برای شیوا، مهدی و همه زندانیان سیاسی که به حبس و تبعید و شلاق محکوم شان کردند.
مجید را به ۸ سال زندان و تو را به ۶ سال حبس و تبعید به ایذه و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کردند. با توجه به وضعیت حکومت در ایران که همه چیزفروشی است، نمی دانم چرا ایام حکم زندانی را نمی فروشند؟ چقدرعقب مانده هستند حاکمان و قاضییان، کلی پول در می آوردند. اینجا دراروپا وضع بعضی ها خیلی خوب است. حاضرند به خاطر احیاء دمکراسی، از جیب خرج کنند. اگر مجلس لاحیه ای از تصویب بگذراند، کلی پول گیرشان می آید. مگر انها جز پول و منافع شخصی به چیز دیگری هم فکر می کنند؟ هر کدام از ما یک قیمتی داریم.از من گذشته، من جائی برای مردن باید بیابم. اما شما، نه. دادن این احکام سنگین خود اعتراف به ارزش شما در دادگاه های آنان دارد. برای ازادی موقت و تحمل رنج کمتر، ۵۰۰ میلیون تومان برای تو بریده اند. برای آزادی تو معلوم نیست چه مقدار ببرند. آدم در این موقیت به سرمایه داری اعتقاد پیدا می کند. سوسیالیسم در کنه خود فقط شلاق و شکنجه و زندان و تبعید ودربدری و نا کجا آباد را دارد. بد نیست در این اوضاع به هم آشفته، آدم چند دوست سر مایه دار داشته باشد. مارکس در زمان حیات خود به دوستی با انگلس به این نتیجه رسید ولی نمی دانم با توجه به آنهمه کمک هائی که انگلس به او کرد کتاب کاپیتال را نوشت که تا اکنون پس از صد سال خواب و ارامش را به سرمایه داران حرام کرده است.
شیوا نمی دانم تو ۷۴ ضربه شلاق را در چه شرایطی تحمل خواهی کرد اما اگر می توانی فریاد بکش،آنها از شنیدن صدای تو وحشت دارند. شکنجه گر قبل از اینکه از شکنجه زندانی لذت ببرد با مقاومت زندانی شکنجه می شود؛ اما تو بدون هیچ تعارفی فریاد بکش، کودکان کار وخیابان صدای تورا خواهند شنید. به آنانی که در پاسگاه نعمت آباد و شور آباد درس نان و آب و کار دادی صدای تورا خواهند شنید. برای همه آنانی که سر در کوچه وخیابان گذاشتی و حرف های زشتی شنیدی، صدای تو را خواهند شنید. شیوا تو صدای همه ما گشتی. با تو، ما هم شلاق می خوریم، هم حبس می کشیم و هم دشنام می شنویم. تو تنها نیستی، جهانی را شیدا و شیوای خود کردی.
دختر خوبم، در میهن ما، هم زیبائی مشکل ساز است و هم زیبا اندیشی؛ تو همه را با خود داری. آنها شرایط دشواری را به تو آماده خواهند کرد. همچنان که کرده اند. آنها کرور کرور زیبا اندیشان را، در کلاس درس طناب بافی های خود، درس خاموشی دادند. هرروزبا روشی جدید استبداد خود را ترمیم و گسترش می دهند. از اشکال کهنه و قدیمی راه مدرن راپیشه خود قرار داده اند. تلاش می کنند با زبانی نو، از میان گفت گوهائی که در بخشی از اهالی خیابان وجود دارد، زبانی دیگر را به بازی های خود اضافه کنند. روی آوردن آنها به ” مکتب ایرانی”، همه جا می خواهند خصلت تقلب و دزدی شان را عیان کنند. دستبرد به این بخش از رفتار اجتماعی بیشتر آنها راافشا خواهد کرد.
به ایذه می روی، پیش بختیاری ها، ایذه شهر مجاهدان بختیاری که با حرکت سرداراسعد به فتح اصفهان و سپس تهران، در زمان انقلاب مشروطه، بر سر زبانها افتاد. امروز پس ازصد سال تورا میزبان می شود. آنها تورا ۱۰۰۰ کیلومتر از خانه و مادرعزیزت دور می کنند. برای چه؟ آنها در تهران چه را از تو مخفی کرده اند که این چنین با تو رفتار می کنند؟
اوین دیوار هایش ترک برداشته، گوهر دشت دیوارهایش ترک برداشته، مدام از داخل زندان های اوین و گوهر دشت، زندانیان سیاسی، پیام و فراخوان به بیرون حتی اروپا، می دهند.
نامه می نویسند و نظام اسلامی و ولی فقیه رابه چالش می کشند. ارژنگ داوودی، با اعتصاب طولانی و روبرو گشتن با چهره مرگ بر سر خواسته های خود ایستاده است. دکتر ماسوری با تصویری که از زندان گوهر دشت داد، چهره حکومت اسلامی راپرده برداری کرد. همه این ها
نشان از این دارد که، دیوار زندانها در پایتخت درز پیدا کرده و حکومت قادر نیست حیات زندانی راپشت دیوارها دفن کند.
با تبعید و زندانی نمودن تو ودادن احکام سنگین به یاران زندانی، آنها می خواهند دریچه های امید را مسدودکنند. و با اعزام شما به زندان های ایذه، کرمان، زاهدان و …، قصدشان بی اثر نمودن صدای جنبش است.
جنبش در پیرامون خود، فضاهای گوناگونی از بودن آفریده است. روز به روز با لحن ها و زبان های مختلف، حیات خود را تداوم می بخشد. بگذار آنها شما را از خانه و کاشانه دور کنند؛
با اعزام شما به هریک از این شهرها چهره جکومت کودتائی شان را افشا می کنند.
از دیر باز همیشه مردم ما، تبعیدی های سیاسی را، با آغوش باز پذیرفته اند. آنها هم این را می دانند.
بعضی از چهر ه های این حکومت خود از تبعیدی ها رژیم پیشین بودند.
و این هم درسی است که جنبش به آنها می دهد. با شما و صدای شما در هر نقطه از میهن و جهان، جنبش ماندگاریش را نشان خواهد داد.