جمهوری اسلامی در بیش از نیمی از تاریخ ماندگاری، هموارە درتلاش خود برای تحمیق تودە ها ابزارهای گوناگونی همچون ترس، تهید، سرکوب و ارعاب، مظلوم نمایی بسیار شدید و جنگ را بکار گرفتە است. اما زحمتکشان و همە مردم کشور امروز این ترفندها را بخوبی می شناسند، در حالی کە بدبختانە هنوز نیروهای پیشرو جامعە بە دلیل اختلافات درونی نتوانستەاند در تحلیلهای خود برای مبارزەای مشترک با این رژیم همسو و همگام شوند.
ولیکن جامعە ما خوشبختانە امروز شرایط دیگری پیدا کردە، آگاهی مردم بویژە جوانان با به کارگیری روشها و امکانات نوین انفورماتیک، دسترسی مستقیم آنان بە منابع گستردە علوم اجتماعی، سیاسی اقتصادی را آسانتر کردە و همە نقشەها و معادلات رژیم در تحمیق حتی گاها نیروهای مذهبی جامعە را بر هم زدە است. بخش گستردەای از روشنفکران و دانشجویان، کارگران و کارمندان، دیگر فقر و بیکاری، نداری، آپارتاید مذهبی، سرکوب زنان و برتری اقلیتی بر اکثریت مردم کشور را بر نمی تابند و آگاهانە با اشکال گوناگونی بە جنگ با این نابرابریها برخواستەاند.
امروز در گفتمان سیاسی اکثریت مردم میهن ما خواهان برچیدن این نظام و برپایی یک جمهوری دمکراتیک مبتنی بر دمکراسی پارلمانی غیر متمرکز یا فدرالیستی کە بویژە برخواستە از خواست و ارادە خلقها و ملیتهای کشورمان است، می باشند.
و در گفتمان طبقاتی، مبارزە با سرمایەداری زالوگونە و شکاف ژرف طبقاتی، نیروهای باورمند بە سوسیالیسم در کشورمان، بە مثابە تنها مدافع راستین حقوق کارگران، زحمتکشان و لایەهای میانی و کم درآمد جامعە، همگی بر این باورند کە دشمن اصلی ما سرمایە داری و نظام بهرە کشی است. امروز دیگر چون دهەهای گذشتە کە نیروهای چپ و سوسیالیست در تنشهای تئوریک، ایدئولوژیک یا نظری ومباحث فرسایشی چون سوسیال امپریالیسم گرفتار نیستند. خوشبختانە یا بدبختانە در نبود اردوگاه سوسیالیستی پیشین دیگر انرژی و توان این نیروها، چە در سطح ملی و چە در سطح منطقەای در اینگونە مباحث بە هرز نمی رود. لذا در زمینە اتحادها وهمسویی در مبارزە، شرایط برای ما نیروهای چپ و سوسیالیست بسیار آسانتر از گذشتە شدەاست تا بتوانیم برای مبارزەای مشترک با هم همسو و همگام گردیم اگر از بینشهای خودمحورانە دوری جوییم.
سرمایە داری دلالی و رانتی حاکم بر کشورمان کە در کنترل و سیطرە بویژە سپاه و وابستگان آنها و آقازادەهاست، از یک سو و محاصرە اقتصادی کە برآیند لاجرم سیاستهای جنگ وآشوب طلبانە رژیم در منطقە است. از سوی دیگر، کشور و مردم ما را از پا در آوردە و اقتصاد ملی و تولید ناچیز ملی را بە ورطە سقوط و ورشکستگی کشانیدە است. علاوە بر تاثیرات گلخانەای بە عنوان یک پدیدە زیست محیطی ویرانگر جهانی، سیاستها و روشهای بە غایت نادرست و حساب نشدە ویرانگر رژیم از جملە در زمینە موقوفات و بذل و بخشش منابع طبیعی، جنگلها ورودخانە ها حتی کوههای این سرزمین را بە سوی نابودی و خشک شدن کامل کشاندە است.
