جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۳:۵۶

جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۳:۵۶

آن لحظه ناب و دست نیافتنی!
و ما در رویای خود بودیم، نمی دانستیم او با حرفهایش، زیبایی ها را در افق نگاه-مان قرار می داد، که با آن بیگانه بودیم، کاش زنده بود، با چشم...
۵ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن جلالی
نویسنده: حسن جلالی
آتش بس نباید اینگونه باشد!
در حالی که به نظر می رسید صلح پس از ۱۵ ماه جنگ همه جانبه در نوار غزه برقرار شده است، شهرک نشینان اسرائیلی شامگاه یکشنبه به خیابان های سنجیل...
۵ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: پرنیل سولهایم، برگردان: شهناز قراگزلو
نویسنده: پرنیل سولهایم، برگردان: شهناز قراگزلو
اسوالد اسپنگلر: فیلسوف راستگرا، نیهلیست فرهنگی
اسوالد اسپنگلر، راست ملی گرا، محافظه کار، پیشگام مرام فاشیستی، دارای نظریه فرهنگی خردگریز، فیلسوف و نماینده زوال و بدبینی فرهنگی، امپریالیسم را بعنوان وظیفه تاریخ، و سزاریسم یا امپراتوری...
۵ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
نویسندگان توافقنامه اسرائیل-غزه از بی اعتنایی نتانیاهو به حفظ صلح نگران هستند
توافق آتش بس که به طور غیرمستقیم بین اسرائیل و حماس به دست آمده، پیچیده تر از آن است که هر لحظه شکست بخورد. اما فقدان کنترل بین المللی و...
۴ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
در سوگ رفیق سیروس ماوایی
ما یاد و خاطرۀ رفیق سیروس ماوایی را که سراسر زندگی‌اش با کوشش و تلاش در راه بهروزی مردم همراه بود، گرامی می‌داریم و با قدردانی از مهربانی، استواری، صبوری...
۴ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
یک‌سالگی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»
کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» که در بهمن‌ماه سال ۱۴۰۲ از زندان‌های ایران شروع شد، به‌زودی یک ساله می‌شود. در آستانه یک سالگی کارزار ... اعتصابیون دست‌کم ۳۴ زندان به...
۴ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
کابینه ۳۴۰ میلیاردر دلاری دونالد ترامپ، کابینه‌ای برای میلیاردها
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، با انتخاب میلیاردرها و میلیونرهای برجسته برای پست‌های کلیدی دولت خود، در حال تشکیل یکی از ثروتمندترین کابینه‌های تاریخ ایالات متحده است. مجموع دارایی اعضای...
۳ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: بهرام رحمانی
نویسنده: بهرام رحمانی

شصت و پنج سال کار و پیکار در سنگر زحمتکشان بخش اول

ب ـ ك از فعالان و مبارزان پيشرو، پرشور و شناخته شده جنبش سنديكايي و كارگري ايران در بيش از شش دهه اخیر است نشریه کار با او به گفتگو نشست. هدف از اين گفتگو، انتقال تجربيات اين فعال مبارز و پيشرو به فعالین جنبش سنديكايي و كارگري ايران است. وي در اين مصاحبه از وضعيت اجتماعي و معيشتي كارگران در دوره هاي گذشته، از فعالین سرشناس جنبش کارگری كه همرزمان او بوده‌اند و از دستاوردها، كاميابي‌ها و شکست‌های جنبش سنديكايي سخن می‌گوید.

این مصاحبه در چهار بخش تنظیم شده است. 
بخش اول

رفیق عزیز با تشکر از این که پذیرفتید با نشریه کار مصاحبه کنید. لطفاً کمی از خودتان و از شرایطی که کار و مبارزه را آغاز کردید برای خوانندگان کار بگویید.

