جمعه ۲۰ تیر ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۹

جمعه ۲۰ تیر ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۹

بیانیۀ میرحسین موسوی از زندان اختر
مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند... در کوتاه‌مدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان‌ سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانۀ ملی کمترین توقعات است. برگزاری...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: میرحسین موسوی
نویسنده: میرحسین موسوی
روایت زنان افغانستانی از رد مرز
آنچه می‌خوانید روایت چهار زن افغان‌تبار است که سال‌ها در ایران زندگی کرده‌، فرزند به دنیا آورده‌، کار کرده‌ و روابط انسانی و پیوندهای عاطفی داشته‌اند اما در چند ماه گذشته...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سوما نگه‌داری‌نیا
نویسنده: سوما نگه‌داری‌نیا
در ستایش ایستادگی: به زندانیان و همۀ آنانی که آزادی را معنا کردند
ما با نام تو، نه فقط از تو، که از همه‌ی آدم‌های ایستاده یاد می‌کنیم. از آن‌ها که هنوز باور دارند: آزادی، امتیاز نیست — فضیلت است و حقیقت، اگرچه...
۱۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
عظمت را دوباره به جنبش ضدجنگ برگردانیم
قصد این نوشته بررسی شرایطی که به جنگ اخیر ختم شد، سیاست‌های مرگبار رهبران جمهوری اسلامی و یا جنایات اسرائیل در منطقه نیست. بلکه یافتن راهی برای تقویت جنبش ضدجنگ...
۱۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رضا جاسکی
نویسنده: رضا جاسکی
شوخیِ تلخِ تاریخ!
اگر به‌فرض در جهان وارونۀ کنونی شانسی هم برای ربودن جایزۀ صلح نوبل برای یک صلح‌طلب قلابی چون ترامپ و به قول خود وی استقرار صلح از موضع اقتدار وجود...
۱۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تقی روزبه
نویسنده: تقی روزبه
ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن
هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ...
۱۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، کشور را منزوی‌تر می کند.
جبهه اصلاحات ایران با انتشار بیانیه‌ای مصوبه اخير مجلس به منظور تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را برخلاف مصالح ملی، امنیت کشور و منافع مردم ایران خواند و...
۱۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جبهه اصلاحات ایران
نویسنده: جبهه اصلاحات ایران

سمینار پژوهشی پنجاه سال جنبش فدائی بهمن ۱۳۹۹- سخنرانی پروفسور ارواند آبراهامیان

موضوع سخنراتی پروفسور یرواند آبراهامیان در سمینار پژوهشی پنجاه سال جنبش فدائی مروری برسير تکوين و اثرگذاری "چريک های فدائی خلق" بود و مورد استقبال شرکت کنندگان در سمینار قرار گرفت. پروفسور یرواند آبراهامیان استاد برجسته تاریخ معاصر ایران، صاحب تالیفات فراوان، از جمله، «ایران بین دو انقلاب»، «تاریخ ایران مدرن»، «کودتا»، «اسلام رادیکال: مجاهدین ایرانی» («خمینیسم» مجموعه مقالات)، «اعترافات شکنجه شدگان»، «مردم در سیاست ایران» («درباره تئوری توطئه در ایران» مجموعه مقالات) و بسیاری نوشته های دیگر. یرواند متولد ۱۳۱۹ در تهران است. او در دهسالگی به بریتانیا مهاجرت کرد. در ۲۰ سالگی به دانشگاه اکسفورد پذیرفته شد. و در ۲۹ سالگی به اخذ درجه دکترا از دانشگاه کلمبیا در نیویورک نائل آمد. آبراهامیان در دانشگاه های پرینستون، نیویورک، اکسفورد، و در کالج باروک نیویورک با سمت استاد ممتاز تدریس کرده است. او اکنون بازنشسته و مقیم نیویورک است. بسیاری از آثار پروفسور به فارسی ترجمه شده است.

