هفته گذشته فردی در آمریکا پس از ۳۳ سال که بیگناه در زندان به سر برد، آزاد شد. آزمایش دی ان ای که در سالهای اخیر در جرمشناسی به عنوان ابزاری قوی و دقیق به کار میرود در مورد اثبات قتلی که به این زندانی نسبت داده شده بود هم به کار گرفته شد، اما معلوم شد که او نقشی در قتل نداشته است و سه دهه از زندگیاش را بیخود و بیجهت در زندان به سر برده است. او در ۲۶ سالگی به زندان رفته بود و حالا که آزاد شده ۵۹ ساله است.
البته از این موارد در آمریکا در این سالها کم نبوده است. دانشکده حقوق دانشگاه میشیگان آمریکا در گزارش تحقیقی که دو ماه پیش منتشر کرد نوشت که سال ۲۰۱۵ مجموعا ۱۴۹ نفر از زندان آزاد شدهاند که هر کدام از آنها به طور متوسط ۱۴ سال و ۶ ماه را بیگناه در زندان به سر برده بود. دو سوم از این عده به اقلیتهای غیرسفیدپوست وابسته بودهاند و نیمی هم سیاهپوست.
اشتباه در صدور حکم در مورد زندانیان شاید بالاخره روزی ثابت شود و زندانی بیگناه سرانجام رها شود. ولی حکم اشتباه به خصوص در مجازات اعدام فاجعهبارتر است و زندگی را نمیتوان به فرد بیگناه اعدامشده بازگرداند. در واقع، مجازات اعدام هم به لحاظ حقوق انسانی، هم به لحاظ کارایی و بازدارندگی روز به روز با تردیدهایی بیشتری در سطح جهان روبرو میشود. یک عامل منفی دیگر به ضرر مجازات اعدام همین احتمال اشتباه در صدور حکم است که شاید گریبان فردی بیگناه را بگیرد، امری که نه در آمریکا و نه در ایران و در … بیمصداق نبوده است.
اوباما، هم ناکامی در گوانتامو، هم ناکامی در اصلاح قانون مجازات
حالا که صحبت از زندان است بد نیست اشاره بشود که در کنار ناکامی اوباما در بستن زندان گوانتانامو، پروژه او برای کاهش شمار بالای زندانیان آمریکا یا اصلاح قانون مجازارت این کشور هم ، تقریبا بینتیجه مانده است. او سال ۲۰۱۴ قول آزادی ۱۰ هزار زندانی را داده بود، ولی تاحالا ۲۴۲ نفر آزاد شدهاند.
اوباما اولین رئیس جمهور آمریکا بود که از یک زندان دولتی دیدار کرد و گفت که روزی (در جوانی که دست به مواد مخدر میشده است) ممکن بود که سر و کار من هم به اینجا بکشد. او هنوز هم خسته نمیشود که از آمار تکاندهنده زندان و زندانیان در آمریکا سخن بگوید:
دور باطلی از فقر و بزهکاری و حبس به سرنوشت بسیاری از آمریکاییها بدل شده و موجبات تضعیف بنیانهای اجتماعی را فراهم آورده. شمار زیادی از شهروندان آمریکا مدتهای مدید در زندان به سر میبرند بدون آن که دلیل مقنعی برای این امر وجود داشته باشد. مجرمان سیاهپوست در قیاس با سفیدپوستها اغلب مجازاتهای سختتری دریافت میکنند که ابدا قابل قبول نیست.
هسته اصلی اصلاحاتی که اوباما در نظر داشت، فاصلهگرفتن از مجازاتهای سختی است که در دهه هشتاد و نود و از جمله در دوران بیل کلینتون برای جرائم کوچک مواد مخدر در نظر گرفته شده است. به موجب این قانون که حالا خود کلینتون هم به نادرستی آن اذعان دارد، حتی داشتن ۵ گرم کراک ۵ سال زندان در پی دارد که نمیتواند مشمول وثیقه هم بشود. کراک عمدتا ماده مخدر مورد استفاده اقشار فقیر است. در حالی که در مورد کوکائین که بیشتر افراد متمول استعمال میکنند داشتن ۵۰۰ گرمش مجازات یادشده را در پی دارد. این عدم تناسب یکی از علتهای عمده شمار بالای افراد برخاسته از اقشار فقیر در میان زندانیهای آمریکاست.
