یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳ - ۰۴:۴۷

یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳ - ۰۴:۴۷

جایگاه تحولات سوریه در سیر تطورات منطقه...
در ملاقاتهایی هم که در واپسین روزهای حکومت اسد بین بشار اسد با مقامات ایرانی از جمله عراقچی و ولایتی و لاریجانی انجام شده بود، وی با اعتماد به نفس...
۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: م. نوید
نویسنده: م. نوید
به مقابله جدی با فاشیست های سلطنت طلب برخیزیم!
ما باید انفعال را کنار گذاشته و بار دیگر تاریخ را برای مردم و بویژه جوانان توضیح دهیم، ما باید علیه تحریف و واژگون کردن واقعیت های تاریخی که از...
۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!
غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را...
۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
قاتل و مقتولِ مقصر قتل خود!
...اگر کشته شدن باعث تقویت می‌شود، چرا برای قوی‌تر شدن نباید خودمان را به کشتن بدهیم؟ چرا برای تقویت ارتش‌مان، آن را به ارتش یک کشور دیگر تبدیل نکنیم تا...
۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: ا. م. شیری
نویسنده: ا. م. شیری
نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!
همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات...
۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران( اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران( اکثریت)
روایت ترانه علیدوستی، از بازداشت تا ممنوعیت از پرواز!
پدیده ممنوعیت از پرواز در غرب موردی آشناست و عمدتا بعد از عملیات القاعده در سال ۲۰۰۱ به سپهر عمومی راه یافت. بویژه در ایالات متحده لیست هایی بوجود آمد...
۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه
آریایی بودن: افسانه یا واقعیت؟
مفهوم نژاد آریایی و ادعای برتری نژادی، هیچ‌گونه مبنای علمی ندارد. مطالعات ژنتیکی نشان داده‌اند که همه انسان‌ها از یک نیای مشترک برخوردارند و تفاوت‌های ژنتیکی میان گروه‌های انسانی بسیار...
۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده

سال ۲۰۱۴ و مرزبندی های فاجعه بار

تاریخ بشر نشان داده است که همواره انسانهایی برای نقد و نفی قدرت موجود و گشودن افقهای نو، پا به عرصه پیکار می نهند. امروز نیز چنین است. مرزبندی های فاجعه بار و هویت های جدا کننده، با مقاومت میلیونها انسان در سراسر جهان روبرو است. این مقاومت است که تاریخ به یاد خواهد آورد. هویت های جدا کننده انسانها فراموش خواهند شد.

 

رویدادهای جهان در سالی که گذشت، در نگاه اول تصویری از جهانی پرآشوب به دست می دهد که ظاهرا میان روندها و پدیده های قابل تشخیص در آن در مناظق مختلف جهان، ارتباط منطقی چندانی دیده نمی شود. اما به برخی از مهمترین وقایع که دقیق تر بنگریم، وجوه اشتراک میان آنها بیش از حدی است که به نگاه اول می آید.

اگر بخواهیم از منطقه ای آغاز کنیم که ایران در آن واقع شده است، بدون شک رویدادی که در سال گذشته بیش از همه مورد توجه رسانه ها قرار گرفت، سر بر آوردن داعش بود. این گروه در سالی که گذشت توانست ظرف مدت کوتاهی بر بخش بزرگی از عراق و سوریه تسلط یابد. هم اکنون شهر میلیونی موصل در عراق و صدها هزار کیلومتر مربع از خاک عراق و سوریه در تصرف داعش است. حکومت داعش بر مناطق تحت اشغالش در حالی پا بر جا مانده است که دولتهای عراق و سوریه می کوشند این مناطق را پس بگیرند و آمریکا و چند کشور دیگر حملاتی هوایی علیه مواضع داعش انجام می دهند. هم ظهور برق آسای داعش و هم جان سختی آن، بسیاری از ناظران بین المللی را بر آن داشته است که در پی واکاوی این پدیده و راز بقای آن بر آیند.