و درست بر بستر این بحران و تورم کنونی و با توجە بە سیاستهای سرکوبگرانە رژیم مدافع سرمایەداری است کە شوق فرار مغزها، کوچ گستردە زنان و مردان جوان و حتی نیروهای مولدە از کشور چە بە شکل پناهندە و چە بە شکل مهاجر کاری بە حد بسیار بالایی کە تاکنون سابقە نداشتە رسیدە است. شوربختانە اینگونە فرار مغزها و مهاجرتهای گستردە وبی سرانجام نیروهای جوان کشور، زمینە پیدا شدن تدریجی یک حس بیگانگی و بی تفاوتی نسبت بە منافع و سرنوشت ملی را در میان بسیاری از آنان ایجاد کردە است.
کشور ما بویژە در سە دهە گذشتە بسوی یک افسردگی اقتصادی و اجتماعی بسیار خطرناک پیش رفتە، نظام حاکم بر جان و مال مردم بعنوان یک نظام واپسگرای مذهبی و تئوکراتیک دلال صفت، عوامل داخلی آن است. این نظام برای ماندگاری و حفظ خود آمادە است کە کشور و مردممان بە راحتی بە مرز یک جنگ خود ساختە و پرداختە بکشاند، تا موجودیت و بقای خود را بشیوەای مظلوم نمایانە بە خورد مردم دهد. و حتی برای برون رفت از این بحران بدور نیست کە سپاه و بیت رهبری در آیندەای نە چندان دور با شبە کودتایی دیگر دولت و رئیس جمهور انتصابی خود را بە دلیل ناکارآمدی از اریکە قدرت پایین کشیدە، و بە جای سرکوب گستردە بخش بسیار ناچیزی از سرمایەهای ملی را کە در انحصار آنهاست آزاد سازند تا اعتراضات گستردە مردم را خاموش نمایند.
در راستای بوجود آمدن ناامنی گستردە و پرتشنج در کشور و منطقە، رژیم با استفادە از ایجاد شکاف و اختلافات قومی ومذهبی، تا تعمیق بحران بی سود هستەای و بە بازی گرفتن برجام، آب بە آسیاب امپریالیسم ریختە و بهانە مناسبی برای تداخل در منطقە بوجود می آورد.
برای بسیاری از مردم کشور بویژە کارگران و زحمتکشان و لایەهای میانی و کم درآمد میهنمان کە گرسنە و بیکارند، کە با نداری و فقر لجام گسیختە در گریبانند، برجام و مذاکرات هستەای معنایی ندارد و نسبت بە آن بی تفاوتند، چرا کە برای آنان پیدا کردن نان شب وکار و حد اقل معیشت در درجە نخست است تا برجام.
و بر بستر این نارضایتی همگانی است کە سرمایەداری و نئوامپریالیسم شیوەهای کلاسیک گذشتە را کنار نهادە و با هم آوا شدن با فریاد و اعتراضات بە حق مردم مشروعیت ودمکراسی خواهی خود را توجیه و آنرا و بە خورد مردم می دهد.
در چهارچوب جهانی نیز، امروز دیگر سرمایەداری و نئوامپریالیسم در پی کشورگشایی بە شیوەهای کلاسیک گذشتە نیستند، آنان در پی سیطرە و هژمونی بر منابع نوین تر انرژی اند، کە بی تردید جایگزین پایەای کانیهای نفت، گاز و دیگرانرژیهای فسیلی خواهد گشت. آنان در پی تصاحب گستردە بازارهای جهانی برای فروش این جایگزینها بودە و خواهند بود، تا بتوانند جهان و نیاز جهانیان را همچون گذشتە استعمارگراانە خویش در کنترل بی چون و چرای خود قرار دهند. لذا نئوامریالیستها و سرمایەداری در جنگهای آتی برای پیشبرد اهداف خود علاوە بر ابزار کلاسیک و شناختە شدە، از ابزار ویرانگر و تکنولوژیک نوین بهرە خواهند جست. جنگهای آتی دیگر با گلولە و توپ و تانک نخواهد بود.
تنها راه برون رفت مردم میهنمان از این بدبختی و فساد و سرکوب، گذار از رژیم جمهوری اسلامی است. و تنها راه برون رفت مردم منطقە از تشنج و خطر جنگ و پس راندن امپریالیسم، اتحاد و همکاری نیروهای مترقی، آزادی خواه، دمکراتیک و صلح جوی منطقە برای ایجاد ثبات، آرامش و آشتی پایدار، همزیستی مسالمت آمیز و همکاریهای اقتصادی با همسایگانمان است.