متن سخنرانی پروفسور یرواند آبراهامیان درسمینار پژوهشی به مناسبت ۵۰ سالگی جنبش فدائی

 ۶ فوریه ۲۰۲۱

تشکر میکنم از دعوت شما برای گشایش این سمینار.

 باید بگویم که من فرد مناسبی برای صحبت کردن در مورد تم سمینار شما نیستم. من در واقع طی سی سال گذشته چیز جدیدی از فداییان نخوانده ام. من تحقیقات و اطلاعات جدیدی در این مورد ندارم که به سمینار شما ارائه بدهم. بنابراین به جای اینها تلاش میکنم به معنای تاریخ فداییان بپردازم. من از لغت معنا استفاده میکنم بجای اهمیت این جنبش در تاریخ ایران و بخصوص تاریخ آن دوره.

رژیم کنونی به روشنی تلاش کرده که نقش فداییان را در تاریخ آن دوره پاک کند. درست مانند انقلاب ۱۹۱۷ روسیه که کسانی نقش دیگران را در جریان انقلاب پاک کرده و آنها را از صفحه تاریخ محو کردند، رژیم کنونی هم سعی کرده که نقش فداییان را در انقلاب ایران از بین ببرد ولی این موضوع بحث من در اینجا نیست. من مایلم روی معنا و ویژگیهای حضور فدایی در تاریخ ایران تمرکز کنم.

وقتی به پنجاه سال پیش برمیگردیم سه موضوع تاریخی بوضوح در دایره دید ما قرار میگیرند:

یک – پنجاه سال پس از اتفاقات دهه ۵۰ ما میدانیم که بعد از ۱۹۷۹ چه شد ولی برای مردمی که در دهه هفتاد میلادی می زیستند این امر قابل تصور نبود. ما اکنون میتوانیم بعد از گذشت پنجاه سال در مورد آن دوره قضاوت کنیم ولی برای مردم آن دوران این آگاهی وجود نداشت و اطلاعاتشان محدود بود و فضای آن دوره نیز با اکنون متفاوت بود.

 دو – در سالهای اخیر مدارک سری زیادی در دسترس عموم قرار گرفته است که مردم آن دوران به آنها دسترسی نداشتند. بنابراین تاریخا میتوانیم ببینیم در آن دوره چه گذشته ولی این امکان برای فعالین آنزمان که در گیر و دار اتفاقات روزانه بودند وجود نداشت.

سه – گذشت زمان امکان عینی گرایی را برای ما فراهم میکند. این امر به ما فرصت میدهد که وقتی به عقب برمیگردیم کمتر ذهنی گرا باشیم. 

 این سه مزیت ما در مقایسه با آنان است که باعث می‌شود وقایع ۵۰ سال پیش را بهتر ببینیم. در عین حال وقتی تاریخ دانان به گذشته نگاه می‌کنند با مشکل عمده ای روبرو می شوند. یک مثل انگلیسی می‌گوید: «گذشته دنیای غریبه هاست» و ۵۰ سال در واقع تقریباً مثل زمانی بی پایان به نظر می‌رسد. به خصوص وقتی که توجه داشته باشیم که گفتمان تاریخی غالب آن زمان و سیستم فکری ما درسال ۲۰۲۱ بسیار متفاوت است با آنانی که در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ میلادی زندگی می‌کردند. این باعث شکاف فرهنگی عمیقی بین ما می شود. ما باید مراقب باشیم وقتی که رویدادهای آن دوره را آنالیزه می‌کنیم دیدگاه‌های کنونی امروز خود را در بررسی گفتمان غالب آن دوران معیار قرار ندهیم. باید آن دوره را همانطور که بود ببینیم. باید امروز از دور و به طور عینی رویدادهای‌ آن دوران را ببینیم. این مشکلات برای تمامی مسائل تاریخی وجود دارد. مخصوصاً برای بررسی جنبش پویا، مناقشه برانگیز، قهرمانانه و تراژیک  فدایی.

