مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در ۱۲ آوریل (۲۳ فروردین) به پایان رسید. در پایان این دور، دو طرف توافق کردند دور دوم گفتگوها در ۱۹ آوریل (۳۰ فروردین) برگزار شود. در ابتدا قرار بود محل مذاکرات در ایتالیا باشد. سپس اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه عمان میزبان خواهد بود، اما در نهایت، مذاکرات در رم ادامه یافت. اگرچه محل برگزاری جلسات میتوانست تغییر کند، نقش عمان به عنوان میانجی همچنان پابرجاست. امید میرود تغییر مکان مذاکره، خللی در روند دیپلماسی وارد نکند.
اظهارات متناقض دونالد ترامپ در روزهای منتهی به این مذاکرات، واکنشبرانگیز بود. تیم مذاکرهکننده آمریکا نهتنها مسیر مشخص و یکنواختی ارائه نداد، بلکه سخنان ضدونقیضی از سوی مقامات مختلف آمریکایی شنیده شد؛ از خود ترامپ گرفته تا ویتکاف و سایر افراد مؤثر در سیاست خارجی آمریکا. این تناقضها نگرانیهایی را درباره ثمربخش بودن این دور از مذاکرات در میان ناظران و علاقهمندان ایجاد کرده است. گرچه پیشبینی نتیجه نهایی هنوز زود است، اما به نظر میرسد گفتوگوها همچنان با چالشهای قابل توجهی مواجهاند.
۱. اهداف پنهان در تمایل مجدد ترامپ به مذاکره
اینکه ترامپ در دومین دور ریاستجمهوری خود بار دیگر از تمایل به مذاکره با ایران سخن میگوید، پرسشهایی را به همراه دارد. آیا این رویکرد در راستای منافع ایران است یا تلاشی برای فرار از بحرانهای داخلی و بینالمللی؟
واقعیت این است که آمریکا بهدنبال کاهش تنش با ایران است تا بتواند تمرکز بیشتری بر مهار چین، رقیب اصلیاش در شرق آسیا، داشته باشد. حفظ نفوذ در خاورمیانه، جلوگیری از نزدیکی ایران به چین و روسیه، و ممانعت از اجرای سند همکاری ایران و چین از دیگر انگیزههای واشنگتن هستند. این بدان معناست که اهداف دیپلماتیک آمریکا بیش از آنکه به دنبال حل مشکلات دوجانبه باشد، بخشی از استراتژی بزرگتر مقابله با چین است.
ایران باید با درایت بیشتری وارد این بازی پیچیده شود؛ نه تحت تأثیر ایرانهراسی، و نه فریب تاکتیکهای هیجانی و رسانهای ترامپ را بخورد. تیم مذاکرهکننده ایرانی باید از شتابزدگی بپرهیزد و با احتیاط کامل مسیر گفتوگو را مدیریت کند.
۲. بیاعتمادی تاریخی به آمریکا
تاریخ روابط ایران و آمریکا، سرشار از بیاعتمادی و بدعهدی است. خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ در حالی صورت گرفت که ایران طبق گزارشهای رسمی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به تمامی تعهدات خود پایبند بود. با این سابقه، ایران باید در مذاکرات اخیر، بیش از پیش محتاط باشد و از امضای توافقی بدون ضمانت اجرایی واقعی، خودداری کند.
حتی در صورت تضمین، هیچ توافقی بهتنهایی نمیتواند یکشبه مشکلات اقتصادی ناشی از دههها تحریم را حل کند. بنابراین اعتمادسازی، صداقت و امکان راستیآزمایی باید ستونهای اصلی هر توافقی باشند.
۳. فریب شوهای رسانهای ترامپ
نمایشهای رسانهای ترامپ، برخی گروهها در ایران را به وجد آورده، گویی او به عهد وفادار خواهد ماند. اما آیا میتوان به فردی اعتماد کرد که یکبار توافق بینالمللی را زیر پا گذاشته است؟
ایران در جریان برجام تمامی تعهداتش را اجرا کرد، و حتی آژانس چندینبار این مسئله را تأیید کرد. با وجود این، ترامپ بهصورت یکجانبه از توافق خارج شد و تحریمها را بازگرداند. ایران نیز پس از مدتی، تدریجی از تعهدات خود فاصله گرفت.
