فوکوشیما، هشداری را که از چرنوبیل برخاست، تکمیل کرد. در چرنوبیل اعتماد به امکان کنترل غول رادیواکتیو توسط تکنیک و تکنیسین از دست رفت. در فوکوشیما افزون بر اینها، اعتماد به پیشبینیها دربارهی زلزله و دیگر عواملی که از نیروگاه اتمی بمب ساعتی میسازند، زایل شد.
در همه جا وجدانهای آگاه و مسئول خواهان بازنگری جدی در پروژههای اتمی شدهاند. جمهوری اسلامی در مقابل، چنان رفتار میکند که انگار خبرهایی که از فاجعه فوکوشیما میآید، به ما مربوط نیست و بوشهر و دیگر مراکز اتمی ایران، از هر نظر امن هستند. ادعا کردهاند که زلزله بوشهر را تهدید نمیکند. این در حالی است که زلزله و تسونامی اخیر در ژاپن ثابت کرد که محاسبات خوشبینانهای که مبنای گزینش منطقهای برای برپا کردن نیروگاه اتمی بودهاند، قابل اعتماد نیستند. نیروگاه بوشهر، اتفاقا در جایی است که به دلیل نزدیکیاش به چند گسل فعال شناختهشده در معرض خطر جدی زلزله قرار دارد. اگر محاسبات واقعبینانه مبنای تمهیدات ایمنی در نیروگاهی مثل بوشهر قرار گیرد، هزینهی نوسازی آن چنان بالا میرود که توجیه آن دیگر با هیچ گونه عوامفریبی ممکن نیست.
رویدادهای ناگوار اخیر ژاپن و بحثهایی که در سطح جهانی درباره خطرهای تکنولوژی اتمی درگرفته، انگیزه تازهای است برای نقد سیاست اتمی حکومت اسلامی در ایران و برملا کردن بنیاد غیردمکراتیک وخطرناک آن.
حکومت اسلامی از سالهای آغاز برپایی خود، به پروژههای اتمی رو آورده است، پروژههایی غیرشفاف، به لحاظ اقتصادی توجیهناپذیر و تنشزا در سطح منطقه و جهان. این سیاست اتمی نه تنها انتخاب مردم ما نیست، بلکه با بلعیدن هزینهای عظیم در مقابل نیاز های اساسی مردم قرار داشته و افزون بر این، به سبب بحرانزایی درعرصه بین المللی در تضاد با منافع کشور است.
سیاست اتمی حکومت اسلامی از نظر اقتصادی غیر قابل توجیه است، زیرا ایران دارای منابع نفتی و گازی بسیار غنی است و افزون بر این ما در دورانی زندگی میکنیم که تکنولوژی پیشتاز و مطمئن، استفاده از انرژی های پاک مانند آفتاب وباد است. رو آوردن به فناوری پاک، بهترین راه وبیخطرترین شیوه برای توسعه اقتصادی پایدار است، امری که در خدمت حفظ محیط زیست و نیاز نسلهای آینده است.
در همین روزهای گذشته “آژانس بینالمللی انرژی اتمی” یک بار دیگر اعلام کرد که نمیتواند غیرنظامی بودن پروژههای اتمی جمهوری اسلامی را تضمین کند. ناشفاف بودن این پروژهها، توجیهناپذیر بودن آنها به لحاظ اقتصادی و مدارکی که در اختیار آژانس قرار گرفته، این ادعای رژیم را که فقط در پی استفاده صلحآمیز از انرژی اتمی است، با شک جدی مواجه کرده است.
رژیم به جای این که به سیاست شفافسازی رو آورد، بیشتر پردهپوشی و ماجراجویی میکند و با این کار زیانهای اقتصادی و سیاسی عظیمی را به کشور تحمیل میکند. این سیاست بر نقش نظامیان در اقتصاد و سیاست ایران میافزاید و سود سرشاری را نصیب بخشی از بازار میکند که کانالهای وارداتی خاص را در اختیار دارند. سیاست اتمی جمهوری اسلامی باعث تشدید اختناق و گسترش بیعدالتی میشود. این سیاست به مسابقه تسلیحاتی در منطقه دامن زده است، چیزی که علیه منافع مردم منطقه و همزیستی صلحآمیز است.