حمله سیاهکل در تاریخ هشت مارچ ۱۹۷۱ آغازگر جنبش چریکی مسلحانه در ایران بود.هرچند که این جنبش در این تاریخ ظهور کرد ولی تاریخاَ منشاء آن برمی‌گردد به کودتای ۱۹۵۳ (۲۸ مرداد ۱۳۳۲). بعد از کودتا دوره‌ای از خفقان و سرکوب شدید شروع شد و نقش احزاب سیاسی کمرنگ شد و سندیکاها و تشکلات مستقل غیر قانونی اعلام شدند. استفاده از دادگاهای نظامی برای رسیدگی به اتهامات سیاسی، شکنجه گسترده در زندان‌ها، اعدام های گسترده مخالفین و گشودن آتش بر روی معترضین در خیابان‌ها از مختصات آن دوران بود. این سرکوب ها در اوایل دهه ۶۰ میلادی به اوج خود رسید وقتی که جبهه ملی راهپیمایی های بزرگ مردمی در تهران ترتیب داد و بالاخره ما سرکوب خونین مردم را در ژوئن ۱۹۶۳  میلادی شاهد بودیم. سرکوب گسترده و فضای خفقان بعد از کودتای ۱۹۵۳ این سوال را پیش پای فعالین و به خصوص نسل جوان گذاشت،  نسل جوانی که قبل از کودتا درگیر فعالیت سیاسی بودند. سوال این بود: «چه باید کرد؟».

سیاست‌های قبلی مبنی بر تشکیل احزاب سیاسی و سندیکاها و تشکیلات سیاسی حرفه‌ای و تظاهرات گسترده مردمی اساساً به خاطر سرکوب و اراده حکومت برای استفاده از اهرم فشار دیگر کارایی نداشت،.  یگانه جواب به این سوال برای خیلی ها این بود که از مبارزه سیاسی دست کشیده و به مبارزه مسلحانه روی آورند. جای تعجب نیست که تقریباً تمام رهبران گروه های چریکی از اعضای جوان حزب توده، جبهه ملی و نهضت آزادی بودند. فعالین رادیکال سرخورده از مبارزه سیاسی اکنون رو به مبارزه مسلحانه چریکی می آوردند. مبارزه سیاسی به یک مجموعه بسته تبدیل شد که اساس آن بر مشی چریکی استوار بود.

گفتمان مبارزه مسلحانه به گفتمان غالب اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی تبدیل شد. این گفتمان تحت تاثیر وقایعی بود که در سطح بین‌المللی اتفاق می‌افتاد. پیروزی انقلاب مائوئیستی چین، پیروزی ویت کنگ ها در ویتنام، جنگ استقلال در الجزایر و مهمتر از همه انقلاب کوبا در سال  ۱۹۵۹ و پیدایش جنبش های چریکی در امریکای جنوبی در دهه ۶۰ میلادی. در نتیجه، آن سیستم فکری بسته دهه ۶۰ در ایران تحت تاثیر اتفاقات جهانی مبارزه مسلحانه را به طور جدی در دستور کار قرار می داد. در شرایطی که رژیم حاکم امکان هرگونه فعالیت سیاسی را مسدود کرده بود مبارزه مسلحانه تنها آلترناتیو موجود بود.

این موضوع را به طور وضوح در نوشته های چه گوارا در سال ۱۹۶۱ در کتاب جنگ چریکی می توان دید. چه گوارا میگوید وقتی رژیم حاکم همه راه‌های فعالیت سیاسی را مسدود کرده است، تنها راه باقی‌مانده مبارزه چریکی خواهد بود واضافه می‌کند که باید در نظر داشته باشیم که  شروع مبارزه چریکی نیاز به شرایط حداقلی دارد که بدون آن شروع جنگ چریکی خارج از موضوع خواهد بود. هنگامی که رژیمی در طی انتخابات (چه قانونی  وچه با تخلف) به قدرت رسیده است و تا حدی به قوانین نیز پایبند است نباید به تبلیغ جنگ چریکی دست زد برای اینکه امکان مبارزه سیاسی قانونی هنوز وجود دارد. او در واقع می گوید تا زمانی که امکان مبارزه سیاسی وجود دارد کسی نباید د به فکر جنگ چریکی باشد و روشن است که در ایران آن زمان به هیچ وجه امکان مبارزه سیاسی وجود نداشت و تنها انتخاب، جنگ مسلحانه به نظر می‌رسید. رژیم شاه  پیش شرط های لازم برای این انتخاب را فراهم کرده بود چون با کودتای ۱۹۵۳ سر کار آمده بود و امکان هرگونه اصلاحات را از بین برده بود.

