تحت حاکمیت رژیم ضدکارگری جمهوری اسلامی، به رغم رشد روزافزون فقر و گرسنگی و بیکاری در میان کارگران، سرمایه داران زالوصفت و کارفرمایان حتی از پرداخت دسترنج بخور و نمیر کارگران امتناع کرده و شرایط معیشتی نازل آنها و خانواده هایشان را هر چه وخیم تر ساخته اند. نمونه های زیر گوشه ای از این واقعیت را به نمایش می گذارند:
کارگران شرکت “قزل دشت” (شرکت کشت و صنعت مغان) 4 ماه حقوق نگرفته اند. کارگران شرکت “زرساب” (تولید کننده ظروف تفلون در محور جاده ساوه) 4ماه است که بی حقوق مانده اند. کارگران “نساجی بابکان آمل” 3 ماه حقوق دریافت نکرده اند. کارگران “بهمن پلاستیک” 5 ماه است که حقوقی نگرفته اند. در “چوفا” (شرکت چوب و فلز اردکان)، کارگران چند ماه است حقوق نگرفته اند. حقوق کارگران “اسپارک ماشین تول”، 7 ماه است که پرداخت نشده است. کارگران “ریسندگی و بافندگی زابل” 4 ماه بی حقوق مانده اندو بالاخره فریاد اعتراض کارگران نیروگاه اتمی بوشهر به دنبال اخراج آنان و عدم پرداخت حقوق، … به جائی نرسیده است.
عدم پرداخت دستمزدهای ناچیز کارگران یکی از معضلات هولناک آنان در حکومت جمهوری اسلامی ست. به ویژه باید توجه داشت که اغلب کارگران در بدترین شرایط معیشتی بسر می برند و حتی در صورت پرداخت به موقع دستمزدهایشان قادر به سیرکردن شکم گرسنه خود و خانواده هایشان و برآوردن نیازهای ابتدائی زندگی آنان نیستند. در چنین شرایطی، حقوق این کارگران زحمتکش اغلب با تأخیر پرداخت شده و معمولا ماهها بطول می انجامد. امری که زندگی بخور و نمیر کارگران زحمتکش ما را هر چه بیشتر به سوی بحران و از هم گسستگی سوق می دهد.
از سوی دیگر با وجود آنکه کارفرمایان و صاحبان زالوصفت واحدهای تولیدی، مبالغی از حقوق کارگران را به عنوان مالیات و بیمه کسر می کنند این مبالغ را به ادارات مربوطه پرداخت نمی کنند و به همین دلیل کارگران نمی توانند بیمه خود را تمدید کنند. در رابطه با این مشکل، به طور مثال، هم اکنون بیش از 40 کارگر در کارخانه “بهمن پلاستیک” که شامل قانون بازنشستگی مشاغل سخت و زیان آور هستند به دلیل عدم پرداخت حق بیمه نمی توانند از این مزایا بهره مند شوند.
علیرغم فعالیت مطلوب اغلب این کارخانه ها و فروش محصولات تولید شده، کارفرمایان حاضر به پرداخت حقوق کارگران نیستند. این در حالی است که کارگران از فقر و حقوق ناچیزشان رنج می برند و بی حقوقی باعث بروز مشکلات مالی فراوانی برای آنان شده است. ولی در این شرایط سخت و بی پولی، مدیران و صاحبان این کارخانجات ماهانه چندین میلیون تومان حقوق می گیرند و پاداش سالیانه ی بعضی از این آقایان نیز 100 میلیون تومان تعیین شده است. در ضمن هزینه های گزافی به عنوان حق مأموریت به افراد رده بالا در این واحدها و کارخانجات اختصاص داده شده است.
در چنین شرایطی ست که کارگران به جان آمده با توجه به تمامی این مشکلات، برای بدست آوردن حقوق حقه شان به ناچار دست به اعتراض و اعتصاب می زنند. به این دلیل روزی نیست که ما شاهد وقوع اعتراضات و اعتصابات کارگری بر علیه سرمایه داران زالوصفت وابسته و کارفرمایان و دولت حامی آنان نباشیم. تنها در ماه مهر بیش از 160 اعتراض و اعتصاب کارگری در شهرهای مختلف ایران در جراید حکومتی ثبت شده است، که نشان از وخامت اوضاع معیشتی کارگران از یک سو و پتانسیل مبارزاتی بالای آنان دارد.