به موجب اصلاحات مورد نظر اوباما، انجام مجازاتهای سخت و سالهای زندان بیش از آن که به نوع و مقدار ماده مخدر بستگی داشته باشد عمدتاً شامل کسانی خواهد شد که در ارتباط با داشتن یا حمل مواد مخدر به جنایت دست بزنند یا با باندهای قاچاق و جنایات سازمانیافته مرتبط باشند. آزادکردن پیش از موعد زندانیهای قدیمی نیز بخشی از اصلاحات یادشده است.
دو میلیون و دویست هزار نفر زندانی در آمریکا وجود دارد که یک چهارم زندانیهای جهان است. رقم صدور حکم حبس ۴ برابر بالاتر از چین است. ۴ میلیون نفر هم به حبس محکوم شدهاند، ولی مشروط یا به قید ضمانت آزادند. در حالی که از دهه هشتاد تا کنون جمعیت آمریکا یک سوم بیشتر شده، افزایش شمار زندانیها اما از ۸۰۰ درصد هم فراتر رفته. در حال حاضر به ازای هر صدهزار آمریکایی ۷۱۶ زندانی وجود دارد که بالاترین نرخ در جهان است. در ۲۵ سال گذشته در آمریکا بیش از مدرسه و بیمارستان و کودکستان زندان ساخته شده است.
سال ۲۰۱۰ هزینه زندانهای آمریکا بر ۸۰ میلیارد دلار بالغ شده است. ۴۰ درصد زندانیهای آمریکا به دلایل جرمهای مربوط به مواد مخدر در حبس هستند.
جالب این که اصلاحاتی را که اینک دولت اوباما در سطح فدرال مصمم به تصویب و اجرای آنهاست دو ایالت آمریکا که در دست محافظهکاران است از سال ۲۰۱۰ قسما به اجرا گذاشتهاند و نتایج مثبتی هم گرفتهاند. در ایالات آرکانزاس و تکزاس با کاهش مجازات برای داشتن مواد مخدر و ترخیص پیش از موعد زندانیانی قدیمی صرفهجوییهای قابل اعتنایی شده که عمدتا در زمینه ادغام موفقیتآمیز مجرمان در جامعه به کار گرفته شده است. همزمان نرخ جرم و جنایت نیز در حد کمسابقهای نسبت به دهههای گذشته کاهش یافته است.
هم طرح عفو ۱۰ هزار نفر و هم اصلاح قانون مجازات آمریکا با پایانگرفتن تدریجی دوره اوباما و با بالاگرفتن کارزار انتخاباتی که به خصوص نامزدهای جمهوریخواهان و بعضی از دمکراتها روی تشدید مجازات و «امنیت» و … تاکید دارند تا اطلاع ثانوی در کشو میز میماند. تنها برنی ساندز است که آشکارا مجازاتها در آمریکا را بزرگترین موضوع حقوق بشری عصر کنونی در آمریکا میداند.
البته بعد از انتخابات بعید نیست که حتی جمهوریخواهان هم دوباره طرحهای اوباما را زنده کنند، به خصوص که بار نگهداشتن زندان و زندانی در همه ایالات آمریکا به معضلی اساسی بدل شده.
صرفا آمریکا با معضل شمار بالای زندانیان روبرو نیست. ایران هم از جمله این کشورهاست. طرحها و قول و قرارهای مربوط به کاهش جرمهایی که مشمول حبس میشوند و «زندانزدایی» نسبی از قانون مجازات ایران، به دلایل مختلف به خوبی پیش نمیرود. اخیرا در ایران صحبتهایی در باره حذف شماری از جرائم از فهرستی که مشمول مجازات اعدام میشود هم، در جریان است، از جمله حمل مواد مخدر. این بحثها در صورتی که جنبه عملی به خود بگیرد، ناظر بر کاهش شمار بالای اعدامها در ایران است. آیا با توجه به تجربه ضعیف اصلاحات در ساختار، کارکرد و قوانین قضایی ایران این بحثها هم در همان حد بحث باقی خواهد ماند؟