ارزیابی موقعیت کنونی
خیزش انقلابی مردم ایران با شعار زن، زندگی، آبادی شصت وششمین روز خود را پشت سر میگذارد. مردم ایران به تناسب موقعیت های خود در شهرهای مختلف در اعتلای این خیزش نقش داشته و دارند و اما یک واقعیت عریان امروز پیش روی همه ماقرار دارد و آن برجستگی مبارزات مردم کوردستان و مناطق کردنشین در این خیزش انقلابی است. در این جا قصد نداریم دلایل این ویژه بودن را بررسی و ارزیابی کنیم اما بیتردید این وضعیت ویژه کردستان منجر به اختلاف فاز و فاصله سطح مبارزه را بین کردستان و سایر مناطق ایران دامن زدهاست.
اختلاف فاز مبارزات مناطق کردنشین با سایر مناطق ایران آنها را سیبل و هدف اول جمهوری اسلامی خونریز قرار داده است . رژیم با برنامهی روشنی به سوی برقراری وضعیت اضطراری پیش میرود. ابتدا باید استانها و شهرهای مختلف را با ترفندها و حیلههای گوناگون ازهم جدا کند، تهران را بدون حکومت نظامی اعلام شده با همه توان نظامی پوشش آشکار و پنهان دهد. آنطور که امکان تحرکات مردمی به حداقل ممکن کاهش یابد! دیگر آنکه استان های مهم تر را نیز با وعده و وعید و در عین حال سیاست چماق و هویج به انفعال بکشاند. سخنرانی خامنهای برای بخشی از مردم اصفهان در همین راستا است. همچنین برخوردهای اخیر با بلوچستان بعد ازآن کشتار بی رحمانه و جنایتکارانه در این استان.
سوم فشار حداکثری بر استان کردستان و مناطق کردنشین از راه محاصره و سرکوب و راه انداختن تبلیغات وسیع برای تخطئه مبارزات این مردم شرافتمند و آگاه با انگ تجزیه طلبی. رژیم جمهوری اسلامی در صدد است با بیشترین نیروی نظامی حود در ابتدا با حکومت نظامی اعلام نشده و سپس با نوع آشکار آن به قول خامنه ای دیکتاتور اعتشاشات را جمع کند. وظیفه همه نیروهای آگاه حمایت از مبارزات مردمی و سعی در از بین بردن اختلاف فاز موجود در مبارزات مناطق از راه به میدان کشیدن همه ی توان و استعداد مبارزاتی مردم و تبلیغ و ترویج همهی اشکال مبارزه است.
ارزیابی موقعیت طبقه کارگر
همهی خبرها از سوی نهادهای حکومتی مجلس و دولت وهمچنین نهادهای سرمایهداری مثل اتاق بارزگانی صنایع و معادن ایران نشان از حمله بی وقفه به حقوق کارگران است . طرح اصلاح قانون کار به سود سرمایهداران در واقع ضمن استفاده از این آب گلآلود در سرکوب استراتژیک طبقه ی کارگر، دادن امتیازاتی به سرمایه داری خرد و کوچک ایران به قصد جدا سازی آنها از مبارزات مردمی است واقعیت نشان داده است که این بخش نیز مورد تبعیض قرار داشته و سیاست های رژیم آنها در بدترین شرایط ممکن قرار داده است و تضادی بین سرمایه داری بزرگ و رانتی و غارتگر با این بخش سرمایه داران خرد و آسیب پذیر وجود دارد که جمهوری اسلامی برای کاهش این تضاد از جیب کارگران به آنها امتیاز خواهد داد و این تغییرات در قانون کار همان امتیازی است که برای جدا کردن تولیدکنندگان خرد و کارفرمایان کوچک در بخش تولید و خدمات داده خواهد شد .
از طرفی دولت برای کم کردن اعتراضات ناشی از عدم پرداخت دستمزدها به کارگران در بخش های مختلف از کارفرمایان میخواهد که دراین زمینه همکاری لازم با حکومت داشته باشند و در پاسخ به این همکاری باید امتیازاتی به آنان داده شود. واگذاری انواع امتیازات به کارفرمایان درروابط کار از جمله حل اختلاف درون کارگاهی با تغییرات در قانون را نیز عملی خواهدکرد به معنای صریح کلمه حق لغو یکجانبه هرنوع قرارداد به کارفرما . اینها و دهها امتیازات در قالب تغییر و اصلاح سرمایه دارانه قانون کار در دستور دولت و مجلس و نهادهای سرمایهداری ایران است.
