حضورعرفان در همه ادیان و فلسفه های هپروتی.
مقوله عرفان، شکلی از پانته ایسم، طبیعت خدایی و جهان بینی مذهبی ایده آلیستی، با تمایلات آته ایستی است. آن واژه ای یونانی است به معنی چشم و دهن را، حین تفکر و عبادت بستن. جهان بینی عرفان در تاریخ ادیان و فلسفه سابقه ای طولانی ۲۰۰۰ ساله دارد. عارف میکوشد از طریق فروتنی و تسلط بر نفس و اراده خود به خدا و خالق نزدیک شود یا با او یکی گردد. عرفان فرم خاص رفتار و تفکر مذهبی است که فرض را بر توانایی انسان به تماس مستقیم تجربی با یک احدیت از طریق اعمال گوناگون شبه عبادی شبه روانی، خلسه و تسلیم می گذارد. آن یک شکل خاص مشاهده مذهبی در تاریخ ادیان است که بصورت عبادی ظاهر میشود و هدفش وحدت با خداست.
در پایان فرهنگ یونان در شهر اسکندریه مصر فیلسوفی بنام فلوطین ( ۲۷۳- ۲۰۵ م) پایه گذار عرفان مکتب نوافلاتونی شد. صوفیه یا عرفان اسلامی نیز ریشه در فلسفه نوافلاتونی و عرفان هندی دارد که مخالف اسلام این جهانی و واقعیت گراست،که در قرون ۱۳-۱۲ میلادی به اوج شکوفایی خود رسید. از جمله عارفان اسلامی عربی، غزالی و ابن رشد هستند. بودا و لائوتسه در ادیان آسیای شرقی و هند،- آگوستین، اکهارت، مونتسر، تاولر، زئوس، و لوتر جوان، در مسیحیت، از حمله عرفای مشهور تاریخ بشر می باشند.
عرفان یک نوع شکل زندگی مذهبی است که خواهان وحدت با خالق در این جهان است و میخواهد آنرا بشکل مستقیم و بدون واسطه، مشاهده و تجربه کند. عرفان در تمام زمان ها و مکان ها وادیان، وجود داشته. غالب فرقه ها و سازمانهای رمزی و زیرزمینی از آن استفاده میکنند. عارف مدعی خدا بودن یا مساوی خدا شدن است. او هوادار تقوای عرفانی و جوینده یا پایه گذار ایمان شخصی است. هدف عارف در فرقه های گوناگون وحدت یا نزدیکی به خدا یا به جهان یا به مفهوم مطلق یا با خود است. او درونگرا، متظاهر به پرهیزکاری، خواهان انکار و دوری از جهان، و از احساسات، با روش خلسه و درونگرایی، خواهان وحدت روانی با خداست.
شایع شده که بعضی از مدعیان عرفان از مواد و ابزار نشئگی و سرمستی استفاده میکنند، مثلا در عرفان هندی از نوشابه” سوما” استفاده میشود. در عرفان اسلامی و صوفیگری ممکن است از اپیوم، رقص، موسیقی، آواز و شعر، خرقه گرایی، و اروتیک برای ایجاد وضعیت خلسه، مستی، و نشئگی استفاده میشد. عرفان یهودی با نام “کابالا یا قابله” در قرن ۱۳ میلادی در اسپانیا و در جنوب فرانسه بوجود آمد و کتاب مشهور آن “سحر یا زهر” است. فیلسوف مشهور عرفان یهودی در عصر جدید، مارتین بوبر(۱۹۶۵- ۱۸۷۸) است و شاخه عرفانی هواداران او مشهور به “قاصدین” است. در سدەهای میانه اروپا زنان مشهوری به شکل راهبه و عارف در دیرها و کلیساها گوشه عزلت گزیده بودند، از آنجمله بینگن در قرن ۱۱، شوونا در قرن ۱۲، ماگدبورگ در قرن ۱۳، سیه نا در قرن ۱۴، و ترزا در قرن ۱۶ میلادی هستند .
مقوله عرفان نه تنها در ادیان بلکه در نظام های فلسفی ایده آلیستی نیز وجود داشته. در عصر باستان عرفان در فلسفه های نوافلاتونی و در اندیشه های پروکلوس، فلوطین، در جریانات فلسفی فیثاغورثی، اورفی، افلاتونی، و پانته ایستی نیز مطرح شده است. بعضی از جریانات عرفانی به نتایج آته ایستی میرسند چون مخالف کلیسا و روحانیت برای واسطه گی میان انسان و خدا هستند. اینگونه عرفان تمایل به توضیح پانته ایستی جهان دارد. در نظر عارف، انسان بخشی از طبیعت و طبیعت بخشی از انسان است. انسان عارف خواهان تسلط بر شکاف میان عین و ذهن است چون آن مقدمه وحدت انسان با جهان است. اینگونه افکار در نظام های فلسفی ایده آلیسم عینی به اشکال گوناگون وجود داشتند. به این دلیل کلاسیکهای مارکسیسم-لنینیسم از “جنبه عرفانی دیالکتیک هگلی” نام بردند.
روش و متد های عرفانی در مکتب اسکولاستیک و مدرسین قرن ۱۲ میلادی و در الهیات عرفانی و در عرفان خداشناسی وجود داشت. در سدههای میانه عرفان در اروپا خالق واژهها و مفاهیم بیشماری در ادبیات و زبان شد. استاد اکهارد یکی از متفکران و عارفان مسیحیت در سدههای میانه، بدلیل تمایلات پانته ایستی”طبیعت خدایی” و انتقاد اجتماعی غیابا محاکمه شد و بعد از مرگ ۲۸ تز از نوشته های عارفانه وی ممنوع شدند.
سوسیالیست ها مدعی هستند که مقوله عرفان پدیده ای شدیدا متناقض، با اصولی ایده آلیستی، خردگریز، ذهنی، غیرعلمی، مذهبی، و ایده آلیستی است. جهانبینی عرفان در تضاد با انسان و جهان، گاهی تهوع آور، و علیه حرمت و حیثیت انسان است. جنبه پانته ایستی عرفان تاثیر مهمی روی دین و الهیات گذاشت. بعد از اصلاحات پروتستانی توسط مارتین لوتر، عرفان از طریق خداشناسانی مانند فرانک، وایگل، و بوهمه در آلمان رشد کرد که بعدا روی عرفان رمانتیک اندیشمندانی مانند بادر و شلگل اثر گذاشت. در فلسفه بورژوازی زمان حال، و در رمانتیک آلمانی قرون پیش، تمایلات عرفانی اجتماعی ولی ارتجاعی توسط فیلسوفانی مانند یاسپار در کتاب ” قابل دسترسی ها”، هایدگر در کتاب “به هستی اندیشیدن”، بلوخ در کتاب “اصل امید”، و اشپرانگر در کتاب “تقوای جهانی” مطرح شده است.
مورخین ادیان مدعی هستند که عرفان در دینهای هندی و آسیای شرقی بیشتر از ادیان پیامبری ابراهیمی دیده میشود. عرفان بودیستی هند امروزه بیشتر در سن بودیسم ژاپنی مشاهده میشود. لائوتسه در عرفان چینی به انسان توصیه میکرد که آرام باشند و هیچ کار و حرکتی نکنند. عرفان مسیحی از زمان سدههای میانه بشکل مراسم عزاداری و راه پیمایی، راهنما و مشوق تقوای مسیحی مشاهده شده. در این عرفان گاهی سخن از اروتیک مذهبی میرود که منظور ازدواج روح انسان عارف با مسیح در لباس دامادی است. عرفان در کشورهای رومی زبان اروپای جنوبی مانند اسپانیا روی زبان خلسه ای باروک اثر گذاشت. در آلمان در دوره باروک نیز عرفان روی شکوفایی زبان و ادبیات توسط مسیحیانی مانند بوهمه و زئوس بی تاثیر نبود. زبان عرفانی معمولا سنبلیک و نمادین است، تصاویر شمع سوزان، جاری شده اشک شمع بسوی اقیانوس نشانه وحدت روح با احدیت است، مستی و نشئگی و حالات خماری و خلسه، سنبل وحدت با خالق و بی نهایت است. عرفان عشقی و رمانتیک از همین سنبلهای اروتیک استفاده می نمود.
به ادعای تحقیقات لیبرال، عرفان دارای جنبه های مترقی و هومانیستی نیز بوده. تمایلات طبیعت خدایی پانته ایستی، انتقاد از کلیسای دولتی و از روحانیون، از فئودالیسم و از الهیات عقلگرایانه که میخواست خدا را راسیونال جلوه دهد، انتقاد از حاکمان و شاهان زورگو، و زندگی اشرافی و لوکس آیات عظام، مخصوصا در اروپای سدههای میانه، و تبلیغ برابری انسان مومن در مقابل خالق، موجب روشنگری نسبی شد، و اثر مهمی روی جنبش رفرماسیون توده ای و جنبش انقلابی دهقانی، توسط مونتسر گذاشت. عرفان از نظر تاریخی عکس العملی بود علیه فلسفه و الهیات فرمالیستی پوچ ذهنی و علیه مکتب اسکولاستیک مدرسین در قرن ۱۴ میلادی.
نماینده عرفان چپ در مسیحیت اروپا اندیشمندان و روحانیونی مانند اکهارد، فرانک، وایگل، و بوهمه بودند. در عرفان راستگرایانه ارتجاعی از روحانیونی مانند تاولر، زئوس، و لوتر جوان، نام برده شده است، که عقل را “فاحشه شیطان” می نامیدند.استاد اکهارد زیر تاثیر افکار ابن رشد عرفانی معتدل ولی مترقی را توصیه میکرد که بعدها نمایندگانش تاولر و زئوس شدند. اکهارد متعلق به عرفان مترقی پایه گذار شاخه عامیانه و میانه رو “سارازان” است که رابط عرفان پانته ایستی احساسی با طبیعت را وارد هنر و ادبیات نمود. زنان عارف و راهبه نیز اغلب زیر تاثیر عرفان اکهارد بودند. در کتاب انجیل از عرفایی مانند پاولوس و یوهان نام برده شده که هدفشان یکی شدن مستقیم با عیسی مسیح بعنوان لوگوس الهی(عقل،منطق،..) است. جنبش دهقانی به رهبری مونتسر از طریق تاولر، روی رفرماسیون و اصلاحات لوتر اثر گذاشت.