شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۴

شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۴

يک نیمه‌روز
بوق ماشین آتش‌نشانی در همه جا پیچیده بود اما معلوم نبود که ماشین برای رسیدن به شعله‌های آتش چگونه می‌تواند راه خود را باز کند. راننده تاکسی با مسافری بر...
۳ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزير؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد
دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا،...
۲ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
دادخواهی و صلح
روز يک‌شنبه گذشته، 27 آبان‌ماه سال 1403 خورشيدی با عنوان دادخواهی و صلح و به‌یاد هزاران فرزند جان‌باختۀ ميهن و با تاکيد بر دادخواهی، خشونت‌پرهيزی و صلح‌طلبی در سامانه زوم...
۱ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: کارآنلاين
نویسنده: کارآنلاين
دنیایِ واژگون
کتاب در حافظه شهر فراموش شده‌ / و به انتها نزدیک / دنیا تعادلش را در نقطه لغزانی دنبال می‌کند / موریانه‌ها / به جانِ کتاب‌ها افتادند / شب است،...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: رحمان ـ ا
نویسنده: رحمان ـ ا
مسئله جانشینی و یا زمانی برای پرسش‌های اساسی درباره کارنامه ولایت فقیه؟
کارنامه اقتصادی، ژئوپولتیکی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی فاجعه آمیز حکومت در برابر همگان قرار دارد. حکومت دینی حتا در ماموریت معنوی خود هم شکست بزرگی خورده و مناسک و...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: سعید پیوندی
نویسنده: سعید پیوندی
تلاش جریان برانداز و سلطنت‌طلب در کسب قدرت و وظایف ما
امروز بیش از پیش لازم است که جریانات چپ، ملی و دموکرات صفوف خود را به هم نزدیک کرده و مانع گرایش به سمت راست و جریانات برانداز شوند. هیچ...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
وریشه مرادی
وريشه مرادی دوران دانشجویی از فعالان ان‌جی‌او های شهر سنندج و از قهرمانان رزمی‌کار استان کوردستان و یکی از بنیان‌گزاران انجمن مبارزه با اعتیاد شهر سنندج بود.
۲۸ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه

شعبان قهوه چی

همکارم روزنامه را از دستم گرفته است. انگار صدایش را از فرسنگها دورتر می شنوم. کلماتی بریده یریده: باباجان کجایی حواست کجاست؟ به خودم می آیم. زل می زنم به صورتش که از تعجب تغییر شکل داده است. روزنامه و تیتر لعنتی را نشانم می دهد. راستی چرا ارقام را با دلار می نویسند؟ مگر واحد پول ما ریال و تومان نیست؟ نکند دیگر ریال و تومان برای برخی ها معنای خود را از دست داده است و ما خبر نداریم؟

اقلیتی غرقه در نازونعمت، اکثریتی با نان جو آغشته در خون

صبح هر روزه مسیری تا رسیدن به محل کار را پیاده می روم. در سر راه شعبان را می بینم که مشغول نظافت و جاروکشی زمین قهوه خانه است. گاه سلام و علیکی کرده لحظاتی را پای درد دلهایش می نشینم. یک دیگر را از بچگی می شناسیم. همسن و سال ایم. او درس و مشق را از دوران دبستان کناری نهاد و شاگرد بنّا شد. زندگی پرمشقت و پرماجرایی داشته است. پس از سالیان دراز کار بنایی، هیچ گاه به آرزوی دیرینه اش که همانا ساختن خانه ای برای خود بود، نرسید. به همین خاطر هنوز هم در خانه ای استیجاری زندگی می کند. نتوانسته صاحب خانه ای شود. یا به قول خودش “لباس برای همه دوخت جز برای خودش”. به علت کمر درد و سوزش شدید پایش، کار بنایی را رها کرد و پس از مدت ها دربدری با اجاره ی مکانی بساط چای و قلیان فروشی راه انداخت.

پس از گذشت مدت های زیادی روز اولی که وی را دیدم، نشناختمش. برای همین بی اعتنا رد شدم. از پشت سر صدایم کرد. به گرمی احوالپرسی نمود. فشار زیادی به خود آوردم تا به خاطر بیاورمش. سایه ای پژمرده و پلاسیده از گذشته های دور. مانند دوران کودکی صمیمی و گرم. از همان چند دقیقه ای که پای صحبتش می ایستم، حد اکثر استفاده را می کند و یک ریز از زندگی اش حرف می زند.