بدون شک، سیاستهای برخی دولتها در پیدایش داعش بسیار موثر بوده است. آمریکا و متحدانش در غرب و جهان عرب، از سال ۲۰۱۱ به بعد به حمایت از مخالفان بشار اسد پرداختند. این حمایت تا حد تجهیز و تعلیم نظامی و تا آستانه دخالت مستقیم نظامی پیش رفت. جنگ قدرت میان رژیم متحد جمهوری اسلامی و روسیه در دمشق از یک سو و نیروهای سوری مورد حمایت آمریکا و متحدانش از سوی دیگر، به فاجعه جنگ داخلی در سوریه انجامید. دولت اردوغان در ترکیه با اهداف عظمت طلبانه، این کشور را به پایگاه جنگی علیه رژیم بشار اسد تبدیل کرد. از صفوف مجهزشدگان و تعلیم دیدگان توسط آمریکا، پادشاهی های شبه جزیره عرب و ترکیه بود که داعش بسیاری از ستیزه جویان خود را بسیج کرد. صدها بنیادگرای سنی مذهب در حالی که همه کارشان تحت نظر سرویس های امنیتی غربی بود از کشورهای اروپایی و عرب به جبهه های جنگ علیه بشار سرازیر شدند. امروز نیز اینکه بزرگترین قدرت نظامی جهان با همه برتری تکنیکی و نظامی خود کار داعش را یکسره نمی کند، به شدت بر این سوء ظن می افزاید که نابودی داعش علیرغم ادعای دولت اوباما در دستور کار آمریکا قرار ندارد. به نظر می رسد لااقل برخی کارکردهای داعش لااقل هنوز در راستای منافع قدرتهایی است که مدعی مبارزه با این گروه اند.

اما علیرغم نقش غیرقابل انکار قدرتهای خارجی در سر بر آوردن خلافت اسلامی، این پدیده را تنها با توطئه خارجی نمی توان توضیح داد. رشد سریع نیروهای داعش و این که این نیروها برای خلافتی که با آن بیعت کرده اند حاضر به هر جنایت و قساوت اند، بیش از هر چیز نتیجه موفقیت داعش در کشیدن مرز خونینی است که هویت داعش را از هویت های دشمن و رقیب جدا می کند. ابوبکر بغدادی و همراهانش توانسته اند مرزی بکشند که در یک سوی آن اخوت و اشتراک هویت است و در آن سویش هر آنچه و هر آنکه از دیدگاه حاملان این هویت باید نابود شود. داعش به دنبال افول القاعده، نیروی بالقوه هویتی را جذب کرد که خود را در دشمنی با غرب مسیحی و حتی بیش از آن خصومت با تشیع تعریف می کند. البته همسایگان بلافصل خلافت اسلامی یعنی کردها و ایزدی ها فعلا قربانیان اصلی مرزبندی فاجعه بار داعش با هویت های غیر را تشکیل داده اند.

داعش از تجربه افول القاعده و بقای حزب الله در لبنان، حماس در غزه و جمهوری اسلامی در ایران درس گرفت و بر نسخه القاعده، فتح قلمرو را افزود. قابل تصور است که سران داعش فکر می کنند اگر به اندازه دشمنان شیعه مذهبشان سرسختی و اراده معطوف به حفظ قدرت نشان دهند، قلمرو فعلی خود را حفظ خواهند کرد و حتی خواهند توانست آن را گسترش دهند. با توجه به شرایط حاکم بر خاورمیانه، این محاسبه چندان توهم آمیز نیست.

آنچه کار بسیج زیر علم هویت داعشی را ساده کرد، وضعیت کمابیش مشابه عراق و سوریه بود. در هر دو کشور، «هلال شیعی» و متحدانش مرزهای خود را کشیدند و هویت های غیر را ورای این مرزها قرار دادند. برای داعش سربازگیری از حاملان این هویت های غیر به سرعت میسر شد. طیف گسترده ای از بعثی های بازنده اشغال عراق توسط آمریکا، سنی مذهب هایی که پس از ده ها سال حکومت عراق را از دست دادند، سوری هایی که برآمدشان علیه رژیم اسد با جنگ تمام عیار این رژیم علیه این برآمد روبرو شد و نیز هواداران پیشین القاعده از ده ها کشور، به داعش پیوستند. داعش یک نمونه افراطی تحکیم قدرت از طریق مرزبندی با هویت های غیر است.

