تهمت زدن، تخطئه کردن، قلب واقعیت، خودمحوری و سیاست حذف و طرد، مرض دیرینه و مزمن جامعه سیاسی ایران است. با رشد فرهنگ دمکراتیک به تدریج این شیوه برخورد کم رنگ می شود و نقد سازنده جای آن را می گیرد. با این وجود ما در مواقعی شاهد آن هستیم که این فرهنگ و شیوه هم چنان در بین برخی نیروهای سیاسی جان سختی نشان می دهد.
اخیرا آقای منوچهر صالحی مطلبی نوشته است تحت عنوان “چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید” که در سایت “اخبار روز” و “عصرنو” و سایت خودش درج شده است. بخشی از مطلب طولانی وی، به بررسی نیروهای اپوزیسیون اختصاص دارد. یک پاراگراف از این بخش در مورد “سازمان ، چند اتهام سنگین زده و سیاست تخطئه را پیش برده است. *
نام سازمان
آقای صالحی پاراگراف را با این جمله شروع می کند: “پس از آن میتوان از سازمان چریکهای فدائی خلق (اکثریت) نام برد.” خوب بود آقای صالحی ابتدا نام سازمان ما را یاد می گرفت و بعد در مورد آن اظهار نظر می کرد. نام سازمان ما، نه ” سازمان چریکهای فدائی خلق (اکثریت)” بلکه “سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)” است. ما در سال ١٣۶٠ این نام را برگزیدیم. یعنی ٢٩ سال قبل. تعجب آور است که آقای صالحی در مورد سازمانی اظهار می کند که اسم آن را نمی داند و در طی ٢٩ سال به خود زحمت نداده است که آن را فراگیرد. و یا اینکه او عمدا نام سازمان ما را تغییر داده و نام دیگر بر آن گذاشته است که این کار هم واقعا جای سئوال دارد. نام گذاری از بیرون توسط یک فرد برای یک سازمان و به نیابت از اعضای آن. روزنامه کیهان تهران هم نام ما را به دلخواه خود تغییر می دهد. برخورد روزنامه کیهان قابل درک است، اما برخورد آقای صالحی غیر قابل فهم است.
او به اضافه کردن واژه “چریک” به اسم سازمان قناعت نکرده و “اندیشه چریکی” را به بخشی از سازمان نسبت داده و می گوید که “بخشی از آن هنوز چریکی میاندیشد”. منطقی آن بود که آقای صالحی مشخصات “اندیشه چریکی” و آدرس صاحبان آن را می داد تا اعضای سازمان هم با صاحبان چنین اندیشه ای آشنا شوند و معلوم شود که ساخته و پرداخته او نیست.
وحدت چپ و حزب سوسیال دمکراسی ایران
آقای صالحی مدعی است که بخشی از سازمان : “بیش از ١٧سال است که با برخی از سازمانهای چپ نشست و برخاست دارد با هدف ایجاد یک سازمان بزرگ چپ” و بخشی در پی ایجاد “حزب سوسیال دمکراسی ایران” است. ظاهرا اشاره او روند گفتگوی سه جریان چپ (سازمان ما، اتحاد فدائیان خلق ایران و شورای موقت سوسیالیست های چپ) است. باید به آقای صالحی بگویم:
١. نه بخشی از سازمان، بلکه سازمان ما وارد روند گفتگو با دو جریان دیگر برای شکل دهی چپ بزرگ شده است. این پروژه دوبار در کنگره های سازمان مورد تائید قرار گرفته است.
٢. روند گفتگو حدود ۵ سال است که ادامه دارد که مدت طولانی است. اما او این رقم را به سه ضرب کرده و دو سال هم به آن اضافه کرده است.
آقای صالحی سال ها عضو شورای موقت سوسیالیست های چپ بوده و مدتی است که از آن جدا شده است.
او از مشارکت سازمان در این پروژه و از زمان آغاز گفتگو بین سه جریان آگاه است و معلوم نیست بچه دلیل واقعیت ها را تحریف می کند.
او می گوید که سازمان در”بخشی در پی ایجاد “حزب سوسیال دمکراسی ایران” است”. چنین حرکتی در سازمان وجود ندارد. معلوم نیست چگونه و چرا آقای صالحی چنین چیزهائی را می سازد و به سازمان نسبت می دهد. برخی از رفقای ما خود را سوسیال دمکرات می دانند ولی در پی تشکیل حزب سوسیال دمکراسی ایران نیستند سازمان ما برای شکل دهی سازمان بزرگ چپ دمکرات و سوسیالیست تلاش می کند.
مشارکت در کنفرانس بروکسل
آقای صالحی نوشته است: “به روایت یکی از چهرههای سیاسی سرشناس ایران ٣٠ درصد از کسانی که در کنفرانس بروکسل شرکت داشتند، عضو و یا هوادار مورد اعتماد سازمان اکثریت بودند.”
در سایت کنفرانس بروکسل نام ۶۴ نفر به عنوان شرکت کننده آمده است. ٣٠ درصد آن یعنی حدود ٢٠ نفر. در حالی که پنج عضو سازمان در این کنفرانس شرکت داشتند که شرکت آن ها به صفت فردی بود. نام چند تن در لیست دیده می شود که سابقا عضو سازمان بودند. آن ها تعهدی در مقابل سازمان ندارند و ما از شرکت اکثر آن ها در کنفرانس اطلاعی نداشتیم. آن ها شخصا تصمیم به مشارکت در کنفرانس گرفته اند. نماینده ای از سازمان در کنفرانس شرکت نداشت. آقای صالحی در این مورد هم رقم اعضای سازمان که در کنفرانس شرکت کردند، چند برابر کرده است.
جلوگیری از پیشرفت کارها
آقای صالحی نوشته است که: “بهعبارت دیگر، اعضاء سازمان اکثریت همهجا هستند تا جلو پیشرفت کارها را بگیرند.” این داوری نابجائی است. باید از آقای صالحی پرسید که بر اساس کدام اطلاع و کدام بررسی به چنین قضاوتی رسیده و چنین حکمی صادر کرده است؟ سازمان ما نیروی وحدت و اتحاد نیروهای سیاسی است. آقای صالحی به جای اتهام زنی می توانست به متحدین سازمان مراجعه کند، نظر آن ها را بشنود، بر نقش سازمان ما در اتحادها آگاهی یابد و سپس به داوری بنشیند.
اتهام “بند و بست با محافل امپریالیستی و اسرائیلی”
آقای صالحی در مطلبش نوشته است: “………. یعنی لایهای از این سازمان در بند و بست با محافل امپریالیستی و اسرائیلی نقشی تعیینکننده بازی میکند.” او مشخصا اتهام ” بند و بست با محافل امپریالیستی و اسرائیلی” را به اعضای سازمان ما زده است. این اتهام سنگینی است. آقای صالحی در اتهام زدن سابقه طولانی و یدطولائی دارد. برای آگاهی خوانندگان به یک مورد آن می پردازم تا خوانندگان به سابقه او در این امر آگاهی پیدا کنند.
چند سال قبل کتابی با عنوان “در تیررس حادثه” پیرامون زندگی سیاسی قوام السلطنه به قلم آقای حمید شوکت منتشر شد. نقدهای جدی در مورد کتاب نوشته شد. آقای صالحی هم مطلبی با عنوان “جبهه ملی و اسب ترویا” نوشت و آقای شوکت را متهم ساخت که کتاب “در تیررس حادثه” را با بودجه ای که از “سی. آی. ا. و موساد و …” دریافت کرده بود، نوشته است”. آقای شوکت برای دفاع از حقوق شهروندی خود و مبارزه با فرهنگ اتهام زنی، از آقای صالحی به دادگاه ایالتی برلین شکایت کرد. دادگاه ایالتی برلین به این شکایت رسیدگی و اعلام نمود: “آقای منوچهر صالحی از این پس حق تکرار چنین اتهامی را ندارد. نامبرده در صورت تخلف از دستور موقت دادگاه، به جریمه نقدی تا ۲۵۰،۰۰۰ یورو و یا تا شش ماه حبس تادیبی محکوم خواهد شد.” (به نقل از سایت “عصرنو”). اقدام آقای شوکت در اقامه دعوی در دادگاه و مبارزه با مرض دیرینه و دیرپای اتهام زنی، ارزشمند و شجاعانه بود.
من از آقای صالحی می خواهم مدارک و مستنداتش را در مورد ” بند و بست” اعضای سازمان با “محافل امپریالیستی و اسرائیلی” منتشر کند و یا در اختیار سازمان بگذارد تا فعالین سیاسی و سازمان هم از آن آگاهی پیدا کنند و مشخص شود که ادعای او اتهام نیست. اما امیدوارم حضور شهروندان کشورهای دیگر در کنفرانس بروکسل را به عنوان مدرک ” بند و بست” اعضای سازمان با “محافل امپریالیستی و اسرائیلی” قلمداد نکند.
اگر او مدارک و مستنداتش را ارائه دهد سازمان با اعضای مورد نظر برخورد خواهد کرد. و اگر مدارک مستند ارائه نشود، مشخص خواهد شد که او باز به کار اتهام زنی روی آورده است و طبعا این حق برای اعضای سازمان محفوظ خواهد بود که بخواهند به اقدام مشابه آقای شوکت دست زنند.