متاسفانه رهبران تشکلهای رسمی کارگری نه تنها هنوز هیچ توجهی به خیزش عمومی مردم نداشته اند، بل که از شناخت این رفتارهای جمهوری اسلامی نیز بازمانده اند و حاضر نشده اند در این فضای مناسب ناشی از این شرایط ؛ برای گرفتن امتیازات به حق از رژیم و به عقب راندن آن در حوزههایی که طی این چهار دهه دست اندازی انجام گرفته است را با پیوستن به مبارزات مردم تحقق بخشند و با بیان صریح خواسته هایی چون لغو قراردادهای موقت، امنیت شغلی، داشتن استقلال در تشکل پذیری، لغو هرگونه خصوصیسازی، حق اعتصاب، حق داشتن روابط برابر حقوق با سایر اتحادیه های کارگری بدون دخالت و نظارت دولتی، خارج کردن مدیریت بیچون وچرای سازمان تامین اجتماعی از دست دولت و برقراری بیمه های اجتماعی حتی فراتر از بهترین شکل تجربه شدهی آن در گذشته، برقراری نظام دستمزدی عادلانه برپایهی مناسبات دموکراتیک در تعیین دستمزد، احیای تشکلهای جنبی رفاهی مثل تعاونی های مصرف ومسکن کارگری و دهها مطالبه ی جدی دیگر به سهم خود را نیز در این اتحاد برای زندگی بهتر و برای آزادی که بدون آن عدالتی هم برقرار نخواهد شد در این خیزش ملی نقشآفرینی کنند.
کارگران رسمی بخشهای نفت و پتروشیمی متاسفانه عملا از تودههای مردم جدا افتادهاند. این کارگران با بهره گیری از برتری تخصصی خود در چانه زنیها برای بهبود وضعیت زندگی عملا در حزیره ای که برای آنان ساخته اند از سایر مردم ایران و به ویژه از طبقه کارگر که خود بخشی از آنند فاصله گرفتهاند. آنان با این تصور که موقعیت شان در استخراج نفت و تولیدات نفتی مستحکم است و با ورود به مبارزات مردمی به این موقعیت آسیب میرسد، عملا به زندگی جزیزهای دل خوش شدهاند در حالیکه با بحران اقتصادیِ رکودی _ تورمی آنها نیزقطعا از وضع موجود آسیب خواهنددید ! بالا رفتن هزینه های زندگی برای آنان نیز قطعا گریزناپذیر است.
کارگران و کارکنان رسمی صنعت نفت با داشتن دوگروه مجازی افکار نفت و پویش دلخوش به داشتن نوعی از تشکل برای چانه زنی هستند درحالیکه این نوع شبه تشکیلات در شرایطی که دیکتاتوری اراده کند، عملا میتواند به شدت سرکوب شود وستون مطمئنی برای تکیه نخواهدبود . آنگاه که همه مردم زیر سلطهی بازیافتهی استبداد و دیکتاتوری قرارگیرند جایی برای رفاه و راحتی گروهی متخصص وجود نخواهد داشت چرا که برتری تخصص را با شلاق اجبار از دست خواهند داد . هژمونی طبقاتی محکمترین ستونی است که کارگران صنایع نفتی و پتروشیمیایی باید به آن اتکا داشته باشند و با ایجاد تشکل های خود و همراهی و همدلی با همهی کارگران و مردم ایران از منافع کوتاه مدت و دراز مدت خود نیز اطمینان داشته باشند!
در حال حاضر از نقش بیبدیل طبقهی کارگر در حایگاه واقعی و طبقاتیش خبری نیست و این نقش عمدتا به شکل حضور شهروندی به کمترین حد از اقتدار و تاثیر گذاری انجام میگیرد در عین حال این نقش بیشتر بر دوش کارگران حوزه علم و فرهنگ یعنی بر دوش معلمان است . کارگران در همهی بخش های تولیدی، خدماتی و کشاورزی باید به تمامی در راه مبارزه متشکل شوند و یا تشکل های موجود را به انجام وظایف ملی و طبقاتی خود وادارند.
عوامل بازدارنده ای نیز در این حضور سازمان یافته موثر بوده است. وجود تشکل های جعلی و ساختگی که داعیه سازماندهی اعتصابات کارگری را پیش از این یدک کشیده اند عملا مانع از ایجاد تشکیلات وافعی خواهندشد، به ویژه دربخشهای کارگران پیمانی، قراردادی نفت و پتروشیمی. اینگونه تشکلهای خودخوانده ضربات جبران ناپذیری به سازمانیابی واقعی خواهند زد. کارگران این بخشها قادرند دراین فضای انقلابی اقدام به ایجاد تشکل های واقعی خود کنند .
دانشجویان
بی هیچ تردیدی امروز بخش آگاه و تاثیر گذار این خیزش انقلابی دانشجویان هستند که با استفاده از موقعیتهای ویژه خود، در مبارزات آزادیخواهانه با شعار زن، زندگی ، آزادی ضمن آنکه هدف مستقیم دستگاه سرکوب قرارگرفتهاند و باید از سنگر دانشگاه در دفاع از آزادی پاسداری کنند، با خلاقیت های مبتکرانه و تبیین شعارهای درستِ مردمی، مرز بین مبارزات واقعی و فرصت طلبی ها را تعیین میکنند و در عین حال الگوهای بسیار مناسبی برای دانش آموزان، دانشجویان نسلهای بعداز خود هستند. آنها همیشه در حمایت از کارگران فریاد زده اند که:”فرزند کارگرانیم _ کنارشان میمانیم “. انتظار رابطهی متقابل بین دانشجویان با دیگران از جمله کارگران آگاه میتواند ضمانت بالایی را برای پیروزی بر دیکتاتوری و رهیافت به شرایط دموکراتیک ممکن سازد.