با تشکر متقابل و با تاکید بر این که هدف من از انجام این گفتگو انتقال تجربیات گذشته به نسل کنونی فعالین جنبش سندیکایی و کارگری ایران است. نام من ب. ک است و در زمان رضا شاه حدود سال ١٣١۵ در پالایشگاه آبادان شروع به کار کردم.
سالی که من استخدام شدم سال ١٣١۴ بود. در آن زمان کارگران شرکت نفت چه صنعتی و چه غیرصنعتی را کولی کمپانی می گفتند. معنی کولی به زبان هندی حمال بود و سوغات هندی ها برای ما بود. یعنی باربر. ببینید چه کلمه تحقیرآمیزی بود برای کارگران آن روز که پالایشگاه را می چرخاندند. هندی هایی که در شرکت نفت کار می کردند و به وسیله انگلیسی ها به خوزستان آورده شده بودند به انگلیسی ها صاحب و به زن های انگلیسی ها نیم صاحب می گفتند. شما ببینید انگلیس ها را صاحب می خواندند و کارگران را کولی کمپانی. اصلا در آن روزگار و در آن محیط کلمه کارگر اصلا مطرح نبود. رفتار انگلیسی ها با کارگران نیز به شدت توهین و تحقیر بود. آن ها حتی بعضی از کارگران را تنبیه بدنی می کردند. یک انگلیسی که رئیس ما بود به هر کارگری که رفته بود آب بخورد یا به دستشویی برود وقتی که می رسید یک سیلی نثار آن کارگر می کرد. ما در آن موقع کارگران جوانی بودیم و برخلاف پدرانمان که زیر بار این چیزها می رفتند ما حاضر نبودیم زیر بار این چیزها برویم و اجازه نمی دادیم که انگلیسی ها به ما توهین بکنند.
روزی که داشتم به همراه عده دیگری از کارگران همکارم برای خوردن ناهار می رفتیم. صحبت برخورد توهین آمیز انگلیسی ها پیش آمد و من به رفقای کارگرم گفتم بچه ها اگر این انگلیسی بخواهد رفتار توهین آمیزی با من داشته باشد. من آن را تحمل نخواهم کرد و جواب نقدی به او خواهم داد. من در آن موقع کارگر نمونه بودم. ورزشکار هم بودم و در پیرامونم عده ای کارگر جوان گرد آمده بودند حتی عکس مرا پشت جلد مجله ای که در آن موقع در پالایشگاه منتشر می شد چاپ کرده بودند. وقتی که من به کارگرانی که همراه من بودند گفتم تحمل توهین این انگلیسی را نخواهم کرد. آن ها به من گفتند او بسیار قوی و نیرومند است ، تو چگونه می خواهی با او مقابله کنی من جواب دادم با سنگ به او حمله خواهم کرد. هر چه باداباد! این جمله را تا اینجا داشته باشید تا دوباره به آن برگردیم زیرا می خواهم ابتدا اندکی از وضعیت و فضایی که کارگران در آن موقع در آن قرار داشتند برایتان بگویم. 
از نظر بهداشتی وضع کارگران پالایشگاه زیر صفر بود. آب خوردن کارگران را در درون بشکه های می ریختند که قبلا جای اسید بود و برای این که آب در این بشکه های فلزی و در زیر حرارت ۶٠ درجه جوش نیاید مقداری گونی دور این بشکه ها می بستند و این گونی ها را خیس می کردند. حتی یخ شرکت نفت را با پرمنگنات رنگی می کردند که اگر کارگر به یخ دست زد دستش رنگی بشود زیرا که کارگر حق نداشت به یخ دست بزند. همه این ها در دوران رضا شاه و در سال های ١٣١۵- ١٣١۴ بود. در تمام پالایشگاه یک درمانگاه وجود نداشت که اگر کارگری دچار حادثه و یا مجروح می شد در آنجا او را درمان کنند. وقتی که جنگ دوم شروع شد قحطی نان بوجود آمد. برای این که کارگر پالایشگاه گرسنه نماند و بتواند کار کند قرار شد پالایشگاه به هر کارگری ٢ عدد نان در روز بدهد. اما نانی که می دادند آن قدر خمیر و بدبو بود که قابل خوردن نبود که در واقع قابل خوردن نبود، اما کارگران برای این که گرسنه نمانند مجبورا این نان ها را می خوردند. ما هر چه شکایت و اعتراض می کردم که این نان ها خوراکی نیستند کسی ترتیب اثر نمی داد. 
