ویلیام شکسپیر را مورخین ادبی غرب، در کنار نوابعی مانند: دانته، سروانتس، گوته، هومر، و اوید، قرار میدهند. جنبه رئالیستی آثار او تاثیر مهمی روی نمایشنامه نویسی واقعگرایانه جهان گذاشت. در اینگونه آثار: شخصیت پروری نبوغ آمیز، هیجان و دراماتیک فضای نمایش، توانایی و خلاقیت زبانی، و اشاعه اخلاق هومانیستی، وی را تبدیل به نمایشنامه نویس مهم انگلیس و یکی از بزرگترین نمایشنامه نویسان ادبیات جهانی نموده است. آثار او انعکاس تضاد و تناقض های: سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، فکری، و اجتماعی دوره رنسانس است؛ که عبور از قرون وسطا به عصر جدید، و گذر از فئودالیسم به دوره آغاز سرمایه داری در اروپای شمالی را در ۴ قرن پیش نشان میدهد. شکسپیر(۱۶۱۶-۱۵۶۴.م)، شاعر و نمایشنامه نویس انگلیسی با ۳۶ درام خود اوج فرهنگ و جامعه دوران نوزایی و رنسانس انگلیس را نشان میدهد.
از جمله خصوصیات آثار وی: نمایش ایده آلهای هومانیستی، هنر و خلاقیت زبانی، عامیانه بودن و سادگی، و نزدیکی به تماشاچیان، میباشد. شکسپیر در در خلق موضوعات آثارش پیشکسوتانی مانند: مارلو و پلاوتس انگلیسی داشت. او خلاف سبک و نرم های هنر محض، و ژانر روایتی عصر رنسانس، همچون سعدی، نثر و نظم را در نویسندگی با هم مخلوط می نمود. آثار نمایشی دراماتیک او شامل: کمدی، تراژدی، تاریخی افسانه ای، و درباری، هستند. گروه تئاتری شکسپیر در دربار ۲ پادشاه نیز بازی نموده بود. منتقدین ادبی او را مهمترین و نخستین نویسنده انگلیسی نامیده اند. وی در آثارش غیر از وحدت تراژدی و کمدی، تلخی و جدیت موضوعات را هم نشان میدهد. شکسپیر را بزرگترین درام نویس جهان و آثارش را اوج هنر نمایشنامه نویسی بدلیل: تفکر عمیق، زبان قوی استتیک، و خصوصیات رئالیستی و دراماتیک شخصیت ها، بشمار می آورند.
طبقه متوسط و مردم عوامی که در انگلیس زمان او،در ۴ قرن پیش، به دیدن نمایشنامه هایش می آمدند، کسانی بودند که غالبا یکشنبه ها به کلیسا هم میرفتند و تجربیات نمایشی و سخن سرایی داشتند.در آثار عینی و واضح، شکسپیر توانایی خود در نمایش زندگی، هستی، و جهان را با تمام تنوع و تضادهایش نشان میدهد. غیر از نقد نظام فئودالیستی در انگلیس، او در آثارش قطع ارتباط با دوره رمانتیسم و فرهنگ روستایی و زندگی چوپانی را نیز نشان میدهد.
شکسپیر در آثار خود از موضوعات کهن و باستانی یونانی نیز استفاده می نمود. او خالق یکی از بزرگترین تراژدی های عشقی به نام “رومئو و ژولیا” در ادبیات جهان است. در تراژدی های یونانی انسان مغلوب جبر سرنوشت بود، در آثار شکسپیر، تراژدی موضوعی است ذاتی و در درون بعضی از انسان ها. از جمله تراژدی های سیاسی شکسپیر: هاملت، سزار، و مکبث هستند، و از جمله تراژدی های عشقی او: رومئو و ژولیا است، که موضوع تراژدی در آن برای نخستین بار، عشق است، ولی موضوعات پیشین تراژدی، توطئه و کسب قدرت سیاسی، بودند. او در دوره حکومت و فرهنگ الیزابتی-ویکتوریایی خالق ژانر تراژدی عاشقانه در نمایشنامه نویسی است. در ترآزدی های شکسپیر: قوانین اخلاق اجتماعی آغاز سرمایه داری، برخورد اراده با شور و شوق فردگرایی، و ساختار تراژدیک در زندگی انسان مطرح میشوند. داستان رومئو و ژولیا یکی از تراژدی های دوران رنسانس در اروپا است. آن، داستان یک زوج جوان عاشق ایتالیایی از دو خانوده دشمن هم است؛ که قبلا در ایتالیا بشکل واقعی وجود داشته. هاملت، مهمترین تراژدی سیاسی ادبیات جهان مدعی است که شرارت نه در جهان بلکه در درون بعضی از افراد است. داستان هاملت نیز قبلا در قرن ۱۲ میلادی از طرف یک مورخ دانمارکی بنام ساکسو مطرح شده بود، ولی شکسپیر آنرا در قالب ادبی و دراماتیک بازسازی نمود. در این نمایشنامه ۲ پرسش مطرح میشود: نخست اینکه معنی و هدف از زندگی چیست؟، دوم اینکه آیا اصل و نرمی معتبر و عام برای رفتار اخلاقی انسان وجود دارد؟
