ما
نسلی بدون وداع
که مقصدی را مالک بود.
مقصد را باور مکن
وداع مهم شد.
میان من و زبانم
آتش بسی مرگبار؛
چون حرفی برای گفتن
نبود.
خانم ایلزه آیشینگر، شاعره و داستان نویس اتریشی یکی از نمایندگان مهم ادبیات مدرن بعد از جنگ جهانی دوم و عضو گروه ادبی ۴۷ آلمان به سبب نیمه یهودی بودن تحت تعقیب فاشیسم قرار گرفت. او خالق شعر، داستان، رمان، نمایشنامه رادیویی، مقاله و نقد ادبی است، و به عنوان زنی نیمه یهودی اجازه تحصیل نیافت. مادرش یک پزشک یهودی تبار و پدرش یک آموزگار “آریایی” بود. چون خانه شان در شهر وین نزدیک اداره گشتاپوی فاشیسم بود او خود شاهد اعزام یهودیان اتریشی به اردوگاه های مرگبار گاز شد. مادر بزرگ و خواهران و برادران مادرش را ماموران فاشیسم در سال ۱۹۴۲ به قتل رساندند. در دوران کودکی او، کودکان یهودی نه تنها اجازه نداشتند روی صندلی پارکها بنشینند بلکه با حمل ستاره زرد داود روی سینه، باید در قبرستانها بازی می کردند. او در آثار اتوبیوگرافیک خود به کودکان یهودی اشاره می کند که بطور راسیستی از هم جدا شده اند. موضوع تنها رمان او سرنوشت راسیستی کودکان تحت تعقیب قرار گرفته جنگ جهانی دوم و فاشیسم آلمان است.
ایلزه آیشینگر گرچه در آغاز تحت تاثیر مکتب ادبی “آبزورد” بکت و یونسکو بود، زیر تاثیر سوررئالیسم کافکا آثاری آوانگارد نیز خلق نمود. او در آثارش خاطرات و مشاهدات خود را بصورت بیگانه ای مطرح نمود.
مجموعه آثار محدود او شامل داستان، شعر، رمان، نمایشنامه و نقد است. از آن جمله: پای چوبه اعدام، زنجیری، داستان آینه ای، محل زندگی ام، واژه های بد، من و زبانم، اخبار روز، دیدار از کلیسا، نقد ادبی کلایست و کافکا، دکمه ها، راهنمایی مجانی، الیزا الیزا، صحنه ها و دیالوگها، هیچ لحظه ای، سه دیالوگ، مادر بزرگم، یال کوه، خارج از وطن، دعوت به سوء ظن، چهارمین دروازه، ساختن روستا، الاغ سبز، و خاطرات کودکی ام در سینما، هستند.
رمان مشهور او ” امیدی بزرگتر” نام دارد. او خالق نمایشنامه های رادیویی فراونی نیز است. پیتر هرتلینگ در باره اهمیت تنها رمان او می نویسد که این رمان هنوز منتظر نظر منتقدین ادبی است. آیشینگر در کتاب مجموعه نقدهای ادبی به همکاران نویسنده اش مانند کلایست و کافکا اشاره می نماید.
ایلزه آیشینگر برنده جوایز ادبی بیشماری از جمله جایزه ادبی گروه ۴۷ و جایزه ادبی کافکا است. او با وجود دریافت جوایز گوناگون می نویسد که نویسنده نباید خادم دولت گردد. بعد از جنگ او به دلیل وظایف ادبی، تحصیل رشته پزشکی را ناتمام گذاشت.
آثار ایلزه آیشینگر تاثیر مهمی روی داستان کوتاه نویسی مدرن ادبیات آلمانی زبان بجا گذاشته ست. او در آثارش تقاضای استقلال زبان می نماید. وی توصیه می کند که انسان نباید به سانسور خاطرات جنگ و مرگ خود بپردازد. او در آثارش امید به عشق، انسانیت، آشتی و برادری را تبلیغ می نماید. او تحت تاثیر شک زبانی رادیکال خالق بوتیقای ادبی سکوت نیز است. در پایان، مقوله های رنج و مرگ در آثار او بسوی امید گرایش پیدا می کنند. او در پایان خلاقیت ادبی خود خالق زبانی دقیق، فشرده و تصویری نیز شد.