بجای خواهند نهاد، اما این بار دانش و آگاهی طبقاتی کارگران بر مقایسه با دوران انقلاب آنچنان ژرف و عمیق شده است که دیگر کسی نخواهد توانست حقوق آنها را به آسانی از آنها سلب نماید؛ مسلم است که طبقه کارگر بدون جلب پشتیبانی سایر گروه های اجتماعی و شرکت فعال در جنبش مردمی جاری، نمی تواند به آسانی و به تنهایی حکومت را شکست دهد. بافت اجتماعی و آرایش و توازون قوا و سطح توسعه اقتصادی اصولا در ایران امروز اجازه نمی دهد تا یک طبقه اجتماعی به تنهایی قدرت دولتی را برای مدتی مدید در اختیار و انحصار خود در آورد. بنا بر این جدا کردن طبقه کارگر از جنبش تحت هر نا م و عنوان در شرایط امروز ایران نه تنها بسود این طبقه نیست که بیشترین آسیب وزیان را به طبقه تحمیل کرده و به انزوای حاملان این اندیشه و تقویت و درازای عمر نظم ظالمانه موجود منجر خواهد شد.