اما سال ۲۰۱۴ نشان داد که کاربرد این مکانیسم قدرت، محدود به داعش نیست. مرزبندی مبنتی بر اشتراک هویت در خاورمیانه بحران زده و پرآشوب رنگ خون گرفته و بسیار عیان است. اما مرزبندی های مشابهی از ابزار اصلی قدرت در سراسر جهان است. کافی است به اروپایی بنگریم که از سده های پیش مدعی تمدن و پیشرفت است. این قاره کهن امروز در رقابت جهانی سرمایه داری دچار تنگی نفس شده است. بحران پشت بحران، اقتصاد اروپا را تضعیف کرده است. وضع زندگی صدها میلیون اروپایی در سالهای اخیر بدتر شده است، و این پدیده به هیچ وجه محدود به کشورهای مصیبت زده جنوب و شرق اروپا نیست. در آلمان که موتور اقتصاد اروپا محسوب می شود قدرت خرید اکثر شهروندان در ده سال اخیر کاهش یافته است. بیش از آنچه در ده سال پیش روی داده است، ترس از آینده رفتار سیاسی و اجتماعی میلیونها شهروند اروپایی را تعیین می کند. خطر سقوط باز هم بیشتر اجتماعی، بسیاری از وابستگان به اقشار میانی و پایینی در اروپا را بیش از آن که علیه سیاستهای حاکم بشوراند، بر آن داشته است تا حاملان هویت های غیر را تهدیدی علیه خود ببینند. بیگانه ستیزی و نژادپرستی در اروپای امروز سکه رایج و پر رونقی است. نیروهای ترقیخواه و چپ در اروپا، به درستی از مرزبندی بر اساس هویت ملی، مذهبی، فرهنگی و قومی احساس خطر می کنند. این مرزبندی تهدیدی مستقیم علیه دستاوردهای روشنگری است. رواداری و اصالت انسان، نخستین قربانیان هویت جویی های ناشی از بحران اند. به دام افتادگان در این جستجوی هویت را به راحتی می توان علیه پناهجویانی بسیج کرد که یا با کار و تلاش خود بر ثروت اروپا می افزایند یا آن قدر پرشمار نیستند که دولتهای ثروتمند اروپایی از عهده تامین نیازهای آنها برنیایند. اما مرزکشی هویتی، کاری به واقعیت ندارد. این مرزبندی فاجعه بار، مستقل از واقعیت است که اذهان را فتح می کند.

رواج نژادپرستی در اروپا، نباید این واقعیت را از نظر دور کند که وضع در ایالات متحده نیز چندان بهتر نیست. پنجاه سال پس از جنبش گسترده آفریقایی تبارهای ایالات متحده برای حقوق انسانی خود، آمریکا در سالی که گذشت شاهد رویدادهایی بود که وجدان مبارزان حقوق شهروندی و مخالفان تبعیض نژادی را تکان داد. پلیس در شهرهای مختلف آمریکا مرتکب قتل شهروندان آفریقایی تبار شد بدون آن که قاتلان مورد پیگرد قرار گیرند. در سال ۲۰۱۴ این واقعیت در برابر چشمان همه قرار گرفت که حتی حضور یک رئیس جمهور آفریقایی تبار در کاخ سفید نیز به معنای ضربه خردکننده به تبعیض نژادی در این کشور نیست. انتخاب حزب جمهوریخواه از سوی اکثریت رای دهندگان آمریکایی در انتخابات پارلمانی نوامبر ۲۰۱۴ را نیز می توان از یک نظرگاه، پافشاری اکثریت سفیدپوست ایالات متحده بر هویتی دانست که به این اکثریت موقعیت ممتاز می دهد. نیروهای دست راستی در آمریکا در سال گذشته نشان دادند که می توانند حاملان هویت «خودی» را علیه همه آنهایی بسیج کنند که می توان آنها را تهدیدی علیه موقعیت ممتاز «اکثریت» قلمداد کرد: مهاجران، فرودستانی که دولت اوباما کوشید آنان را تحت پوشش بیمه درمانی قرار دهد، آفریقایی تبارهایی که با پلیس درگیر می شوند و میلیونها تن از آنها گذارشان به زندان می افتد، مسلمانانی که به طور دسته جمعی مظنون به حمایت از تروریسم اند، و دولتهایی که به ساز آمریکا نمی رقصند.

گاه هویت هایی که فاجعه بار می شوند، از اساس جعلی اند. بحران اوکراین در سالی که گذشت نشان داد که قدرتمندان به راحتی می توانند برای تحکیم یا بسط قدرت خود، میان مردمی که قرنها در کنار هم زندگی کرده اند، مرزهایی بکشند که غلظت خطوط آنها هیچ تناسبی با تفاوتها میان این مردم در طول تاریخ ندارند. کافی است در نظر آوریم که بسیاری از بازیگران صحنه سیاست امروز اواکراین به زبان اواکراینی مسلط نیستند و برای تبلیغ علیه روسیه باید از زبان روسی استفاده کنند. آنها مرزهای خونینی را ترسیم کرده اند که سوی دیگرش روسیه است. دولت روسیه برای حفظ قدرت غیرپاسخگوی پوتین و گروهش، در سالهای اخیر به غلیظ کردن رنگ هویتی مشغول بوده است که تنها می توان بخشی از جمعیت این کشور کثیرالمله را حامل آن دانست. عواقب فاجعه بار این سیاست را در سالی گذشت در اوکراین دیدیم. هر دو طرف درگیر بحران اوکراین، در مصایبی که در سال گذشته به این کشور تحمیل شد مسئولیت دارند. و البته، غرب نیز در جنگ قدرت با مسکو، در افروختن این آتش نقش تعیین کننده ایفا کرد. بحران اوکراین به دولتهای آمریکا و اروپا این امکان را داده است که به مردم کشورهای خود بگویند که برای مقابله با قدرت آن سوی مرز این بحران، یعنی روسیه، به دولتهایی قدرتمند، ارتش هایی مجهز و پیمانهای نظامی بازمانده از جنگ سرد کماکان نیاز دارند.

مرزهای فاجعه باری که در سال ۲۰۱۴ کشیده شد، جهان را دچار آشوب و ناامنی کرد و صدها هزار قربانی گرفت. اما با نگرش از دیدگاه تاریخی می توان به این اطمینان رسید که این مرزها پابرجا نمی مانند. انسان امروزی از سراسر جهانی تاثیر می گیرد که ارتباطات گسترده، آن را بسیار کوچک کرده است. ترسیم کنندگان مرزهایی که برای تحکیم ساختارهای قدرت کشیده می شوند، چیزی بیش از «هویت» های جداکننده ندارند که به مردم ارائه کنند. این هویت ها برای مردم نان و آب نمی شود. مردم مجبورند برای زندگی، دیگران را تحمل و با آنان تعامل کنند. دیر یا زود، کسانی که در دام هویت های جداکننده افتاده اند، پی خواهند برد که وجوه اشتراک انسانها بسیار بیش از عواملی است که آنان را در برابر هم قرار می دهد.

شاید از این لحاظ، تاریخ معاصر ایران برای مردم بسیاری از دیگر کشورها حاوی درسهایی باشد. رژیمی که هنوز بر ایران حاکم است، سی و شش سال است با کشیدن مرزهای غلیظ میان خودی و غیر خودی، پابرجا مانده است. اما هویتی که این رژیم هنوز موجودیت خود را با پاسداری از آن توجیه می کند، برای اکثریت مردم ایران دیگر جذابیتی ندارد. امروز رژیم حاکم بر ایران بخش بزرگی از توان بسیج خود را از دست داده است. اگر برای مردم ایران امکان انتخاب آزاد فراهم می شد، زندگی آرام و همزیستی با همسایگان را بر می گزیدند. البته این بدان معنی نیست که دام های دیگری در انتظار مردم ایران نباشد. هر گروه و ساختاری که عزم کسب یا حفظ قدرت کند، برای خود و پایگاه توده ای مورد نظرش هویتی دست و پا خواهد کرد که حاملانش را از هویت های غیر جدا کند. این هویت می تواند قومی یا مذهبی باشد، یا علیه مهاجران افغان. اما سی و شش سال حکومت مذهبی، به میلیونها ایرانی آموخته است که به هویت های جداکننده به دیده سوء ظن بنگرند. این سوء ظن را باید به فال نیک گرفت و آن را تقویت کرد، تا اکثریت جامعه ایران در برابر مرزکشی های فاجعه بار واکسینه شود.

در نگاهی دراز مدت، در سایر مناطق جهان نیز هر تلاش برای کشیدن مرز میان انسانها، یک ستیز تدافعی و یک جنگ در حال عقب نشینی است. نژادپرستان در اروپا نخواهند توانست فجایع قرن بیستم را در این قاره تکرار کنند. سرنوشت مشابهی در انتظار هر حزب بیگانه ستیز و نژادپرست است که به پارلمانهای اروپایی راه می یابد. بی مایه و پوچ بودن شعارهای این احزاب وقتی برای طرفدارانشان عیان می شود که این احزاب ناچار شوند دستهای خالی خود را در مواجهه با معضلات جوامع امروزی رو کنند. در آمریکا ترکیب جمعیت به سرعت در حال تغییر است. حاملان هویتی که امروز اکثریت دارد فردا در اقلیت خواهند بود.

البته بر چیدن مرزهای فاجعه بار امروزی و جلوگیری از مرزکشی های مصیبت بار فردا، نیازمند تلاش مستمر، مبارزه خستگی ناپذیر و روشنگری پیگیر کسانی است که به اصالت انسان پایبندند. جهان امروز به شدت نیازمند انسانهایی است که به قدرت و ترفندهای آن برای جدا کردن انسانها نه می گویند، انسانهایی که از همبستگی دفاع می کنند. نظر به تصویر امروز جهان، پایانی برای این مبارزه دیده نمی شود. این پیکار، یک پیکار دائمی است. تاریخ بشر نشان داده است که همواره انسانهایی برای نقد و نفی قدرت موجود و گشودن افقهای نو، پا به عرصه پیکار می نهند. امروز نیز چنین است. مرزبندی های فاجعه بار و هویت های جدا کننده، با مقاومت میلیونها انسان در سراسر جهان روبرو است. این مقاومت است که تاریخ به یاد خواهد آورد. هویت های جدا کننده انسانها فراموش خواهند شد.

تاریخ انتشار : ۱۶ دی, ۱۳۹۳ ۸:۵۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

به پیشواز شب چلّه – پایداری در پیروزی نور و آزادی بر ظلمت و استبداد!

هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از این که نخستین پیام خود پس از انتخابش را هم زمان با شب یلدا، پایان جان‌سختی شب و جشن آغاز بازگشت نور بر زندگی و طبیعت راهی خانه‌های هم‌میهنان خود می‌نماید، خرسند است. ما این هم‌زمانی امیدآفرین را ادامهٔ  راهی می‌دانیم که دیری‌‌است در همراهی با مردم سرزمین‌مان در پیکار دیرینه‌شان با شب و ظلمت و در پیوند با آزادی و نور، برگزیده‌ایم.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

به پیشواز شب چلّه – پایداری در پیروزی نور و آزادی بر ظلمت و استبداد!

هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از این که نخستین پیام خود پس از انتخابش را هم زمان با شب یلدا، پایان جان‌سختی شب و جشن آغاز بازگشت نور بر زندگی و طبیعت راهی خانه‌های هم‌میهنان خود می‌نماید، خرسند است. ما این هم‌زمانی امیدآفرین را ادامهٔ  راهی می‌دانیم که دیری‌‌است در همراهی با مردم سرزمین‌مان در پیکار دیرینه‌شان با شب و ظلمت و در پیوند با آزادی و نور، برگزیده‌ایم.

مطالعه »
پيام ها

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جایگاه تحولات سوریه در سیر تطورات منطقه…

به مقابله جدی با فاشیست های سلطنت طلب برخیزیم!

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

قاتل و مقتولِ مقصر قتل خود!

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

روایت ترانه علیدوستی، از بازداشت تا ممنوعیت از پرواز!