مجموعه این عوامل امکان مجادله بین گفتمانهای مبارزه سیاسی و مبارزه مسلحانه را در دهه ۶۰ میلادی فراهم آورده بود. در این مجادله مبارزه مسلحانه به طور قاطع بر رقیب خود پیروز شد. کودتای ۱۹۵۳ ضربه سهمگینی بر پیکر مبارزه سیاسی سنتی وارد آمد، مبارزه ای که شامل جنبشهای سیاسی سازملن یافته، تظاهرات، اعتصابات و تشکیل سازمانهای مستقل بود. این کودتا نه تنها ضربه سهمگینی بر پیکرجنبش‌های سیاسی وارد آورد بلکه اساس حقوق مدنی و حقوق فردی را زیر ضربه قرار داد.

اگر به تاریخ سیاسی ایران از مشروطیت تا کودتای ۱۹۵۳ نگاه کنید می توان به وضوح دید که اساس مبارزه بر مشروعیت مشروطیت و آزادی های فردی استوار بود. مصدق و دیگر اعضای برجسته جبهه ملی با زبان انقلاب مشروطیت و آزادی های فردی در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ میلادی سخن می‌گفتند. هر چند مصدق بیشتر شناسا به ملی کردن صنعت نفت است ولی  نباید فراموش کرد که او همواره پایبند به قانون اساسی بود. ما اغلب فراموش می‌کنیم که به دلیل گفتمان غالب آن دوران پایبندی به حقوق فردی و آزادی های اجتماعی در کانون توجه این جنبش بود. این دیدگاه بعدها در دهه ۶۰ میلادی به دلیل وقوع کودتای ۱۹۵۳ از دستور کار خارج شد. برای مثال اگر به برنامه حزب توده در اوایل پیدایش این حزب نگاه کنید در صدر برنامه در بند دوم می‌خوانیم: «مبارزه در راه استقرار رژیم دموکراسی و تامین کلیه حقوق فردی و اجتماعی از قبیل آزادی بیان، نطق، عقیده و اجتماعات». سرچشمه این ایده‌ها در واقع از دیدگاهی نشأت می گیرد که مبتنی بر حقوق طبیعی انسان ها شامل برابری، آزادی و حقوق پایه ای آنهاست. این گفتمان غالب آن دوران بود.

بعد از کودتا این گفتمان به وسیله گفتمان های متداول تر آن زمان به حاشیه رانده شد. در جنبش چپ این ایده‌ها به اشتباه حقوق بورژوائی خوانده ‌شدند. فراموش شد که این ایده‌ها اجزاء جدایی ناپذیر آموزه های های مارکس و انگلس بودند. این دو در عین حال که باورمند به حقوق اجتماعی بودند ولی حقوق فردی را از آن مهمتر می دانستند. از نظر آنها وظیفه حقوق اجتماعی پاسداری از حقوق فردی بود اما در فضای سیاسی زمان شاه این نکته که انقلاب تمامی مسائل را حل خواهد کرد به گفتمان غالب تبدیل شد واین باور که اسلام راه نجات و حلال مشکلات است. حتی شما می‌بینید که نویسندگانی مثل شریعتی حقوق فردی را نمادی از غربزدگی می‌بینند که باید نادیده گرفته شوند. در نتیجه ما شاهد ظهور گفتمان غالب جدیدی هستیم که ناشی از کودتای ۱۹۵۳ و دیکتاتوری شاه است. این گفتمان، گفتمان مبارزه مسلحانه بود هر چند در آن زمان کسانی بودند که همچنان پایبند به گفتمان مبارزه سیاسی بودند. طنز تاریخ اینجاست که نهایتاً غالب جریان های چریکی دوباره به مبارزه سیاسی روی آوردند. بیشتر از این در این باره صحبت نمی کنم.

