پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۳

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۳

در دور دوم انتخابات، با رای " نه" به جلیلی شرکت می‌کنیم!
اگر در دور اول "نه" به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک‌اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
چرا به پزشکیان رأی می دهم!
در ارتباط با چرایی عدم استقبال توده‌ها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را می‌توان شمرد ولی بدون شک تمامیت‌طلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!
عدم شرکت در این دوره می‌تواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی این‌چنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سهراب ایران
نویسنده: سهراب ایران
ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!
تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمی‌شود از این بهتر کرد اما می‌شود بسا بدتر کرد. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. آیا انتخاب میان بد...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ياسر ميردامادی
نویسنده: ياسر ميردامادی
اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا
هستهٔ سخت قدرت، بر اساس منافع خود و بر پایهٔ یک خطای محاسباتی رضایت داده است که انتخابات را حداقل نیمه‌رقابتی کند. جامعه زخم‌های عمیقی از سیاست‌های حاکمیت بر روح...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سياوش - ايران
نویسنده: سياوش - ايران
دلایل فراخوان «ث ژ ت» برای دادن رأی به برنامه «جبههٔ نوین مردمی»
«ث ژ ت» هرگز خود را در پناهگاه مخفی نکرده است و همواره حتی به قیمت تحمل ضربات شدید مواضع شجاعانه‌ای که لازم بوده را اتخاذ کرده است؛ به عنوان...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان ف. دوردانی
نویسنده: برگردان ف. دوردانی

فاجعەای کە قابل تصور بود (نگاهی بە مناظرات سال ۶٠)

بە بیانی دیگر، هرچند در اینجا توافق آنچنانی بر سر اسلامی بودن یا نبودن انقلاب ٥٧ وجود ندارد، اما توافق در مورد حذف ساواکیها و افراد و جریانات معتقد بە رژیم سلطنتی و نیز جریاناتی کە در جهت انقلاب نیستند، وجود دارد. متد فکری همە یکیست، و همین پایە، بە بنیان آزادی کشیهای آیندە تبدیل می شود. و این چنین نگاه در چپی کە خود را مارکسیست ـ لنینیست می خواند با اسلام سیاسی در مورد تحدید آزادیها همزبان و همراە می شود.

علائم و سیگنالهائی در روند تحولات اجتماعی ـ سیاسی وجود دارند کە بسیار قبل از وقوع خود فاجعە، بخوبی امکان تولد آن را خبر می دهند و برای درک این علائم و سیگنالها تنها لازم است کە انسانها کمی از پارادایمهای مسلط زمانە خود فاصلە بگیرند، تا از وقوع آن در فاصلەای نە چندان دور آگاهی یابند. حتی می توان گفت کە این علائم، عین خود شروع فاجعەاند، تنها اینکە هنوز آدمها نتوانستەاند بە حدود و ثغور آن آگاهی یابند. در واقع بحث تنها بر سر زمانیست کە می توان بە بە درک فاجعە نائل آمد.

از جملە این فجایع، آیندە انقلاب بهمن ١٣۵٧، در ایران است. انقلابی کە بە آماج خود نرسید و بجز اعلام استقلال از آمریکا کە یگانە دستاورد آن بود و اما در همان حال کماکان بە عنوان یگانە عامل اصلی بدبختی کشور عمل می کند (اینکە ایران نتوانست بعدها بە تعریف رابطەای معقول با این کشور بعد از گذشت ۴٢ سال از انقلاب نائل شود)، ما را بە این سمت می راند کە می توان بخوبی در مورد مثبت بودن این دستاورد هم دچار شک و تردید شد و آنرا بهیچ وجە جدی نگرفت.

چنانچە گفتیم علائمی کە فاجعە را مدتها قبل از وقوع آن خبر می دهند، بسیارند و همین امر در مورد سرنوشت انقلاب بهمن هم صدق می کند. علاوە بر سخنان اولیە خمینی، رهبر انقلاب، و یا جنگهای داخلی کە از همان ابتدا، دوری نیروهای شرکت کنندە در انقلاب بهمن از همدیگر را می رساندند، در مناظراتی کە در سال ١٣۶٠ مابین نمایندگان حزب تودە ایران، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و حزب جمهوری اسلامی در تلویزیون صورت گرفت، بحث مربوط بە آزادی ها از جملە مهمترین قسمتهای این مناظرات است کە بخوبی راە آیندە را در چند دهە بعد از انقلاب بهمن بخوبی تصویر می کند.

در این بخش از مناظرە، آنچە جلب توجە می کند سخنان کیانوری، فتاپور و شخص بهشتی در خصوص محصوربودن آزادی بە باورمندان بە انقلاب و حذف مخالفان و یا ناباوران بە آن از صحنە سیاسی کشور است، هر چند این فتاپور و کیانوری اند کە ابتدا از نگاە بە اصطلاح چپ قضیە را می شکافند و بهشتی در یک فرصت طلبی مزورانە و با مصادرە بە مطلوب کردن همان نگاە و متد، اما این بار از نگاە مذهبی بە منطق حذف مخالفین انقلاب می رسد.

فتاپور و کیانوری از جملە از تجارب انقلاب کوبا و شوروی می گویند. اینکە در این کشورها بعد از پیروزی انقلاب، ضد انقلابیون از پروسە سیاسی کشور حذف می شوند. فتاپور تصریح می کند کە نیروهائی کە در جهت انقلاب اند باید امکان فعالیت داشتەباشند. او می گوید در کشورهای سوسیالیستی نیروهائی کە در فکر بازگشت سرمایەداری هستند امکان آزادی ندارند، نیروهائی کە می خواهند بر علیە مردم یعنی انقلاب فعالیت کنند و بطور مشخص در مورد جامعە ایران نیروهائی کە قانون اساسی را قبول ندارند نباید امکان فعالیت سیاسی داشتەباشند. کیانوری هم معتقد است کە ضد انقلاب باید عمیقا سرکوب بشود. و سرانجام بهشتی مزورانە با تکرار همان منطق نهفتە در سخنان کیانوری و فتاپور، بلافاصلە می گوید کە همین منطق هم در انقلاب ۵٧ در کشور باید تکرار شود. او ضمن تاکید کردن بر اسلامی بودن انقلاب، نە تنها ساواکیها و آنهائی کە فتنە و توطئە می کنند را شامل حذف می بیند، بلکە تاکید می کند کە آنانی کە توطئە و فتنە هم نمی کنند نمی توانند از آزادی مطلق بهرەمند باشند.

بە بیانی دیگر، هرچند در اینجا توافق آنچنانی بر سر اسلامی بودن یا نبودن انقلاب ۵٧ وجود ندارد، اما توافق در مورد حذف ساواکیها و افراد و جریانات معتقد بە رژیم سلطنتی و نیز جریاناتی کە در جهت انقلاب نیستند، وجود دارد. متد فکری همە یکیست، و همین پایە، بە بنیان آزادی کشیهای آیندە تبدیل می شود. و این چنین نگاه در چپی کە خود را مارکسیست ـ لنینیست می خواند با اسلام سیاسی در مورد تحدید آزادیها همزبان و همراە می شود.

در خوانش و تحلیل چنین وضعیتی می توان از زوایای گوناگون وارد شد. از جملە از خود مفهوم انقلاب. اینکە چونکە انقلاب اساسا پروژەای است کە در ماهیت خود سلاح حذف را همراە خود دارد و اساسا عملیست کە بر اساس حذف فیزیکی و فکری دیگری یا دیگران عمل می کند، پس هر جامعەای کە وارد مرحلە انقلابی می شود، بناچار باید با چنین دیدگاهی نسبت بە آزادی وارد شود. یعنی دید انقلابی نسبت بە آزادی یک دید تاریخیست و نە هویتی و فراتاریخی. انقلابیون با این مفهوم بر اساس خیر و ضررهای آن نسبت بە قدرت سیاسی برخورد می کنند، و نە بعنوان مفهومی کە در خود، بدور از تحلیلهای تاریخی، دارای ارزش ذاتیست.