زنان
امروز درهمه ی جهان این جنبش رهایی بخش از دیکتاتوری و استبداد تاریخی به نام زنان ایران ثبت شده است و بالاترین ارزش آشکار در این خیزش انقلابی است و قطعا دستاوردهایی که هنوز در شعار زن، زندگی، آزادی با اسم رمز ژینا وجود دارد؛ نزد بسیاری از افراد جامعه نهفته و پنهان است. وقتی مردم ایران به پذیرش تفاوت بین زنان ومردان و برابر حقوقی انسانی در پس این تفاوت آگاه می شوند آنگاه میتوانند معنی زندگی یعنی سعادت و رفاه همگانی، کار و بهداشت و امنیت شعلی و اجتماعی همگانی ، توسعه و پیشرفت در سایه ی عدالت برای همه و دریک کلام آزادی برخورداری از حق زندگی برای همه را به درستی دریابند و این زنان هستند که این مسیر زیبای زندگی در سایهی آزادی را امروز با قدرت و شجاعت طی خواهند کرد.
روشنفکران
روشنفکران از نویسندگان، وکلا، هنرمندان و اهالی فرهنگِ نو اندیش و ضدخرافه و جهل در این سالها علاوه برتحمل رنج و محنت بسیار نقش انکارناپذیری در آگاهسازی مردم به حقوق خود داشتهاند ولی در شکل کلان آن یعنی آنجا که باید درقالب تشکل های روشنگر مانند احزاب و انجمن ها این نقش را جامعیت بخشند بنا به دلایلی از جمله سرکوب مداوم باز ماندهاند. این خیزش انقلابی بخش های روشنفکری را نیز به خیزشی پرتوان تر وا داشتهاست و میتوان انتظارداشت که آنها در احزاب و سازمانهای صنفی و سیاسی متفاوتی که حضور دارند امر روشنگری را همچنان به عنوان ضرورتی همیشگی دنبال کنند و در کنارِسایرِاقشار و طبقات اجتماعی راهنمای علم را به ویژه در حوزه حقوق، علوم اجتماعی و سایر دانش های روزآمد در اعتلای مبارزات مشعلدار باشند.
شخصیتهای چهره شده در عرصهی هنر و ورزش در این خیزش انقلابی خود را در عرصهی سیاست هویت بخشیده اند و درنتیجه می توانند با درک درست جایگاه خود و پیروی از خواستههای انقلابی و حمایت از آنان نقش قابل توجهی در این شرایط ایفا کنند . در جامعه ما این بخش از چهره شدگان می توانند همواره بسته به شناخت و تمابلات طبقاتیِخود نقشهای متفاوت داشتهباشند. روشنفکران و بهویژه پژوهشکران علوم اجتماعی در نشان دادن نقشه راه به این مجموعهی کمی قابل توجه، آنان را یاری دهند.
راهکار چیست؟
ما در راهکار سوسیالیستی بر این باوریم که پیروزی این خیزش انقلابی در گرو همبستگی وسیع و عمیق مردم ایران در سایه کنش انقلابی سازمان یافته است . تنها برپایهی این کنش انقلابی سازمان یافته و به اتکای نیروی تودههای مردم در سراسر ایران به شرط همزمانی و همراهی برنامه ریزی شده می توان ضمن ضمانت کمترین آسیبهای ممکن در وهله اول به جان و مال مردم و افسار زدن به خوی وحشی دیکتاتوری عاصی از خواست آزادی توده ها، شرایط عبور ازنظام استبدادی و دیکتاتوری را رقم زد.
ما در راهکار سوسیالیستی از همهی احزاب و سازمانهای سیاسی میخواهیم تا برای از بین بردن آگاهانهی این تفاوت فاز بین مبارزات مردم در سراسر ایران به یک هم اندیشی در قالب پذیرفته شدهی متضمن اتحاد عمل دموکراتیک، همگی پیشقدم شده و به ندای هرجریانی که این اتحاد را طلب می کند بی هیچ فوت وقت و بی هیچ پیش شرط پاسخ گویند.
ما درراهکار سوسیالیستی اولین و مهمترین خواست را برای پیشبرد این اتحادعمل بیانیه مشترک همهی احزاب و سازمان های سیاسی، خاتمه دادن به سرکوبها به ویژه در کردستان و بلوچستان و حمایت از مردم قهرمان این دو استان و برای آزادی بی قید و شرط و فوری همهی زندانیان سیاسی درسراسر کشور میدانیم .
ما در راهکار سوسیالیستی مبارزه همه جانبه در راه برداشتن همه موانع سرکوب را ضروریترین اقدام سیاسی میشناسیم وبدون فایق آمدن بر جمهوری اسلامی از راه فشار ناشی از حضور دهها میلیونی جمعیت کشور این هدف قابل دستیابی نخواهد بود و زنهار می دهیم حساسیت این لحظات را دریابید همین حالا باید کاری کرد ! فردا خیلی دیر است!
راهکار سوسیالیستی