سرانجام شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی روز جمعه بیست و هفت نوامبر به دلیل پنهانکاری جمهوری اسلامی در فعالیتهای هستهایش، قطعنامهای را با اکثریت آرا در محکومیت ایران صادر کرد. علیرغم مخالفت و رای ممتنع یک سری از کشورها، اما روسیه و چین به این قطعنامه رای مثبت دادند و به این ترتیب تقریبا بعد از چهار سال قطعنامه دیگری علیه ایران به تصویب رسید. آنچه در صدور این قطعنامه جلب توجه می کند، رای مثبت روسیه و چین به آن می باشد، که در نوع خود می تواند نشان از دوران جدیدی از پرونده اتمی ایران در محافل جهانی داشته باشد. با این کار وضعیت پرونده اتمی ایران وارد دوران به مراتب بسیار بدتری شده است، و چنانچه وضع به همین منوال ادامه پیدا کند، بعید نیست که ما در آینده شاهد صدور قطعنامههای دیگری در رابطه با گسترش تحریم ایران و بدتر شدن رابطه این کشور با جامعه بین الملل نباشیم. امری که ظاهرا زیاد سردمداران کنونی را نگران نمی کند و با تهدید متقابل در صدد مواجهه با آن هستند.
اما اگر در جبهه خارجی وضع بیشتر به وخامت گراییده است، رویدادهای دیگری در داخل کشور نشان از بدتر شدن وضعیت در جبهه داخلی هم برای سردمداران دارد. استعفای روحانی اصولگرا عبدالله جوادی آملی از امامت نماز جمعه قم و سخنان وی در اعتراض به وضع موجود، حادثهای است که خودبخود نشان می دهد که وضعیت جناح کودتاگر در میان یاران دیروزی و امروزی خود رو به وخامت بیشتر گذاشته است، و آنان را در منگنه فشارهای بیشتری قرارداده است.
اما جواب کودتاگران به این رویدادها و تحولات به شدت نگران کننده چیست؟ جواب همانا تشدید سرکوب داخلی، که خود را در صدور رای اعدام برای مخالفان و عملی کردن آن نشان داد، و اجرای مانور سپاه پاسداران در روزهای اخیر در بخش وسیعی از خاک کشور بوده است. کودتاگران ظاهرا قصد عقب نشینی ندارند، و بنا را بر مقاومت و تعرض متقابل تا سرحد جنون در هر دو جبهه قرار دادهاند.
در هفتههای گذشته بعد از پاسخ مثبت ایران در رابطه با مبادله سوخت اتمی و پدیدار شدن بارقههائی از نور امید در حل مسالمت آمیز این مسئله، بسیاری را نظر بر این بود که کودتاگران با این عمل خود قبل از هر چیز ناتوانی خود را در ادامه تلاشهایشان در دو جبهه نشان می دهند، و بنابراین با عقب نشینی ضمنی در مقابل غرب در صددند که از بار فشارها در جبهه خارجی بر خود کاسته، و بیشتر خود را لااقل در مدت محدودی هم که شده به جبهه داخلی معطوف سازند. اما چرخش دوباره و عدم ادامه موضع گیری جدید خود در رابطه با پرونده اتمی نشان می دهد که آنان کماکان در نظر دارند که در هر دو جبهه کار را به همان منوال قبلی پیش ببرند! اما چرا چنین؟
در جواب این مسئله می توان به دو دلیل اشاره کرد: دلیل اول اینکه با این موضع گیری خود می خواهند ثابت کنند که دغدغه داخلی ندارند و امر مناقشات داخلی را پایان یافته در انظار جهانیان و افکار عمومی داخل کشور نشان دهند، و دوم اینکه فارغ از حمله قریب الوقوع، با تنش سازی بیشتر، فضا را در داخل کشور بیشتر امنیتی و میلیتاریستی کرده، و راه را بهتر برای تکمیل و به سرانجام رسانیدن نهائی کودتای خود باز کنند.
دولت کودتا همراه با حمایت رهبری در راه به مراتب بسیار خطرناکتری قدم گذاشته است. شرایط کشور چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی بسیار پیچیدهتر شده است. اما دولت کودتا فارغ از چنین دغدغههائی ظاهرا در نظر دارد که کار را در هر دو جبهه، با توان موجود خود، باهم پیش ببرد. ایران و مردم کشور ما متاسفانه روزهای به مراتب سختتری را در پیش روی خواهند داشت! امری که می طلبد جنبش سبز و اعتراضی جامعه ما به آن واکنش سختتری نشان دهد، و به ویژه در روز شانزده آذر با حضور قویتر خود، رویاهای کودتاگران را بیشتر آشفته سازد.