جمهوری اسلامی با سیاست خانمانبرانداز اتمی خود استعداد متخصصان وپژهشگران را به کجراه کشانده ومانع از به کارگیری این نیروها در زمینههای مثبت علمی وتکنولوژیکی میگردد. توجیه سیاستهای اتمی توسط رژیم باعث عوامفریبیهایی شده که یک سویۀ اصلی آن مقابله با گسترش آگاهی زمانۀ ما برای حفظ محیط زیست است، آگاهیای که تلقی انتقادآمیزی از تکنولوژی اتمی دارد.
احمدی نژاد، رئیس جمهور نظام، در مصاحبه اخیر خود با تلویزیون اسپانیا مدعی شد که ایمنی نیروگاه بوشهر مطابق استاندارد های بین المللی بوده ودر مورد آن جای هیچ گونه نگرانی نیست. او در همین مصاحبه همچنین مدعی شد که در ایران اختناق و سرکوب وجود ندارد. این هر دو ادعا از یک جنس هستند: هر دو دروغاند.
ما امضاکنندگان این بیانیه، همه شهروندان آگاه ایران را فرامیخوانیم به مقابله جدیتری با سیاستهای اتمی جمهوری اسلامی برخیزند و از کوتاهی نیروهای اپوزیسیون در این عرصه انتقاد کنند. کیش اورانیوم در جمهوری اسلامی رکنی از کیش ولایت فقیه است. “حق مسلم”، شعاری است در جهت تحمیق در رژیمی که در قاموس آن “حق” کلمه ممنوعه است و پاسخِ حقخواهی، زندان و شکنجه و اعدام است.
هیچ حقی برتر از حق آزادی نیست. اگر این ایده درست پنداشته شود که باید از تکنولوژی اتمی بهره گیریم، تصمیم درباره آن باید در محیطی آزاد گرفته شود؛ رسانهها باید آزاد باشند که درباره کاستیها و دلنگرانیها بنویسند و متخصصان مستقل باید امکان آن را داشته باشند که مراکز اتمی را کنترل کنند و درباره ریسکهای وجود آنها به مردم گزارش دهند. متخصصان رژیم قابل اعتماد نیستند. سطح آگاهی رئیس جمهور اسلامی را با گفته مشهور او درباره تولید انرژی اتمی در آشپزخانه میتوان سنجید. بقیه هم از همین قماشاند. تخصص واقعی آنان دسیسهچینی، بازجویی، شکنجهگری و چپاول ثروتهای کشور است.
رژیم در بوق و کرنا میدمد که: “انرژی هستهای حق مسلم ماست!” مضمون واقعی این شعار دفاع از استقلال نیست، مضمون آن تخصیص حق بازی با سرنوشت کشور، اقتصاد آن، محیط زیست و منابع انسانی آن به رژیم است. ما در برابر این شعار حق برخورداری از آزادی را میگذاریم. این حق که برقرار باشد، میتوان از استقلال واقعی برخوردار بود، به همزیستی مسالمتآمیز با همه کشورها رو آورد، و در استفاده از هر گونه تکنولوژی، به صورتی شفاف و کنترلپذیر منافع مردم، امنیت آنان و الزامهای حفظ محیط زیست را در نظر گرفت.
از همگان میخواهیم از این “فراخوان به مخالفت فعال با سیاستهای اتمی جمهوری اسلامی” پشتیبانی کنند.