بخش بخش نشان دادن سازمان
تلاش آقای صالحی این است که سازمان ما را بخش بخش نشان دهد. در سازمان ما همانند احزاب دمکراتیک، اکثریت و اقلیت وجود دارد. اکثریت پیش برنده سیاست های سازمان است. سازمان با وجود گرایش های مختلف در درونش، به حیات سیاسی و سازمانی خود ادامه می دهد. ما از الگوی احزاب سانترالیسم ـ دمکراتیک و حزب یکپارچه فاصله گرفته ایم و وجود گرایش های متفاوت در چارچوب نگرش چپ را، ارزش به شمار می آوریم.
آقای منوچهر صالحی!
سازمان ما از نقد استقبال می کند ولی با تهمت زدن، تخطئه کردن و قلب واقعیت مخالف است. این شیوه برخورد به اندیشه و فرهنگ استبدادی تعلق دارد و ما با این شیوه برخورد مبارزه کرده و خواهیم کرد. آقای صالحی شما چرا تهمت زنی و تخطئه کردن را کنار نمی گذارید؟ آیا حکم دادگاه برلین کافی نبود؟ یا اینکه به این شیوه برخوردها عادت کرده اید که قادر به ترک آن نیستید؟
شما جزو پیشکسوتان جنبش چپ هستید، سال ها در جریان های مختلف سیاسی فعالیت کردید، از تجربه در عرصه کار سیاسی و سازمانی برخوردار هستید. منطقی آن است که شما به جای اتهام زدن، تضعیف سازمان های سیاسی و برخورد از بالا، به نزدیک کردن نیروهای سیاسی، شکل دادن اتحادها و تقویت حزبیت کمک کنید. وگرنه در خانه نشستن و کوبیدن تلاشها برای وحدت چپ و شکل دادن اتحادها، هنر نیست. هنر آن است که وقت و انرژی برای امر وحدت چپ و نزدیکی نیروهای اپوزیسیون اختصاص دهید و در آن نقش ایفاء کنید.
این انتظار وجود داشت که حداقل شما به عنوان مطلب خودتان پای بند بمانید، چشمانتان را بشورید و واقعیت ها را ببیند و نه اینکه چشمان خود را بر واقعیت ها ببندید و آن ها را وارونه جلوه دهید. تحریف واقعیت ها، تخطئه سازمان های سیاسی و تولید ذهنیت منفی نسبت به آن ها، همان ادامه فرهنگ حذف و طرد است نه اشاعه فرهنگ تعامل و دمکراتیک. ما برای گذر از استبداد مذهبی به دمکراسی، نیازمند فرهنک تعامل، همکاری و اتحاد نیروهای های اپوزیسیون هستیم. امیدوارم که شما نیروی چنین همکاری و اتحاد باشید و به جای رویکرد به فرهنگ برچسب زنی، فرهنگ اعتماد و تعامل را بین نیروهای سیاسی اشاعه دهید. گذشته شما همواره با جدائی ها و انشعابات همراه بوده است. شما از جمع شروع کردید و به فرد رسیدید. امیدوارم در آینده از فرد به جمع و از جدائی و انشعاب به نزدیکی و پیوند با فعالین و جریان های سیاسی برسید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*پاراگراف گفته شده:
“پس از آن میتوان از سازمان چریکهای فدائی خلق (اکثریت) نام برد. بنا بر آنچه شنیدهام، این سازمان هنوز بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ عضو و هوادار مورد اعتماد در اروپا و آمریکا دارد، اما میان اعضاء آن اختلاف بر سر تعیین سیاست سازمان بسیار شدید است. بخشی از آن هنوز چریکی میاندیشد، بخشی در پی ایجاد «حزب سوسیال دمکراسی ایران» است و بخشی نیز چون میخواهد جبهه «سکولارها» را نیرومند سازد، با سلطنتطلبان و دیگر گروههای وابسته به دشمنان ملت ایران مینشیند و برمیخیزد. بنا به روایت یکی از چهرههای سیاسی سرشناس ایران ۳۰% از کسانی که در کنفرانس بروکسل شرکت داشتند، عضو و یا هوادار مورد اعتماد سازمان اکثریت بودند، یعنی لایهای از این سازمان در بند و بست با محافل امپریالیستی و اسرائیلی نقشی تعیینکننده بازی میکند. بخش دیگری از همین سازمان در همکاری با برخی از گروههای «جمهوریخواه» از سیاست همکاری با اصلاحطلبان درون نظام پشتیبانی میکند. بخشی نیز بیش از ۱۷ سال است که با برخی از سازمانهای چپ نشست و برخاست دارد با هدف ایجاد یک سازمان بزرگ چپ. بهعبارت دیگر، اعضاء سازمان اکثریت همهجا هستند تا جلو پیشرفت کارها را بگیرند.”