۴. آیا دوباره بدعهدی؟
آیا ترامپ بار دیگر همان مسیر غیردیپلماتیک را طی خواهد کرد؟ ایران باید این احتمال را جدی بگیرد. ساختار سیاسی آمریکا، بهویژه نفوذ لابیهای ضدایرانی مانند لابی صهیونیستی، حتی در صورت توافق نیز مانعی جدی برای اجرای آن خواهد بود. آمریکا همواره از مذاکره بهعنوان ابزاری برای مهار ایران استفاده کرده و نه بهعنوان راهکاری برای حل پایدار بحرانها. از اینرو، ایران باید با دقت و سختگیری بیشتری وارد هرگونه توافقی شود، خواهان ضمانتهای اجرایی و نظارت دقیق بینالمللی گردد، تا تجربه تلخ گذشته تکرار نشود.
۵. تحریم، ابزار همیشگی فشار آمریکا
از آغاز دهه ۶۰ تاکنون، تحریمهای آمریکا یکی از مهمترین ابزارهای اعمال فشار بر ایران بودهاند. از تحریمهای اولیه تا فشار حداکثری دوران ترامپ، هدف محدودسازی منابع ایران و تأثیرگذاری بر تصمیمات منطقهای بوده است. اما علیرغم همه این فشارها، سیاست بازدارنده آمریکا موفق به مهار پیشرفت و نفوذ منطقهای ایران نشده است.
۶. تله مذاکره و تغییر تاکتیکی آمریکا
سیاست آمریکا نسبت به ایران همواره با ابهام و عدم قطعیت همراه بوده است. بهویژه در دوره ترامپ که غیرقابل پیشبینی بودن رفتارش، مذاکرات را در وضعیت شکنندهای قرار میدهد. آمریکا با تغییر تاکتیکی خود، شاید در ظاهر بهدنبال مذاکره باشد، اما در باطن، هدفش چیزی جز تضعیف قدرت منطقهای ایران، اتلاف وقت و افزایش فشارهای اقتصادی و روانی نیست.
یکی از روشهای آمریکا برای تضعیف ایران، تحمیل توافقی بدون تضمین اجرایی است؛ همانگونه که در برجام نیز بدون دلیل منطقی از آن خارج شد.
سخن پایانی
این نوشتار نه برای دلسردی، بلکه برای پرهیز از خوشبینی بیپایه تنظیم شده است. امیدی که بر پایه واقعیت نباشد، گاه خطرناکتر از ناامیدی است. حتی اگر تحریمها لغو شوند، حل مشکلات اقتصادی زمانبر است و نباید توقع داشت در مدت کوتاهی بهبود چشمگیری حاصل شود.
تصور اینکه ترامپ مدافع دموکراسی یا حقوق بشر باشد، تصوری سادهانگارانه است. آمریکا در پی ضربه زدن به رقیب اصلی خود یعنی چین است، و مذاکره با ایران بخشی از این راهبرد است. اگر مذاکرات بدون تضمین و جبران خسارات گذشته صورت گیرد، به ابزاری برای کنترل برنامههای هستهای و دفاعی ایران بدل خواهد شد.
در نهایت، تنها راه مؤثر برای ادامه مذاکرات، بر مبنای اصل “برد-برد” و با دریافت تضمینهای واقعی، اجرایی و قابل اعتماد است. در غیر این صورت، مذاکره میتواند به ابزاری برای فریب و فشار بیشتر تبدیل شود.
1 Comment
قدرت 💪 منطقهای ایران از چین و روسیه بیشتر است و بتنهایی میتواند در صورت حمله آمریکا از کشور مان دفاع کند؟ویا ایران را سراسر ویتنام میکنیم بدون پشتوانه اتحاد شوروی سابق.اگر روسیه و چین قدرت 💪 دفاعی کشورمان را تضمین کنند و مثل در گیری خلیج کوبا از ما حمایت کنند، وناوهای خودشان را در خلیجفارس مستقر کنند، ما میتوانیم با اعتماد بنفس بیشتر ی در پیشبرد منافعه ملی مان امیدوار باشیم.
با سپاس.