Welcome to نشریه کار | ارگان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)   برای قرائت متن وسیله هوش مصنوعی کلیک کنید! Welcome to نشریه کار | ارگان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۶

یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۶

روایتگری بس است ، باید راهی جست
فرض کنیم تمامی مطالب مطرح‌شده در نوشته‌ی آقای بهزاد کریمی با عنوان «در مونیخ چه گذشت»، که در سایت به پیش متعلق به حزب چپ ایران منتشر شده، با تمام...
۵ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
رشد نگران‌کننده آمار خودکشی در ایران؛ زنان خانه‌دار و کارگران در صدر قرار دارند
ایران با بحران عمیق روانی، اجتماعی و اقتصادی روبه‌رو است که یکی از پیامدهای نگران‌کننده آن، افزایش نرخ خودکشی است. زنان خانه‌دار، کارگران، دانش‌آموزان و دانشجویان بیشترین آسیب‌پذیری را در...
۵ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
افراد ایلان ماسک نمی دانستند واقعا به چه کسانی شلیک می کنند
با این حال، تلاش‌های فشرده برای بازگرداندن کارکنان NNSA نشان می‌دهد که دولت ترامپ واقعاً افرادعالیرتبه دارای تخصص های مهم را اخراج کرده است. اولریش کون، کارشناس کنترل تسلیحات در مؤسسه تحقیقات صلح...
۴ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده:  الیور ایمهوف -  برگردان رضا کاویانی
نویسنده:  الیور ایمهوف -  برگردان رضا کاویانی
اروپا قربانی کیست؟
به‌عنوان یک اروپایی، من فقط می‌توانم از بی‌کفایتی و ساده‌دلی رهبرانمان گله کنم که این اتفاق را ندیدند و با وجود همه فرصت‌ها و انگیزه‌هایی که برای انجام این کار...
۴ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: آرنولد برتراند
نویسنده: آرنولد برتراند
۷ درصد جمعیت کشور با گرسنگی مواجه هستند!
7 درصد جمعیت کشور با گرسنگی مواجه هستند, شرط خروج از این وضعیت «عزم سیاسی» است که اکنون شاهد آن نیستیم. عده‌ای پنت هاوس و خودروی لوکس را در سبد...
۴ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: حسین راغفر
نویسنده: حسین راغفر
ویدیو پادکست «ابعاد انقلاب بهمن»، گفتگو با منوچهر صالحی در «تالار گفتگو و تبادل نظر»
به مناسبت سالگرد انقلاب ۵۷، در «تالار گفتگو و تبادل‌نظر» گفتگویی با حضور منوچهر صالحی، پژوهشگر و نظریه‌پرداز چپ برگزار شد. در این گفت‌وگو، مهمان برنامه به همراه دیگر شرکت‌کنندگان...
۴ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: تالار گفتگو و تبادل نظر
نویسنده: تالار گفتگو و تبادل نظر
پای سخن پرستو فروهر، به مناسبت سالگرد قتل پروانه و داریوش فروهر
پرستو فروهر در تمام سالهای پس از مرگ پدر و مادرش، هر ساله به ایران سفر کرده است تا یادشان را گرامی دارد. او علیرغم فشارها و مشکلات و اجازه...
۴ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: پرستو فروهر
نویسنده: پرستو فروهر

عشق، آزاده و مادرش (بخش دوم)

آزاده بی خبر از حیله ی مادرش، خیلی خوشحال شد که مادرش خانواده امید را به شام دعوت کرده است. امید این خوشبینی و خوشحالی آزاده را نداشت، اما نخواست دنیای خیال آزاده را خراب کند. ...

برای خواندن بخش اول «عشق، آزاده و مادرش» از این لینک استفاده کنید: http://kar-online.com?p=83596

 

حقیقت در نُرم خود دستخوش تغییر است. آن چه دیروز واقعیت یک جامعه بود، می تواند امروز نباشد، و این در رابطه با انسانها هم صدق می کند و دستخوش تحول می شود.