من با این سوال می خواهم سخنانم را به پایان برسانم: انقلاب چگونه به وقوع پیوست؟  آیا انقلاب پیروزی مبارزه سیاسی بود یا مبارزه مسلحانه؟  با تعجب باید گفت هیچ کدام. نهایتاً اتفاقی که افتاد پیروزی مبارزه سازمان یافته سیاسی نبود و در عین حال پیروزی مبارزه مسلحانه هم نبود هر چند که هر دوی اینها در وقوع انقلاب نقش داشتند. با تعجب باید گفت که انقلاب ایران بیشتر شبیه یک انقلاب آنارشیستی پایان قرن ۱۹ میلادی بود، هرچند که در ایران نه آنارشیست وجود داشت و نه سنتهای مبارزاتی آنارشیستی. اساس انقلاب آنارشیستی بر این پایه استوار است که اگر میلیونها نفر به صورت انفرادی و ناگهانی و بدون هیچگونه سازماندهی تصمیم به اعتصاب و شرکت در تظاهرات بگیرند، رژیم سقوط خواهد کرد.

این اتفاق در هیچ نقطه دیگری از دنیا به وقوع نپیوست. این فقط در سال ۱۹۷۹ میلادی در ایران اتفاق افتاد زیرا که اگر به اتفاقات آن سال بنگریم می بینیم که سازماندهی مردم در کار نبود. حتی آخوندها هم از تشکیلات سراسری بی‌بهره بودند و احزاب سیاسی وجود نداشتند که تظاهرات و اعتصابات گسترده را سازماندهی کنند. بیشتر مردم به صورت انفرادی در کف خیابان بر سرنگونی رژیم شاه توافق کرده بودند. پیروزی انقلاب محصول کار هیچ حزب و گروه سیاسی نبود. این امرنتیجه تلاش مشترک انسان های منفرد در سطح کشور بود. به تازگی سندی دیدم که در آن گفته می‌شد که امریکائیان در صدد راه اندازی کودتا در ایران بودند. آنها فکر می کردند که ارتش هنوز منسجم و کاراست اما سفارت امریکا در تهران جواب داد که ارتش می‌تواند کودتا کند و موسسات دولتی را اشغال کند و صنعت نفت و پالایشگاه ها را در اختیار بگیرد اما آنها چگونه می توانند مملکت را به وضعیت عادی برگردانند وقتی که کل کشور در اعتصاب است. باید گفت که اعتصابات عمومی آن سال به وسیله هیچ گروه متمرکزی سازماندهی نشده بود. اعتصاب عمومی حاصل کار بسیار مردمی بود که شعار شان این بود که تا رفتن شاه به سر کار برنخواهند گشت.

نهایتاً سقوط رژیم را نه تلاش این یا آن حزب سیاسی یا آخوندها و یا خمینی رقم زد. سقوط رژیم ناشی از بحران مشروعیت آن بود.  مشروعیتی که پس از کودتای ۱۹۵۳ از رژیم سلب شد و در چشم مردم رژیم را به کارگزار امپریالیسم تبدیل کرد.

تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن, ۱۳۹۹ ۸:۳۵ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بیانیۀ میرحسین موسوی از زندان اختر

روایت زنان افغانستانی از رد مرز

در ستایش ایستادگی: به زندانیان و همۀ آنانی که آزادی را معنا کردند

عظمت را دوباره به جنبش ضدجنگ برگردانیم

شوخیِ تلخِ تاریخ!

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن