تعویق در حل مسئله ملیتها، میتواند در ادامه روند خود به تعمیق مواضع نیروهاى افراطى هم در داخل حاکمیت (تقویت گرایشهاى شوینیستى) و هم در داخل آن دسته از نیروهاى قومى بیانجامد که سوداى دیگرى در سر دارند. امرى که به نفع ملیتهاى ایران که از یک پیشینه مشترک تاریخى برخوردارند، نیست
چاپ کاریکاتورى در روزنامه دولتى “ایران”، که در آن به ترکزبانهاى هموطنمان توهین شده بود، موجى از اعتراضات مردمى را درشهرهاى مختلف کشورمان، با خود به همراه آورد. گستردگى، عمق و شدت این رویدادها، عملا و مشخصا بار دیگر جدى بودن مسئله ملى و قومیتها را در ایران بارزتر و آشکارتر کرد، و ضرورت برخوردى جدى، عمیق و عادلانه با آن را در دستور روز قرار داد.
همچنانکه میدانیم رژیم از یک طرف به سرکوب مردم ناراضى دست زد، و از طرف دیگر به توقیف موقت این روزنامه و دستگیرى طراح کاریکاتور مذکور و مسئول درج آن در نشریه مبادرت ورزید. یعنى بار دیگر کارها و برخوردهاى مستبدانه، خودسرانه و غیر قانونى خود را ادامه داد. با سرکوب مردم، و دستگیرى دو کارمند عادى که در درج کاریکاتور مذکور نقش داشتهاند، بدون آنکه هیچ مجوز قانونى طبق معیارهاى مورد پذیرش جامعه جهانى، وجود داشته باشد، جمهورى اسلامى بار دیگر نشان داد که نه تنها هیچ طرح مشخصى براى حل معضل حقوق ملیتها در ایران ندارد، بلکه حتى به اجراى بندهاى قانون اساسى خویش در این مورد هم پایبند نیست. رژیم، طبق معمول شمشیر از رو بسته را بار دیگر از نیام برکشید، و هر آنچه را که در توان داشت براى ارعاب مردم و جامعه به کار بست.
در مورد چاپ این کاریکاتور، حدس و گمانهاى بسیارى وجود دارند. از جمله اینکه این عمل ناشى از انگیزه فردى عاملان آن بوده باشد، و یا اینکه این کار به نوعى با کسانى ارتباط داشته باشد که در مورد حقوق ملیتهاى ایران داراى دیدگاههاى غیر واقعبینانه وتندروانه هستند، و با انجام این عمل خواستهاند که جو عمومى را ملتهب کرده، به قول معروف از آب گل آلود ماهى گرفته باشند. و نیز احتمال اینکه، در حاکمیت جریانهائى پشت سر این مسئله هستند، که در پى آنند تا با فضا سازى، ماشین سرکوب خود را شدیدتر به راه انداخته، و در شرایط کنونى مملکت، پیشاپیش تعرض خود را در مقابل اعتراضات احتمالى کرده باشند.
اما فارغ از همه این حدس و گمانها، یک امر مسلم وجود دارد، و آن حقوق ملیتهاى ساکن میهنمان است که احقاق آن عامدانه مسکوت گذارده میشود. واقعیت این است که به جز سرکوب و تحقیر، نه در دولت پهلوى و نه در جمهورى اسلامى هیچگاه راه حل مشخصى براى حل این مسئله وجود نداشته و ندارد. بنابراین در چنین جوى هر نوع اقدامى از این دست میتواند به شدت جو را ملتهب کند و مردم خشمگین را به خیابانها بکشاند.
کاملا مشخص است که تعویق در حل مسئله ملیتها، میتواند در ادامه روند خود به تعمیق مواضع نیروهاى افراطى هم در داخل حاکمیت (تقویت گرایشهاى شوینیستى) و هم در داخل آن دسته از نیروهاى قومى بیانجامد که سوداى دیگرى در سر دارند. امرى که به نفع ملیتهاى ایران که از یک پیشینه مشترک تاریخى برخوردارند، نیست، ومیتواند آینده میهنمان را با دشواریهاى بسیار عدیدهاى روبرو کند. بى گمان امکان حل این معضل به شیوهاى منطقى وجود دارد، شیوهاى که در آن هم حقوق ملیتهاا تامین شود و هم همزیستى مسالمت آمیز و تاریخى آنها در یک روند داوطلبانه حفظ گردد.
۷ خرداد ۱۳۸۵