گرچه فرهنگ یک جامعه، از پاره های فرهنگ و سنت های آن جامعه شکل می گیرد، اما تفاوت ها بد و یا خوب بودن آن سنت در باورهای انسانها خود را نشان می دهد.

سنت هم ریشه اش از باورها نشخوار می کند، و برای روئیدن و جان گرفتن با زمان خود را بازسازی می کند و شکل و فرم به خود می دهد.

آزاده درست به نقطه ای که خانواده اش رسیده بود و خوب می دانست که مادرش با سیلی سرخ شده اش شجره اش زندگی می کند.

او نمی خواست بپذیرد که پسر پارکار آنها، مهندس این کشور شده است. هنوز آنها را نوکر و گوش به فرمان خود می دید. باور نداشت، آن پسر گوش بفرمان آن زمان نیست، او امروز پروژه هائی مدیریت می کند، که خیال او را همچون حباب فوت می کند.

امید آزاده رامی فهمید و او را درک می کرد و واکنشی که باعث رنجش بیشتر مادر آزاده باشد از خود نشان نمی داد.

اما هر دو مصمم بودند که راه درستی انتخاب کرده اند. باورشان بر این بود که عشق والاتر از سنت و شجره هست.

هر دو به یقین رسیده بودند که عشق تنها خاطره دوران ها نیست، بلکه باورها و آینده است.

آنها حتی به این مساله هم فکر کرده بودند. گر چرخ زمان بر وفق آنها نچرخد، باز به انتخاب شان احترام گذارند.

این حس هر دو بود که باید به آینده نگاه کرد، نه عقب و گذشته.

آنها باور داشتند که این وضعیتی که هست دوام نخواهد داشت، و آندو خود را همچون آب می دیدند که از سنگ لاخ ها دارد عبور می کنند.

آب هرگز نمی ایستد، راه خود را باز میکند.

مادر آزاده گرچه واقعیت ها را می دید، اما غرور و کسر شخصیت خود می دانست که پسر پاکار آنها داماد او شود.

صحبت هائی که این اواخر با آزاده داشت او را به تصمیمی که گرفته بود محق تر میدید.

امید گرچه باور های آزاده را داشت، که این عشق است نه تقدیر، اما بافت جامعه و زندگی خود را می دانست. او هم مثل آزاده با خانواده اش در ستیز و جدل بود.

دو خانواده با نگاه های خود واقعیت زمان را نمی پذیرفتند، گرچه زمان را خوب می دیدند، که هر دو خانواده، در آنجائی که دیروز بودند، امروز نیستند.

مادر به دنبال راه حل و چاره ای می گشت. چون موفق نشده بود آزاده را از این انتخابش منصرف سازد، به حیله ای متوصل شد.

آزاده بی خبر از حیله ی مادرش، خیلی خوشحال شد که مادرش خانواده امید را به شام دعوت کرده است. امید این خوشبینی و خوشحالی آزاده را نداشت، اما نخواست دنیای خیال آزاده را خراب کند.

امید خانواده آزاده را بیشتر از او میشناخت، چون در آن خانواده بزرگ شده بود.

امید مثل اسمش امیدوار بود. رشد و بلوغ خود را، در بد ترین شرایط زندگی و خانواده را در آن فامیل دیده بود. امروز برایش بیشتر و بهتر تفاوت ها ملموس میشد.

دگم و سنت در ناباوری ها نیست، در نپذیرفتن شرایط و موقعیت های اجتماعی است، و امید خوب آنرا درک می کرد.

اما آزاده، هنوز به در ک امید نرسیده بود، نه تلخی زمان دیده بود و نه آن شرایط سختی که امید داشت.

اما هر دو نگاهشان به آینده بود، مثل نامشان با بیم و امید به آزاده گی خود فردا را دنبال می کردند.