امضاکنندگان:
وحید آبان، مستوره احمد زاده، مظفر ادب، فرشید آذرنیوش، هما ارجمند، یوسف اردلان، حمید ارهنجی پور، رضا آزاد، کبری اسماعیلزاده، فرید اشکان، داریوش آشوری، مرتضی اصلاحچی، مهرداد اصلانی، منصور اکبری، کوروش امجدی، علی اکبر امید مهر، مجید امیدوار، خسرو امیری، مجید امینی، نیکروز اولاد اعظمی، جلال ایجادی، فریماه ایجادی، اصغر ایزدی، دانش باقرپور ، شکیبا ببری، مرضیه بخشی زاده، مهران براتی ، منیره برادران، محمد برزنجه، اصغر برزو ، لادن برومند، شهلا بهاردوست، سهراب بهداد، حسن بهنام، کامران بهنیا، بهروز بیات، بهرام بیگدلی، تورج پارسی، شهرنوش پارسیپور، ناصر پاکدامن، علی پرسان، علی پسر، علی پور تقوی، احمد پورمندی، سعید پیوندی، محمد تاجدولتی، حبیب تبریزیان، محمود تجلی مهر، خسرو تحربه کار، بابک تختی، محمد ترابی، نیره توحیدی، علی توکلی، فرشاد توکلی، مژگان ثروتی، سارا جابری، مهدی جامی، جهانشاه جاوید، سارا جباری، حسن جعفری ، باریش جلال زاده، محمد جلالی چیمه سحر، منوچهر جنکوک، گلرخ جهانگیری، قدسی حجازی، ناهید حسینی، جمال الدین حسینی، نسیم خاکسار، مهدی خرمی، محمد خزایی، مهدی خلجی ، جمشید خونجوش ، فریبا داودی مهاجر، حمید دباشی، شهلا دباغی، مهرداد درویشپور، سعید درهمی، رضا دقتی، ژیلا دیباییان، محسن رحمانیان، جلال رستمی، سهیل رسولی، حمید رضا رضازاده، حسن رضایی، مقصود رنجبر، اردوان روزبه، سعید رهنما، نیما زاگرس، مینا زند، سیامند زندی، آرش سبحانی، آزاده سپهری، سهیلا ستاری، سامان سراجی، بهروز سیمائی، رحیم شامبیاتی، رضا شاه حسینی، مسعود شب افروز، سیامک شعاعی، شهلا شفیق، هادی شمس حائری، محمد حسین صدیق یزدچی، فرهاد صوفی، علی طایفی ، اسفندیار طبری، محبوبه عباسقلیزاده، سیاوش عبقری، شهلا عبقری، حسن عربزاده حجازی، غلامحسین عسگری ، نادر عصاره، اسفندیار عطاران، رضا علامهزاده، کاظم علمداری، مسیح علینژاد، فرحناز عمادی، مهرداد عمادی، فرشید فاریابی، نویدِ فاضل، خیرالله فرخی، فتانه فراهانی، ویدا فرهودی، شکر فلاح، افشین فیاضی، اختر قاسمی ، پروین قاسمی، فرهنگ قاسمی، مهدی قلیزاده اقدم، زهرا قنبری، شهرام قنبری، رضا کاظم زاده، منیره کاظمی، عبدی کلانتری، هوشنگ کشاورز صدر، بهزاد کریمی ، علی کشتگر، شقایق کمالی، هرموز کـِی، رامش کیانی، کوروش گلنام، اکبر گنجی، حسن ماسالی، سهراب مبشری، داریوش مجلسی، تراب محرابی، علیرضا محسنی ، فرحناز محمدی، مجید محمدی،بهروز محمودیان، امیر رضا مرادی، مهران مصطفوی، ایرج معتدل، منصور معدل، مهری معمارحسینی، مهدی مفخمی، حسن مکارمی، مرتضی ملک محمدی، فرح موسوی، منتظمی، جهان نور مهر بخش، شکوه میرزادگی، انور میرستاری، میرعلیرضا میرمویدی، نیلوفر مینا، رضا ناصحی، حسن نایب هاشم، جمیله ندائی، زهرا نعمت اللهی ، فرهاد نعمانی، اسماعیل نوری علا، پرتو نوری علا، محمدحسین نیری، محمد رضا نیکفر، حسام لدین وثوقی، شایسته وطندوست ، تونیا ولی اوغلی، مهناز هدایتی، ناهید همت بلند، محمد حسین یحیایی، رضا یزدانی، فریده یزدی.
برای امضای این فراخوان با نشانی زیر تماس بگیرید: idjadi@free.fr