گزارش های خبری منتشر شده از ایران بر دستگیری آقای مصطفی تاجزاده کنشگر مدنی پیرو تحولات اصلاحات – محور در تهران دلالت دارد. امروز اما با خبر دستگیری دو روشنفکر دیگر آقایان محمد رسول اف و مصطفی آل احمد آغاز شد که بخودی خود دنباله موجی بود که با دستگیری آقای سعید مدنی در بیست و ششم اردیبهشت کلید خورده است.
خبرهای دیگری هم درباره بسیج دوباره نیروهای امنیتی برای اعمال حجاب اجباری و تحمیل آن به زنان و دختران در شهر پیچیده است. امامان جمعه در خطبه های هفته های اخیر بجای بحث یا ارائه کوچکترین توجه به وضعیت اقتصادی کشور و معیشت مردم “به فرموده” فقط درباره بی حجابی سخنرانی کرده اند. پوپولیست های افراطی راست عادتشان همین است که وقتی مشکلات را نمیتوانند حل کنند به چیزهایی بپردازند که اقشار وابسته به خودشان را تحریک و تهییج میکند. اگر در غرب این لولو خورخوره مهاجرین و قدرت گرفتن کمونیست ها و سوسیالیست ها و سقط جنین است، در ایران حجاب اجباری یا عدم اجرای آنست. نه در اینجا و نه در آنجا کسی درباره کودکان گرسنه کارتون خواب صحبت نمیکند، کسی درباره تورم و افزایش بی رویه قیمت ها صحبت نمی کند، چرا که سرمایه داری و فساد در سیستم اقتصادی و نا برابری طبقاتی راه حلی برایش ندارد. با زور چماق و تیغ و درفش یا زندان و اعدام نمی توان مشکلات را حل کرد، اما با سرکوب ناراضیان فکر میکنند میتوانند روز پاسخگویی به توده ها را عقب بیاندازند.
آقای خامنه ای در دیدارش با نمایندگان قوه قضائیه اخیرا با یادآوری دهه ۶۰ و سخنانی درباره شرایط آن سالها تلویحا به عوامل تحت امر خود دقیقا همین امریه را ارائه میدهد که آتش به اختیار وارد میدان شوند و بزنند وببرند و نگران عافیت نباشند که همانطوریکه نظام از بند و زنجیر کردن ها، شکنجه قپانی ها و کشتارهای دهه شصت گذشت، از این نیز بگذرد. واقعیت آن است که دوازده ماه گذشته و دوران پسا انتخاب رئیسی قاعده نبود بلکه استثنا در تاریخ جمهوری اسلامی است که گشت های امر به معروف و بگیر و ببندها کاهش نشان میداد. شاید از این رو بود تا وحشتی که از انتخاب رئیس جمهور عضو کمیته مرگ بر کشور مستولی شده بود، کمی کاهش یابد. اما این ماه عسل نمیتوانست با وجود فشارهای اقتصادی بر مردم طولانی تر گردد.
از سوی دیگر شرایط منطقهای متغیر است، فشارهای اقتصادی و تحریم ها بر ایران همچنان بد تر میشود. تاثیرات ناشی از جنگ اوکرائین بر اقتصاد جهان و بویژه افزایش نرخ گندم و مواد غذایی باعث اعتراضات گسترده در ماه های اخیر بوده است. همزمان مذاکرات برجام نیز در وین و اخیرا در دوحه موفقیت آمیز نبوده است و بنابرین امیدی برای بازگشت به برجام نیست و رفع اعمال تحریم های موجود بر سکتورهای نفت و انرژی ایران به هیچ وجه قابل دسترس نمی نماید. سختگیری های ایران برای حذف نام سپاه پاسداران از لیست سازمان های تروریستی آمریکا باعث شده است که ایران نیاز به بازگشت به برجام را حس نکند و بویژه این امید کاذب برای حاکمین ولایی ایجاد شده است که ایران هم میتواند مانند روسیه این مرحله از تحریم ها را بازهم دور بزند. افکار عمومی در غرب به این نتیجه رسیده است که خامنه ای اساسا تمایلی به رسیدن به توافقی با دولت دموکرات ها در آمریکا ندارد. این تردید میتواند ناشی از آن باشد که اصولا در خود آمریکا هم افکار عمومی بیشتر به رای عدم اعتماد به جو بایدن در انتخابات میان دوره ای نوامبر امسال متمایل است. حکومت ولایی تحت تاثیر مذاکرات خود با روسیه میتواند معتقد به این شده باشد که بهتر است با رئیس جمهور بعدی آمریکا معامله ای کند که پایدار تر باشد. متاسفانه بخشی از این فرض ها در قضاوت نسبت به حاکمان در ایالات متحده میتواند به تصمیماتی منجر شود که نتایجی غیر قابل پیش بینی و بسیار مهلک داشته باشد. فعال شدن دار و دسته سعید جلیلی و شبکه نظامی امنیتی های حول و حوش برنامه اتمی جمهوری اسلامی در ماه های اخیر سخنانی درباره خروج از پیمان عدم اشاعه سلاح های هسته ای را به میدان افکار عمومی وارد کرده اند که از چشم ناظران بین المللی دور نمانده است.