هر دو خانواده بعد از شامی که مادر آزاده تدارک دیده بود، به صرف چای و گفتگو نشسته بودند. هر کدام با خاطره های مشترکی که در طی آن سالها داشت، جمع را همراهی می کرد.

طوبا دختر خاله آزاده، که همیشه سنگ صبور آزاده بود، لب به سخن گشود.

گفت من امروز خوشحالم. گرچه مشکلات پیش رو خود را هنوز داریم و زمان میبرد که خانواده ها واقعیت ها را درک کنند و به خواسته های ما جوانان توجه کنند. گرچه دیر است، اما اشتباه ها همیشه راه را بر حقیقت باز می کند و به قول معرف ماهی را هر وقت بگیری تازه است.

مادر آزاده، گرچه متوجه اوضاع شده بود اما تسلیم شرایط نشد.

محیط و فضا شرایطی پیش آورده بود که آزاده مادرش را در آن جمع بوسید و گفت، خوشحالم که به انتخاب من احترام گذاشتی.

ای دل غافل، این زمزمه ی طوبا بود، و دنبال راه چاره ای می گشت، که آزاده را از این طرفند مادرش آگاه کند.

مادر این بوسیدن دخترش را به فال نیک گرفت.

شرایط زمان را مناسب دید و آن خوشحالی جمع بخصوص دخترش که نیشتری بر قلب خود می دید تاب و توانش به حد اقل رسانده بود.

تاریخ معلم زمانست ،در تمام بُرهه ی زمان خود.

همه را در شراط زمان نشان می دهد. که بودند، و امروز کجا هستند.

امید، دلواپسیش داشت بیشتر میشد. فضا را آبستن تلخی می دید. بیشتر به آنچه که ذهنش احاط کرده بود، به یقین باورش بیشتر می کرد.

مادر آزاده گرچه مُردد بود، اما کبر و نخوت و مهمتر از همه ارباب سالاری اجازه به او نمیداد که آنچه امروز هست را بپذیرد.

آزاده فضا را مناسب دید، و از جمع خواست که تشکری هم از جمع و مادرش کند.

با این سخن حرفش را آغاز کرد، عشق  نه تقدیر است و نه سرنوشت، عشق معلم راه است، همچون معلمی که بر شاگردان در کلاس خود می بیند.

چشم ها را باز می کند، عشق را نه مرز و نه طبقات می شناسد، عشق یعنی زندگی برای فردای بهتر.

مادر دیگر طاقطش طاق شده بود. نگذاشت که حر ف دخترش تمام شود. با صدای بلند گفت، این نگاه دخترم، اشتباه است، او هنوز جوان و خام هست. هر چیز و حتی انسانها، به اصلش بر می گردد.

آزاده در بهت و حیرت ماند. انتظار این را نداشت که برای خراب کردن او در حضور خانواده عزیزش او را اینگونه به سُخره بگیرد.

امید، تمام آن تردیدی که داشت، به یقین تبدیل شد، اما منتظر واکنش آزاده شد.

آزاده گر چه شناخت از مادرش را داشت، اما این واکنش برایش قابل هضم نبود.

او میدانست که مادرش در گذشته مانده و زندگی امروز فلکتبار خود و خانواده اش را باور ندارد.  فکر می کند این زمان گذراست و فکر نمی کند که تاریخ هرگز به گذشته بر نمی گرد.

با صدای بلند رو کرد به مادرش و گفت این من نیستم که جوان وخامم. این شما هستید که هنوز در وهم و خیال زندگی می کنید و نمیبنید در زیر چه آواری داریم دست و پا می زنیم.

بافت جامعه و رشد آن در پالیش آن جامعه هست گر در نا آگاهی، یا آگاهی آن محیط، زمان خود را نشان می دهد. باید پذیرفت که روند جامعه با هر نگاه در هر زمان خود، ابزار زمان خود را انتخاب میکند .