البتە باید اذعان داشت کە انقلاب (در ادامە مفهوم تغییر)، مرحلەای مهم از تغییر است. حتی رفرم نیز، در تغییر انقلابیست کە سرانجام معنی می یابد. اما با توجە بە تجارب انقلاباتی کە خواستند از سرمایەداری فراتر روند و اما همگی بنوعی بە نفی آزادی و دمکراسی حتی نهفتە در سرمایەداری رسیدند، باید بە تعریف دیگری از رابطە مفهوم آزادی با انقلاب رسید. و شاید عمدەترین عناصر چنین نگرشی باید اینها باشند:

ـ تاکید ویژ بر سخنان روزا لوکزامبورگ، کمونیست آلمانی، کە آزادی را همیشە بە معنای آزادی دگراندیشان می دانست؛

ـ برای گریز از آزادی کشی های انقلابی، باید صرفا بە انقلاب مسالمت آمیز معتقد بود کە در آن انقلاب از جملە با نوعی همراهی و عقب نشینی نیروهای مسلط همراە است. چنین روندی بە امکان حذف فیزیکی و فکری در آیندە منجر نخواهد شد، بلکە تنها بە تغییر در بافت قدرت سیاسی و احیانا اقتصادی منجر خواهدشد،

ـ باورآوردن بە این منطق کە سخن گفتن از هر نوع تحدید آزادی، بە معنای باز کردن دروازە فاجعەای است کە نهایتا یقە نسل اول انقلابیون را هم خواهد گرفت و همە را سرانجام بنوعی زیر تیغ سرکوب و زندان و حذف خواهدبرد (در اینجا سخن تنها بر سر زمان است)،

ـ باورآوردن بە این نگرش مهم کە ساختن نظم نوین، از جملە در حضور نیروی مخالف، بهتر بە پیش بردە می شود تا در غیاب آن. مقاومت نیروی مخالف باعث گرایش بیشتر حاکمیتها بە مردم، و پیشبرد روند کارها از طریق مراجعە مداوم بە آنها میسر می شود. نیروی مخالف، با طرح ایدەهای خود، بە نیروی پیش برندە ایدەهای نوین از طریق کشف کمبودها، قدرت و دقت بیشتری می بخشد؛

ـ آزادی یک مفهوم تاریخی نیست و ربطی بە فرماسیونهای اقتصادی ـ اجتماعی ندارد. آزادی آزادیست. آزادی شکل می پذیرد، اما نافی بنیان اساسی خود نیست. در واقع تنها راە عقب راندن نیروهای خواهان بازگشت بە عقب (در معنای انقلابی)، کار ایجابیست (اثبات درستی راە خود از طریق کار خلاقانە)، و نە کار سلبی (حذف فیزیکی و فکری).

ـ با حذف قدرت سیاسی موجود، نباید بە شیوە اتوماتیکی بە این نتیجە رسید کە این حذف می تواند تا بی نهایت از طریق ستاندن آزادی این افراد بە پیش بردەشود،

 

البتە باید گفت خوشبختانە افراد و نیروهای زیادی، هم از طیف چپ و هم از طیف مذهبی، از انقلاب بهمن آموختند و بسیاری بە نفی نگرش مسلط در آن سالها رسیدەاند؛ اما هنوز کار بسیاری لازم است تا ما بار دیگر برای تحول در کشور با فاجعە دیگری از جنس آنچە گدشت، روبرو نشویم.

تاریخ انتشار : ۷ مرداد, ۱۴۰۰ ۲:۲۷ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در دور دوم انتخابات، با رای ” نه” به جلیلی شرکت می‌کنیم!

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!

چرا به پزشکیان رأی می دهم!

باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!

ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!

اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا