شهر خالیست از تقاطع نور،
سایهٔ شعر و غزل کوچیدهست!
هیچکس نیست که بردارد گام،
خلاء سایه جهان آزردهست!
از «نخستین نغمهها»([۱])ی حضور
تا به پایانِ دمِ بیداری
پر ز ارکانِ تب و «آتش»([۲]) بود،
او که همزاد ربِّ «آرش»([۳])([۴]) بود
با دمِ مهرِ «گالیا»([۵]) در دل
با تبِ مهرِ «گالیا» در جان
ره به آفاقِ مهرِ مردم زد
دل به آمالِ جانِ مردم داد
از عمقِ جان خود
در سوگِ یار خود([۶])
در سوگِ ناجیانِ سحر جاودان نوشت:
«کیوان ستاره شد
کیوان ستاره بود
با نور زندگی کرد
با نور درگذشت»([۷])
با کلکِ «محتشم»([۸]) به «سراب»([۹]) آن چنان گذشت
رسمِ «سیاهمشق»([۱۰]) همچون جوانه کشت
بانگِ «سرایِ بیکسی»([۱۱]) از بامِ خانه داد
با صد غمِ عظیم به ارکانِ جان خود
همزادِ خانه بود،
همرازِ خانه بود،
در داغِ «ژاله»([۱۲]) طردِ عدو را رقم نوشت
از خانهٔ قلم([۱۳]) چو ز یاران رمانده شد،
ره خارج از کرانه نزد تا به روزِ حد
از خانه کی گسست؟
از خانه کی برید؟
بر این سبیلِ خود
از بیبدیلِ خود
در بندِ([۱۴]) خون نشست
از خلق کی گسست؟
با یادِ پیرِ دِیر، احسانِ([۱۵]) یارِ غار
دلخون([۱۶]) حکایتِ غمِ دوران کرانه زد
با یادِ «ارغوان»([۱۷])
با عطرِ «ارغوان»
در دشتِ «ارغوان»
نظمِ «سپیده»([۱۸]) بر دلِ آفاق برکشید،
بر گامِ نغمه زد
با نفسِ پروقار،
با کلکِ بسعظیم
«آزادیِ»([۱۹]) نفس،
«آزادی» از قفس،
از قیدوبندِ ظلمت و بیداد برگرفت
بر بامِ خانه کشت
بر جانِ خانه کشت
بر جنسِ او نوشت،
با شوقِ او نوشت:
«تو ای پری کجای»([۲۰]) جهان«ی» که میهنم
در سوگِ رنگ و قامت تو میزند امید
این سان که میهنم
این سرسرایِ شامخ و دیرینِ روزگار
با صد امیدِ نیک
به سویت روانه است!
در این غزل-ترانهٔ فقدانِ جاودان
زین رو قلم زنم،
زین سان رقم زنم
در این فضایِ سرد،
در این قصورِ نور،
در این وفورِ نور:
شهر خالیست از تقاطع نور
سایهٔ شعر و غزل کوچیدهست
پنجشنبه، ۱۹ مرداد ۱۴۰۲
بیژن اقدسی
[۱] نخستین نغمهها– نخستین مجموعهٔ شعر امیرهوشنگ ابتهاج (سایه)، که در سال ۱۳۲۵ و در ۱۹سالگی شاعر منتشر شد.
[۲] آتش- اشاره به مطلع شعر سایه با عنوان کیوان ستاره بود: «ما از نژاد آتش بودیم:». این شعر در مجموعهٔ یادگار خون سرو، ۱۳۵۸ منتشر شد.
[۳] آرش- اشاره به شعر سیاوش کسرایی با عنوان آرش کمانگیر.
[۴] ربِّ «آرش»- استعارهای از سیاوش کسرایی، خالق آرش کمانگیر، که به همراه سایه از بنیانگذاران انجمن ادبی شمع سوخته بود.
[۵] گالیا- نام دختری که سایه در جوانی عاشق او بود و اشعار عاشقانهٔ جوانی خود را برگرفته از این عشق سرود. بعدها سایه در شعری با عنوان «دیرست گالیا» به این بانوی جوان اشاره کرد.
[۶] یارِ خود- اشاره به مرتضی کیوان که دوست و رفیق سایه و او نیز به همراه سایه از بنیانگذاران انجمن ادبی شمع سوخته بود. مرتضی کیوان که عضو حزب تودهٔ ایران بود، پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در شرایطی دستگیر شد که سه عضو سازمان نظامی حزب در خانهٔ او مخفی شده بودند. مرتضی کیوان در پاییز سال ۱۳۳۳ به جرم خیانت در زندان قصر تهران تیرباران شد.
[۷] «کیوان … با نور درگذشت»- گزارههایی از شعر سایه با عنوان کیوان ستاره بود. برای توضیح بیشتر ن.ک. به زیرنویسهای (۲) و (۶).
[۸] محتشم- باشکوه و نیز اشارهای به «باغ محتشم»، محل مزار سایه.
[۹] سراب- مجموعهٔ شعر سایه که در سال ۱۳۳۰ منتشر شد.
[۱۰] سیاهمشق- مجموعهٔ شعر سایه که نخستین ویرایش آن فروردین سال ۱۳۳۲ منتشر شد.
[۱۱] سرای بیکسی- اشاره به ترانهٔ «در این سرای بیکسی» یا «در کوچهسار شب»، سرودهٔ سایه.
[۱۲] ژاله- اشاره به کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، که طی آن نیروهای حکومت نظامی محمدرضاشاه پهلوی در میدان ژالهٔ تهران به روی مردم آتش گشودند و بسیاری را کشتند. در اعتراض به این کشتار هوشنگ ابتهاج، محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده از کار در رادیو استعفا دادند.
[۱۳] خانهٔ قلم- اشاره به کانون نویسندگان ایران و اخراج سایه و دیگر اعضای کانون که عضو یا نزدیک به حزب تودهٔ ایران بودند پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷.
[۱۴] در بند- اشاره به دورهٔ زندان سایه. در دور دوم دستگیری رهبری و نیروهای حزب تودهٔ ایران در اردیبهشت سال ۱۳۶۲، امیرهوشنگ ابتهاج نیز دستگیر شد. سال ۱۳۶۳ سایه با وساطت استاد محمدحسین شهریار از زندان آزاد شد.
[۱۵] پیر دیر، احسان- اشاره به احسان طبری از رهبران حزب تودهٔ ایران که در موج دوم یورش به حزب تودهٔ ایران دستگیر و تحت شکنجه وادار به اعتراف تلویزیونی شد. احسان طبری پس از انتقال از زندان به حصر خانگی، در سال ۱۳۶۸ درگذشت.
[۱۶] دلخون- اشاره به مثنوی «قصیدهٔ خون دل». این مثنوی را سایه سوگ احسان طبری سرود. طبری روز ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ در تهران درگذشت.
[۱۷] ارغوان- شعری با این عنوان که سایه در دوران زندان خود خطاب به درخت ارغوان خانهٔ خود سرود. ارغوان از معروفترین اشعار سایه است.
[۱۸] سپیده- سپیده که با نام «ایران، ای سرای امید» نیز شناخته میشود، نام سرودیست که شعر آن را سایه بر روی آهنگی از محمدرضا لطفی سروده است. این سرود بازتابدهندهٔ فضای امید حاکم بر جامعه در دوران اولیهٔ پس از پیروزی انقلاب ۵۷ است.
[۱۹] آزادی- نام شعری از سایه که این شعر در مجموعهٔ یادگار خون سرو، ۱۳۵۸ منتشر شد.
[۲۰] تو ای پری کجایی- یا سرگشته، اشاره به ترانهای بسیار معروف که آهنگ آن اثر استاد همایون خرم و شعر آن اثر سایه است.