روزی که همه کارگران در پشت درب کارگاه جمع شده بودند و منتظر بازشدن درب کارگاه بودند که به سر کار بروند. من آن ها را خطاب قرار دادم و گفتم: ببینید دوستان این نان هایی که به ما می دهند اصلا قابل خوردن نیستند. ماها که کارگر فنی هستیم و کار زنجیره ای می کنیم اگر به سر کار نرویم همه پالایشگاه می خوابد و این ها مجبور می شوند که ترتیب اثر دهند. کارگران نیز چون خواستشان همین بود با درخواست من موافقت کردند. وقتی که اعتصاب شروع شد تعداد ما حدود صد نقر بود. در آن موقع نه اتحادیه و نه سندیکا در پالایشگاه هنوز به وجود نیامده بود که ما برویم و در آنجا شکایت خود را مطرح کنیم این بود که به ناچار به محل کارگزینی شرکت رفتیم تا در آنجا شکایت و خواست خودمان را مطرح کنیم. اما هنوز اهمیت کاری را که آغاز کرده بودیم درک نمی کردیم و خودمان هم نمی دانستیم که وارد چه معرکه و کار بزرگی شده ایم. چون که از سیاست هنوز سر در نمی آوردیم. نمی دانستیم اهمیت سیاسی این اعتصاب چقدر زیاد است. اعتصاب در واقع یک اعتصاب خودبخودی بود، وقتی به کارگزینی رفتیم از طرف کارگزینی به ما گفته شد دو نفر را بفرستید بیایند تا ببینیم چه می گویند.
اما ما چون یک بار قبلا اعتراض کرده بودیم و دو نفر را به عنوان نماینده فرستاده بودیم که دیگر هرگز این دو نماینده را ندیدیم و معلوم نشد چه بر سرشان آورده اند، نپذیرفتیم و گفتیم ما نمانیده نداریم ، همه ما با هم حرف می زنیم ، شماها با همه ما حرف بزنید. آن ها جواب دادند این که نمی شود. پس یک نامه بفرستید ما هم قبول کردیم. یکی از کارگران به نام چراغعلی که سواد مختصری داشت این نامه را نوشت. ما هم همگی این نامه را امضا کردیم و در اختیار کارگزینی قرار دادیم و آن ها هم قبول رسیدگی دادند، ما هم بدون این که بپرسیم تا کی باید منتظر رسیدگی باشیم چون خسته هم شده بودیم به خانه هایمان برگشتیم. 
صبح وقتی که به سرکار برگشتیم استادکار ایرانی به سراغ من آمد و به من گفت همراه من به دفتر بیا وقتی وارد دفتر شدیم او شروع به نصیحت کردن کرد و گفت از این پس دیگر تو این کارگران را راه نینداز بیاور کارگزینی ، من گفتم آقا ما چه کار کنیم گرسته هستیم. نانی که به ما می دهید قابل خوردن نیست.نان خوب بدهید تا تکرار نکنیم. خلاصه آن ها پذیرفتند که روزی دو عدد نان خوب و مرغوب و یک قوطی چای و شکر کوچک هم به ما بدهند. به غیر از این ها قرار گذاشتیم که در مقابل افزایش تولید به ما به طور جداگانه پاداش نیز بدهند. 
این پیروزی خیلی در آن زمان برای ما مهم بود. همکاران هم مرتب می آمدند و به من تبریک می گفتند. از آن به بعد برای کارگران هر مشکلی که پیش می آمد به من مراجعه می کردند و من نیز عملا نماینده غیر انتخابی آن ها شدم. بعدا در سال ١٣٢٣ رسما نماینده کارگران شدم. داشتیم در مورد و ضعف بهداشتی کارگران صحبت می کردیم.
من مایلم یک مقداری بیشتر در این مورد توضیح بدهم… در پالایشگاه حتما توالت درست و حسابی هم وجود نداشت یک جوی مانندی درست کرده بودند و به وسیله چند تا آجر این جوی را فاصله گذاری کرده بودند و این شده بود توالت ، حتی برای آن درب هم درست نکرده بودند. کارگران در حالی که به هنگام کار به مواد سمی دست می زدند چون دستشویی وجود نداشت مجبور بودند با دست های آلوده غذا بخورند. از نظر ایمنی که اصلا صفر بود. به عنوان مثال در قسمتی که ما کار می کردیم ، قسمت حلب سازی شرکت بود، در این جا در یک محوطه دربسته با هویه و قلع باید ظروف بنزین و نفت را که از حلبی درست می شدند جوش می دادند. فاصله این محل با محل انبار حلب های بنزین هواپیما بقدری کم بود که یک روز در اثر افتادن یک هویه داغ به میان حلب های بنزین تمام محوطه به آتش کشیده شد. در این آتش سوزی که یک هفته به طول کشید ٩٨ نفرکارگر حتی استخوان هایشان نیز سوخت. تنها ٢ نفر از کارگران از این حادثه جان سالم به در بردند. بعد از یک هفته که آتش خاموش شد جنازه های سوخته کارگران به صورت حکاکی شده بر روی سیمان کف محل آتش سوزی باقی مانده بود. شرکت به وضعیت خانواده کارگرانی که قربانی این حادثه شده بودند هیچ گونه توجهی نکرد. 
از این گونه حوادث زیاد اتفاق می افتاد وضع کارگران واقعا فلاکت بار بود. آن ها نه لباس کار داشتند و نه وضعیت معیشتی خوبی داشتند. محیط کار آن قدر گرم بود که از عرق کارگران همه جا خیس می شد. وضع بهداشتی شهر آبادان نیز کم و بیش مانند وضع پالایشگاه بود. آب در شهر وجود نداشت در هر اتاقی چهار تا پنج نفر زندگی می کردند. برای به دست آوردن آب آشامیدنی مردم باید در صف می ایستادند. بهداشت اصلا در شهر وجود نداشت. نان نبود. انگلیسی ها برای این که از اعتراض کارگران جلوگیری کنند. دستور می دادند تا کارگران بیکار در محوطه ای که نزدیک کارگزینی قرار داشت ، همه روزه جمع شوند وقتی که بیکاران گردهم می آمدند، آن وقت مامور انگلیسی می آمد و با اشاره انگشت کارگرانی را که قوی هیکل و ورزیده و جوان بودند از بین آن ها استخدام می کردند. وجود انبوه کارگران بیکار و وسیله ای شده بود برای جلوگیری از اعتراض کارگران شاغل. در اثر تبلیغات انگلیسی ها کارگران شهرهای دیگر خوزستان برای کار در شرکت نفت به آبادان می آمدند. واقعا دوره خیلی فلاکت باری بود. اغلب این کارگران چون در آبادان مسکنی نبود زیر درختان زندگی می کردند. وضع این کارگران حتی بدتر از حیوان بود. این بیچاره ها به علت نبود آب و بهداشت تیفوس می گرفتند. تلفات تیفوس از تلفات جنگ هم بیشتر بود. در خیابان های آبادان همه روزه عده ای از این کارگران می مردند و شرکت نفت می آمد و جنازه ها را به وسیله ماشین جمع آوری می کرد و در منطقه ای به نام ابوالحسن این ها را خاک می کردند. محله کارگران آبادان در آن دوره ظلم آباد خوانده می شد. سه تا از خیابان های این محله عشرت کده و محل عیش و عشرت خارجی ها بود. بیشتر مشتری های این عشرتکده ها آمریکایی ها و انگلیسی ها بودند. آبادان پر بود از محله های فقیرنشین مانند تنورآباد، چادرآباد، کاغذ آباد. 
در محله تنورآباد مردم فقیر تنورهایی در زمین درست کرده بودند که با قیر گرم می شدند و مردم در آن ها نان می پختند. در زمان جنگ سر و کله سربازان خارجی هم در شهر پیدا شد. سربازان آمریکایی با مردم رفتار زننده ای داشتند. به هر خانه ای که می خواستند وارد می شدند. کارگران نیز که از این وضع ناراحت بودند. شب ها آن ها را گیر می انداختند و خدمت شان می رسیدند. کارگرانی که برای آن ها کار می کردند بعضی وقت ها چون جنگ و قطعی بود و کارگران گرسنه و مستاصل بودند، بعضی از آن ها کنسرو و چیزهایی از آمریکایی ها می دزدیدند. آمریکایی ها بیشتر خیلی غیرانسانی با این بیچاره ها رفتار می کردند. مثلا کارگران را لخت می کردند و روی بدن آن ها قیر می ریختند و آن ها را وادار می کردند که بدوند و آن ها با چپ به دنبال آن ها می کردند. 
حتی در زمان جنگ هم رفتار انگلیسی ها در شرکت نفت بسیار خشن بود. یک روز رئیس قسمت ما که قبلا گفته بودم بی جهت کارگران را سیلی می زد به هنگامی که من داشتم از سر کار به خانه می رفتم خواست که مرا بزند. اما من در برابر او مقاومت کردم و با پرتاب سنگ او را فراری داده و تا دفتر کار او را تعقیب کردم. درس خوبی به او دادم. یک استادکار ایرانی چاپلوسی به نام علی بلند نیز که خود را سپر بلای این مرد انگلیسی کرده بود از دست من در امان نماند. این انگلیسی آن چنان جذبه ای داشت که وقتی پس از افتادن از زمین برخاست تمام کارگرانی که در آنجا جمع شده بودند از ترس روی هم ریختند. چند روز بعد که خبرهای درگیری به مقامات بالاتر شرکت نفت رسید. آن ها این شخص را عوض کردند و ما فهمیدیم که مقاومت و مبارزه نتیجه دارد. 

بخش : کارگری
تاریخ انتشار : ۵ دی, ۱۳۸۳ ۲:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین پای‌بندی دولت اسراییل به قرارداد آتش‌بس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل می‌تواند از ساعات باقی‌مانده تا آغاز آتش‌بس برای ادامهٔ نسل‌کشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دست‌یابی به تبادل گروگان‌های اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

به بهانه قتل علی رازینی و محمد مقیسه (ناصریان)، قضات بیدادگاه های جمهوری اسلامی

جنایت کاران و متجاوزان به حقوق اساسی مردم، فارغ از مقام و درجه‌ای که دارند، باید در دادگاه‌های علنی و با رعایت کامل قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی و داخلی محاکمه و پاسخگو شوند. از همین منظر، هرگونه ترور و قتل‌های اراده‌گرایانه نیز باید به‌طور قاطع محکوم شود.

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین پای‌بندی دولت اسراییل به قرارداد آتش‌بس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل می‌تواند از ساعات باقی‌مانده تا آغاز آتش‌بس برای ادامهٔ نسل‌کشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دست‌یابی به تبادل گروگان‌های اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن لحظه ناب و دست نیافتنی!

آتش بس نباید اینگونه باشد!

اسوالد اسپنگلر: فیلسوف راستگرا، نیهلیست فرهنگی

نویسندگان توافقنامه اسرائیل-غزه از بی اعتنایی نتانیاهو به حفظ صلح نگران هستند

در سوگ رفیق سیروس ماوایی

یک‌سالگی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»