در این میان اما نگرانی هایی وجود دارد که این فشار ها و دستگیری ها مقدمه فاز جدیدی از حکومت جمهوری اسلامی به رهبری آقای خامنه ای و تحت کنترل دیوان دولتی آقای رئیسی و قافله همراهان دولت ایشان است. سوال هایی مطرح میشود که آیا این دستگیری ها و سرکوب مخالفان نظری رژیم ارتباطی با گره خوردن مذاکرات برجام و تصمیم رژیم بر خروج از ان پی تی دارد؟ بدیهی است که میتوان این خطر را عملا دید که در حالیکه جامعه نظری و فکری ایران به واسطه امکانات ارتباطی جدید شبیه کلاب هاوس به طور شفاف و بیسابقهای در جریان چالش های موجود قرار دارد و کوچکترین اتفاقات در فضای رسانه ای موجود به گفتتمان علنی گذاشته میشود آیا امکان اجرای طرح های را دیکال از نوع تفکرات سخت و امنیتی حاکمان کوچکترین شانسی برای به بار نشستن دارد؟ در همین هفته های اخیر خانم فائزه هاشمی و سایر کسانیکه به هر حال بواسطه ارتباطات حکومتی خود مانند آقای تاجزاده توانسته اند در میدان افکار عمومی تاثیر بگذارند و شنوندگان بیشماری برای نظرات خود بیابند، سوالاتی را مطرح میکنند که بدرستی شخص آقای خامنه ای را بعنوان مسئول همه نابسامانی ها زیر سوال میبرند. پروژه هایی شبیه “طرح صیانت از فضای مجازی” نیز به باورهمگان در مسیر بستن شبکه های اجتماعی و محدود کردن دسترسی به این امکانات مطرح میشوند.
بدنبال تغییرات در اطلاعات سپاه در میان ناظران سیاسی حدس و گمان دیگری هم پیدا شده که دلالت بر روی آمدن بخش زیرزمینی دیگری از نیروهای نظامی امنیتی دارد که منافع اقتصادی کلانی از تحریم می برند و تمامی کانال های قاچاق ارز از طریق فروش نفت و ورود کالا به کشور را در کنترل خود گرفته اند. این جناح عمدتا در سازمان اطلاعات سپاه نفوذ داشته و تاکنون توانسته بودند از وضعیت اقتصادی و سیاسی موجود منافع کلان ببرند. تغییرات در رهبری این سازمان بدنبال افتضاح نفوذی های اسرائیل در ساختار امنیتی رژیم که منجر به برکناری طائب شد، میتواند نشانه ای باشد برای ورود این دستگاه به میدان با این تاکید که حضور بلامنازع خود را در صحنه مجددا تثبیت نمایند.
دستگیری و پیگرد آقای تاجزاده اما بیشتر از این روی حائز اهمیت است که وی بعنوان یک تحول خواه خط خود را با بسیاری از آنانکه خود را به نظام فروخته اند و از آبشخور آن نفع میبرند جدا کرده است. او در ایران زندگی میکند، همه خانواده اش در آنجا هستند، برانداز نیست، اما از همه امکانات موجود در فضای مجازی و غیره استفاده میکند تا حکومت مطلقه آیت الله خامنه ای را به چالش بکشد. سخنانش صریح و بی اما و اگر است، مانند برخی اصلاح طلبان حکومتی نگران از دست دادن جاه و مقام نیست. تاجزاده زندان ندیده نیست و سالها تجربه مبارزه با سیستم امنیتی رژیم را با خود دارد. در ضمن ایشان در طی سالهای اخیر توانسته شبکه ای از هواداران خود را بسازد که همچون خود او با نگاه راهبردی و در عین حال کاربردی به صحنه سیاسی ایران و امکان تحول در آن می نگرند. از این روست که سازمان ما آقای تاجزاده را از جمله کنشگرانی میداند که امید برای آینده فضای سیاسی در ایران را افزایش میدهند و صدالبته از کسانی میداند که میتوان با وی دیالوگ و گفتمان سیاسی برقرار کرد.
ما بشدت دستگیری و ایجاد فشار و تضییقات اجتماعی بر همه دستگیرشدگان را محکوم میکنیم و در آرزوی آزادی بی قید و شرط ایشان هستیم.
شورای سردبیری کار آنلاین
شنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۱