ایما گلدمن (۱۹۴۰ – ۱۸۶۹ )، زن مبارز انترناسیونالیست آنارشیست روس، ریشه های آلمانی یهودی داشت. او در سن ۱۷ سالگی در سال ۱۸۸۵ همراه خواهرش به امریکا مهاجرت نمود و در آنجا کارگر کارخانه و پرستاربیمارستان شد. وی در طول زندگی انقلابی پر فراز و نشیب اش شخصا در کشورهای روسیه، امریکا، انگلیس، کانادا، فرانسه و اسپانیا با زندگی پرولتاریا از نزدیک آشنا گردید. او از نوجوانی با محافل سوسیالیستی و آنارشیستی آشنا شد و به مطالعه فشرده آثار یوهان ماست پرداخت. ماست یک سوسیال دمکرات سابق آلمانی بود که بعدا رهبر تئوریک بخشی از آنارشیستهای آمریکا شده بود. ایما گلدمن در سال ۱۸۶۹ در ایالت کوفنو در روسیه تزاری بدنیا آمد و در سال ۱۹۴۰ در حین یک سفر برای سخنرانی در شهر تورنتو کانادا درگذشت. همسر اول او آنارشیست معروف مهاجر، آلکساندر یرکمن بود .
بعد از اینکه در سال ۱۸۸۷ در ماه نوامبر، ۴ آنارشیست در امریکا به اتهام ترور و بمب گذاری اعدام شدند، ایما گلدمن بطور حرفه ای به مبارزان آنارشیست پیوست. او میان سالهای ۱۹۱۷-۱۹۰۶ از جمله موتورهای آنارشیستی امریکا بود. گلدمن در سال ۱۹۱۹ بعد از سپری کردن ۲ سال زندان در امریکا به شوروی بازگردانده شد ولی به سبب نارضایی از سیاست بلشویکها بعد از دوسال شوروی را نیز ترک کرد و به انگلیس رفت. او جنبش فمنیستی زنان را بخشی از جنبش آنارشیستی جهانی میدانست .
مقامات امریکایی آنزمان ایما گلدمن را خطرناکترین زن جهان نامیدند. وی غیر از مبارزه در کنار مردان برای آزادی کامل جامعه، یکی از نخستین مبارزان آنارشیست برای آزادی زنان نیز بود. در نظر او آنارشیسم نه یک تئوری برای عقیده، بلکه فلسفه یک نظم جدید و سوسالیستی است. او میگفت آنارشیسم فلسفه یک نظم نوین اجتماعی است که بر اساس آزادی انسان استوار است و با کمک قانون نمیتوان آنرا محدود یا بی اعتبار کرد. اتوپی سیاسی گلدمن زیر تاثیر نظرات کروپتکین بود. او بە دلیل تعقیب سوسیالیستها و آنارشیستها و سندیکالیستها توسط بلشویکها، نزد لنین شکایت کرد و سرانجام مجبور به ترک شوروی شد .
غالب نظرات گلدمن متکی به نظرات پرودن و باکونین و آنارشیسم کمونیستی کروپتکین هستند. نظرات اشتیرنر و نیچه و ایبسن و فروید نیز روی او بی تاثیر نبودند. وی شخصا با آنارشیستهایی مانند لویزه میشل و کروپتکین و مالاتستا آشنا شد. از نظر فکری او در آغاز زیر تاثیر نظرات گودوین و سنت لیبرال و آزادیخواهی انگلیس و امریکا بود .
گلدمن ادعای ترور و عملیات خشن مبارزان اجتماعی را معمولا نتیجه تحریکات دولت و پلیس یا نتیجه تبلیغات رسانه های بورژوایی و دولتی میدانست . او مینویسد که مبارزه همیشه نمیتواند پاسیویستی و صلح آمیز باشد بلکه در مقابل خشونت دشمن باید از خشونت نیز استفاده نمود . گلدمن مدعی بود که اخلاق و دین در جوامع طبقاتی وسائل سلطه گری هستند تا انسانها را مطیع سازند و اخلاق مالکیت، زنان را نیز تبدیل به کالا و شیئی برای فروش و مصرف نموده است . اهمیت گلدمن آنزمان برای جنبش آنارشیستی انترناسیونالیستی در تابوزدایی روابط جنسی و عشقی و خواسته های فمنیستی بود. وی نه تنها مبلغ یک اخلاق آزاد در روابط زن و مرد بلکه در سازمان و قرارداد ازدواج بود .
برگمن میگفت که بالاترین ایده آل انسانی باید مبارزه علیه دیکتاتوری و زورگویی و حاکمیت باشد. موضع آنارشیستی او متکی به انکار وحدت دین و دولت و نظام اقتصاد سرمایه داری است. وی مبلغ عمل مستقیم انقلابی یعنی تظاهرات و اعتصاب و رفتارآگاهانه در محیط اطراف خود است. او پیرامون تن فروشی زنان در جوامع سرمایه داری مینویسد که آن پایه در بی اخلاقی زنان ندارد بلکه در نظام طبقاتی ریشه دارد چون اساس آن در نارسایی های اجتماعی و اقتصادی است؛ حال فرق نمیکند که زنان خودرا بدلیل وابستگی مالی به شوهر بفروشند یا به چند مرد ناشناس، و چون سرمایه داری به خیلی از زنان امکان دیگری غیر از خودقروشی نمیدهد، ازدواج یک قرارداد اقتصادی و بیمه عمر بین زن و شوهر میشود که هزینه آن از دست دادن استقلال زن و تله شکار برای اسارت اومیشود .
گلدمن انزمان در باره سیستم بلشویکی شوروی نوشت که مرکزگرایی بوروکراتیک آن روزی زندگی اجتماعی انسان ها را در آنجا فلج خواهد نمود .
ایما گلدمن در سال ۱۸۸۷ با دستگبر شدن آنارشیستها توسط دولت در شهر شیکاکو، امریکا را دیگر ساحل نجات امنی برای ستمدیدگان مهاجر ندانست. او اشاره میکند که در آنجا کارگران حتی بیشتر از روسیه تزاری استثمار میشوند و برای حتی رفتن به مستراح باید از کارفرما کسب اجازه کنند .گلدمن در شهر نیویورک مدتی به شغل قابله گی و زایمان پرداخت. با شروع جنگ داخلی اسپانیا او برای دفاع از چپ وجمهوری و مبارزه علیه فاشیسم به آنجا رفت. وی در سالهای پایان عمر در فرانسه مدتی گوشه گیر شده بود .
از جمله آثار خانم گلدمن – زندگی در انقلاب ، تراژدی برابری حقوق زنان، دلایل شکست انقلاب اکتبر روس، نامه هایی از تبعید، و زندگی من هستند. او کتاب ” دلایل شکست انقلاب اکتبر روس ” خود را در رابطه با انتقاد از بلشویکها، در تبعید نوشت. کتاب ” مادرم زمین ” در سال ۱۹۰۶ از طرف او منتشر شد. در سال ۱۹۱۱ مجموعه مقالات و سخنرانیهای او زیر عنوان”انارشیسم و مقالات دیگر” بچاپ رسید. در سال ۱۹۳۱ بیوگرافی خود را با عنوان”زندگی گذشته” منتشر نمود. گلدمن مدتی ناشر مجله” مادرمان زمین” بود. او در مقاله”فرد،جامعه، دولت ” تاکید خاصی روی آزادی فرد نمود. وی در طول زندگی مبارزاتی خود سخنرانی های بیشماری پیرامون آته ایسم و مسیحیت، یعنی دین برده سازی انسان، نمود .