سنت، ریشه اش تاریخی هست، با اراده گرائی هرچند هم مثبت باشد، حل مشکل نیست باید ریشه ی آن را شناخت.

مادر با صدا رسا گفت، زمان در هر کدام سمت حرکت داشته باشد، اما ریشه هست که جوانه می زند. اینکه امروز ما چه هستیم مهم نیست. باز به آنچه بودیم خواهیم  رسید.

طوبا سخن را بدست گرفت. خاله آرزوهای گذشته را خوب بیان کرد، اما نگفت که تاریخ رو به جلو هست، نه به عقب. خاله باور ندارد، که تاریخ به جلو  به حرکت می کند، نه عقب.

باده ی خوش خیالی امید، رقم دگیر ی در او گره زد، و امید، باورهایش بیشتر به یقین نزدیکتر می شد.

او به این باور سیده بود که دارد در آب های نا شناخته شنا می کند.

اما عاشق شده بود.

او بیشتر از خودش به باورهای آزاده مطمئن بود.

اما هنوز، پلک هایش چشمان نگاه او را دارد

گرچه او را با کوله باری تنها گذاشت.

نگو، این طلوع و خوش باوری، حُزن و خوش خیالی بیش نبود

نگو که باورت این شده، تقدیر.

نگو، ما هم، همچون آن قوی زیبائیم، در تنهائی خود،

رویم جائی، تنها بمیرم.

…..

نگو رعدی بود که نبارید باران

نگو که باید تسلیم زمان شد و در باورهای خود شک کرد.

نگو باز در کوچه های تنهائی خود راه رفت

نگو ریشه که هست

نگو که واژه ها معنی خود را به باد سپرده اند

بگو چشمه ها جاریست

بگو که ما همچون رودخانه از پیچک ها می گذریم و به دریا می رسیم.

بگو که خزه ها، گر زمانی خود را نشان می دهند، اما مانند ابری هستند، که می گذرند.

گرچه در دلم زخمی چه بی پروا گذاشت

اما بارشش برای من، کاملا مشخص بود.

امید، بخود و عشقش باور داشت

ادامه دارد…

 

تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد, ۱۴۰۳ ۳:۲۷ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

اروپا قربانی کیست؟

به‌عنوان یک اروپایی، من فقط می‌توانم از بی‌کفایتی و ساده‌دلی رهبرانمان گله کنم که این اتفاق را ندیدند و با وجود همه فرصت‌ها و انگیزه‌هایی که برای انجام این کار وجود داشت، ابتدا خود را با آن سازگار نکردند. آنها احمقانه ترجیح دادند به نقش خود به عنوان شریک کوچک آمریکا بچسبند، حتی در شرایطی که این مشارکت به طور فزاینده ای علیه منافع آنها بود!

مطالعه »
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

مطالعه »
پيام ها

مراسم بزرگ‌داشت پنجاه‌وچهارمین سالگرد جنبش فدایی!

روز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، به مناسبت پنجاه‌وچهارمین سالگرد بنیان‌گذاری جنبش فدایی، در نشستی در سامانۀ کلاب‌هاوس این روز تاریخی و نمادین جنبش فدایی را پاس می‌داریم و روند شکل‌گیری و تکامل این جنبش را به بحث و بررسی می‌نشینیم

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

روایتگری بس است ، باید راهی جست

رشد نگران‌کننده آمار خودکشی در ایران؛ زنان خانه‌دار و کارگران در صدر قرار دارند

افراد ایلان ماسک نمی دانستند واقعا به چه کسانی شلیک می کنند

اروپا قربانی کیست؟

۷ درصد جمعیت کشور با گرسنگی مواجه هستند!

ویدیو پادکست «ابعاد انقلاب بهمن»، گفتگو با منوچهر صالحی در «تالار گفتگو و تبادل نظر»

برای قرائت متن وسیله هوش مصنوعی کلیک کنید!