روزی اندکی زودتر از وقت همیشگی به سر کار می رفتم. مرا که از دور دید دستی تکان داد. جارو در دست به انتظارم ایستاد. تا رسیدم، دستم را گرفته به داخل قهوه خانه اش کشاند. پاک دمغ و پکر بود. می گفت “فلانی، دیگر ذله شده ام. مشتریان قهوه خانه اکثراً جوان و تازه بدوران رسیده اند. کار های فصلی می کنند. همه اش نسیه قلیان می کشند. فعلاً بی کارند. حسابشان را نمی توانند بدهند. نه می توانم اجاره ی مغازه را دهم، نه خرج خانه و زندگی. بفرما این هم از سر انجام کاری که آخر عمری برای خود دست وپا کردم. می خواهم مغازه را تخلیه کنم و به صاحبش پس دهم. پسر بزرگم قول داده ما را به بندر عباس پیش خودش ببرد. اونجا معمار است”.

به ساعت نگاهی می کنم. وقت رفتن است. از شعبان خداحافظی کردم با قدم های تند به سوی محل کارم شتافتم.

چه بسیار از این شعبان ها که پس از عمری جان کندن هنوز خانه و زندگی درست و حسابی ندارند. و چه زیاد جوانان جویای کار که از بیکاری به قهوه خانه می روند و از بی پولی نسیه قلیان می کشند. می اندیشم کاری کنم تا چند روزی به چشم شعبان دیده نشوم. مسیر را کجکی می روم، تا مرا نبیند. من که کاری از دستم برنمی آید. چرا باعث شوم با دیدنم به یاد غم و غصه های زندگی و گذشته هایش بیافتد. شاید از این طریق مرهمی بر زخم های دیرینه اش شوم. با فراموشی خاطره هایش، خاطرات تلخ و جان گدازش، سرطان گرفتن و فوت زنش، دربدری چند ساله با بچه هایش، ازدواج مجدد با بیوه زنی که شوهرش به همان درد ناعلاج از دنیا رفته بود، تشکیل زندگی دوباره، یا به قول خودش بدبختی دوباره…

صبح امروز وقتی به سر خیابان رسیدم، با دیدن افراد زیادی که در خیابان ایستاده اند، یکه خوردم. آمبولانسی رسید. مردی که پیکرش غرق در خون بود و تشنجی به اندامش افتاده – تشنج و لرزه های آخرین دم حیات – موقع گذاردنش به آمبولانس از لباس هایش شناختمش. خودش بود، شعبان. از دهان و گوش هایش خون بیرون می زد. با چشمانی فرومرده و بیرنگ خیره به من بود. نتوانستم جلوتر روم. ماشین پژویی که شعبان را زیر گرفته بود، سپر جلویش اندکی خمیده بود. راننده اش آن جا نبود.

آمبولانس آژیرکشان به راه افتاد. لکه های خون بر آسفالت خیابان چکیده بودند. مبهوت شده ام. بی اختیار به یاد سخنانش در آخرین دیدارمان افتادم. از نسیه چای نوشیدن و نسیه قلیان کشیدن مشتریان جوانش برایم می گفت. از تخلیه مغازه و قصدش به مسافرت به بندر عباس.

خسته و کلافه به سر کارم می رسم. دستم به هیچ کاری نمی رود. روزنامه را برمی دارم. با بیمیلی شروع می کنم به ورق زدن. تیتر درشتی در یکی از صفحات توجهم را جلب می کند: “بزرگترین و مهمترین معامله در بازار بورس. فروش ۵/۱ میلیارد دلاری سهام فولاد خوزستان به یک تاجر”.

تیتر افسونم کرده است. همه چیز در ذهنم رژه می رود. شعبان، دربدری، تصادف، مرگ، ناچاری، قلیان، نسیه، فصلی، پژو، سپر، سرطان، سفر، سفر، سفر…

همکارم روزنامه را از دستم گرفته است. انگار صدایش را از فرسنگها دورتر می شنوم. کلماتی بریده یریده: باباجان کجایی حواست کجاست؟ به خودم می آیم. زل می زنم به صورتش که از تعجب تغییر شکل داده است. روزنامه و تیتر لعنتی را نشانم می دهد. راستی چرا ارقام را با دلار می نویسند؟ مگر واحد پول ما ریال و تومان نیست؟ نکند دیگر ریال و تومان برای برخی ها معنای خود را از دست داده است و ما خبر نداریم؟ 

تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن, ۱۳۹۵ ۱۱:۲۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

این‌جا، کس به‌کینه آلوده نیست

من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام مردمانی را که هفتاد کیلومتر به‌دور از شهر به جست‌وجوی آب، به‌ما رسیده بودند. و دیدم یزید را که آب بر آن‌ها بست. من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام زنی را در بیابان‌های خشک، بی ریالی در مشت؛ راه می‌جست. به‌جایی که نمی‌دانست کجاست.

مطالعه »
بیانیه ها

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

مطالعه »
پيام ها
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

یک نیمه‌روز

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادخواهی و صلح

دنیایِ واژگون

مسئله جانشینی و یا زمانی برای پرسش‌های اساسی درباره کارنامه ولایت فقیه؟

تلاش جریان برانداز و سلطنت‌طلب در کسب قدرت و وظایف ما