تفسیر شخصیت تراژدیک هاملت ۴ قرن است که منتقدین را بخود مشغول نموده و به اشکال مختلف در درام نشان داده شده. روانشناسان، هاملت را فردی اندیشه ورز، فیلسوف، متافیزیکی، درونگرا، افسرده و غمگین، اهل سیاست، وظیفه شناس در مسئولیت زمانی تاریخی، هومانیست، مدام در جدال با فئودالیسم، و دارای رابطه ادیپوسی پیچیده با مادر خود، معرفی میکنند. به این دلیل تاکنون نویسندگان بیشماری کوشیده اند تا این شخصیت و این اثر را تقلید یا بازسازی کنند. شکسپیر از طریق تراژدی، تاثیری استتیک روی تماشاگران میگذاشت. شخصیت های نمایشنامه هایش چنان زنده و واقعی بنظر میرسند که مانند هر زن و مرد و کودک معمولی، جالب و عجیب بشمار می آیند. شکسپیر در پایان خلاقیت ادبی اش از تراژدی وارد طرح موضوعات افسانه ای و رمانس نویسی گردید.
شکسپیر علاقه به پرسشهای تاریخی؛ خصوصا تاریخ انگلیس در یک قرن پیش از خود میان سالهای (۱۴۸۵-۱۳۹۵) میلادی داشت. آثار تاریخی او عینی و عقلگرایانه هستند. او به شخصیت پردازی های اغراق آمیز نیز میپرداخت. در این آثار وی به حوادث و اتفاقات سیاسی اشاره میکند. ایگونه آثار شامل موضوعاتی مانند: بیداری، آگاهی ملی، رشد ناسیونالیسم، و عبور از فئودالیسم به سرمایه داری میباشند. در آنجا به نمایش نیروهای رئالیستی اجتماعی در مرحله گذار؛ با کمک شخصیت های رئالیستی میپردازد که از طریق فن ایجاد هیجان، شرایط تاریخی مورد نظر را به نقد می کشاند.
شکسپیر در طول عمر ۵۲ ساله خود، ۱۵۴ سونت یا شعر عاشقانه سرود. گنجینه لغات مورد استفاده در آثار جهانی اش به ۲۱ هزار میرسد که ۸۰۰ واژه آنها را خود ساخته بود. سبک شعرش مربوط به دوره رنسانس و اشعارش اتوبیوگرافیک بر اساس تجربیات شخصی هستند.. سبک شعر و انتخاب واژهها، مدرن و جهانشمول است. او به موضوعات روزمره نیز در آثارش میپرداخت. نسل های بعدی شاعران در طی این ۴ قرن کوشیده اند از وی تقلید نمایند. وی گاهی با زنان فرهنگدوست اشراف که از او حمایت مالی میکردند، روابط شخصی عاطفی نیز داشت، که الهام بخش پاره ای از اشعارش شده اند.
اشعار آغازین شکسپیر: تصویری، عاشقانه، و دارای احساسات و تفکرات عمیق هستند. سونت های عاشقانه او تا امروز بدلیل محتوای بی نظیر و پیچیدگی های فرمال، غیرقابل تقلید میباشند. او از عشق فلسفی و افلاتونی، تا موضوع تسلط به نفس در رابطه با زنان را مطرح میکند. وی به ارزشهایی مانند: ازدواج، عشق، وفا، و آشتی مجدد با معشوق بعد از حسادت و جدایی، احترام میگذارد. وسعت احساسات درون اشعارش شامل: علاقه، تعجب، غم و ماتم، حسادت، عشق تلخ و شیرین و صادقانه، میشود. خواننده در اشعارش شاهد: طنز، واقعگرایی شورانگیز، و تهدیدهای غیرقابل درمان یا غیرقابل توجیه، میگردد.
شکسپیر در درام و نمایشنامه نویسی کلاسیک به نوگرایی خونسردانه می پردازد و در درام های پایانی به انعکاس جنبه اسطوره ای و افسانه ای واقعیات اهمیت میدهد. در کمدی ها گاهی یاس و نامیدی مشاهده میگردد و به سنت های گذشته تاکید میکند و یا آنان را تایید می نماید. گروهی از منقدین آثارش می پرسند: چرا ارزشهای اخلاقی و استتیک اینهمه با هم فرق دارند؛ گرچه شکسپیر مانند پوشکین به شاعرانه نمودن و زیبایی نمودن شر می پرداخت.