پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۴

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۴

در دور دوم انتخابات، با رای " نه" به جلیلی شرکت می‌کنیم!
اگر در دور اول "نه" به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک‌اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
چرا به پزشکیان رأی می دهم!
در ارتباط با چرایی عدم استقبال توده‌ها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را می‌توان شمرد ولی بدون شک تمامیت‌طلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!
عدم شرکت در این دوره می‌تواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی این‌چنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سهراب ایران
نویسنده: سهراب ایران
ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!
تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمی‌شود از این بهتر کرد اما می‌شود بسا بدتر کرد. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. آیا انتخاب میان بد...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ياسر ميردامادی
نویسنده: ياسر ميردامادی
اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا
هستهٔ سخت قدرت، بر اساس منافع خود و بر پایهٔ یک خطای محاسباتی رضایت داده است که انتخابات را حداقل نیمه‌رقابتی کند. جامعه زخم‌های عمیقی از سیاست‌های حاکمیت بر روح...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سياوش - ايران
نویسنده: سياوش - ايران
دلایل فراخوان «ث ژ ت» برای دادن رأی به برنامه «جبههٔ نوین مردمی»
«ث ژ ت» هرگز خود را در پناهگاه مخفی نکرده است و همواره حتی به قیمت تحمل ضربات شدید مواضع شجاعانه‌ای که لازم بوده را اتخاذ کرده است؛ به عنوان...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان ف. دوردانی
نویسنده: برگردان ف. دوردانی

«فراخوان رفراندوم» و برخورد آرا با جمهوری‌خواهان مخالف با «رفراندوم»

مليحه محمدی: قوی‌ترين حركت مردم ايران، حركت به سمت صندوق‌ها رأي بوده است. چيزي كه به عقيده من بسيار مثبت و متمدنانه است.
محمدرضا شالگونی: مردم ايران بخصوص در 7 سال اخير به اين نتيجه رسيده‌اند كه اين حكومت قابل اصلاح نبوده و بايد برود.
مهرداد باباعلی: اما وقتي از رفراندوم به عنوان يک امر اجرايي صحبت می‌کنيم بايد موضوع و شرايط اجراي آن مشخص باشد. در غير اين صورت مفهومي نخواهد داشت.
حميد نوذری: بيان اين كه ما رفراندوم ميخواهيم مانند اين است كه مثلاً بگوييم ما حقوق بشر می‌خواهيم اما راه‌كاری برای آن نشان ندهيم.

با ملیحه محمدی
عضو شورای مرکزی فداییان خلق ایران اکثریت
عضو مستعفی “اتحاد جمهوری‌خواهان ایران”

خانم محمدی شما تا به حال انتقادات بسیاری را متوجه «رفراندوم» دانسته اید. غالبا اما به «ابهامات» و «مسائل تکنیکی» اشاره دارید، آیا اساسا با طرح این شعار موافق هستید؟
ــ البته من تنها به مسائل تکنیکی نپرداخته ام. اما بگذارید ابتدا درباره ابهامات قدری توضیح دهم. پیشتر از این نیز بسیاری از احزاب و سازمانهای سیاسی هریک به نوعی به رفراندم پرداخته و آن را راه متمدنانه ایجاد تحولات مسالمت آمیز ارزیابی کرده وحتی در اسناد خود وارد کرده اند. انتشار این بیانیه با توجه به مجموعه شرایط و راهکارهای موجود در آن نوعی دستور روز را می رساند. اما با بیانیه توضیحی دوستان داخل میبینم که تشکیل مجلس موسسان، تدوین قانون اساسی جدید و «کمیته اقدام برای همه پرسی» از دستور خارج و طرح «گفتمان» جای آن را میگیرد. در چنین حالتی عملا چیز بخصوصی از این «فراخوان» باقی نمانده است. اما نکته به همین جا ختم نمیشود. خانم کار و آقای سازگارا بیانیه کوتاهی در تایید بیانیه توضیحی دوستان داخل کشور انتشار دادند اما در عین حال و در همانجا میگویند: «ساز و کاری در دست تهیه است تا تمام امضاکنندگان فراخوان بتوانند به زودی با انتخاب یک شورای رفراندوم تداوم کار را به دست آن شورا و کمیته اقدام منتخب آن بسپارند.» ببینید در اینجا تضاد فاحشی وجود دارد. در یک بیانیه «کمیته اقدام» مردود شناخته شده و طرح شکلی گفتمان در دستور قرار میگیرد در حالی که بیانیه دیگر که نظر به تایید اولی نوشته شده است دوباره مسئله تشکیل «کمیته اقدام» را مطرح میکند، بالاخره منظور چیست؟ «کمیته اقدام» آری یا خیر؟
نکته دیگر نیروهایی هستند که حول اساسی ترین خواسته نیروی سیاسی در یک کشور یعنی تغییر قانون اساسی گرد آمده اند…

بگذارید قبل از پرداختن به نیروهای موافق یا مخالف طرح «فراخوان» و بحث های تکنیکی دیگر به اصل شعار رفراندوم بپردازیم. دلائل مخالفت شما با این «راهکار» یا «شعار» چیست؟
ــ من طرح رفراندوم را در شرایط فعلی درست نمیبینم.

چرا؟
ــ به این دلیل که نیروی اجرایی برای این طرح وجود ندارد و این سبب ناامیدی و سرخوردگی مضاعف جامعه خواهد بود…

برخی از حمایت کنندگان از جمله آقای دکتر ملکی یاآقای ماشالله آجودانی مردم را نیروی اجرایی میدانند…
ــ بله! تحلیل آنها از جامعه این است که این گفتمان عمومی شده، در سطح ملی پذیرفته میشود و در نهایت نیروی اجرایی پروژه رفراندوم شکل میگیرد.
نکته اینجاست که شما با جامعه ای روبرو هستید که به اصلاح طلبان دو خردادی پشت کرده است. شما کجا دیده اید که جامعه ما رادیکالتر از اصلاح طلبان دولتی رفتار کرده باشد. به جنبش دانشجویی نگاه نکنید. هرگز نباید آن را مبنای تحلیل از جامعه ایران قرار داد. جنبش دانشجویی در تمام دورانهای مختلف تحرک و سکون کامل، وجود داشته است و همواره نیروی محدودی را پوشش داده است. 
به قول آقای ماشاالله آجودانی این دوستان منتظر حرکتهای مشابهی همچون تحولات جاری در اوکراین هستند. آیا ما انتخابات شوراها و مجلس هفتم را از یاد برده ایم. اصلاح طلبان رای نیاوردند در حالی که در عین حال طرف مقابل با آرای ۵ و ۱۰ درصدی کرسی ها را اشغال کرد و مردم نیز واکنش مخالفی بروز ندادند.

طرف مقابل شما نیز به واقعیت عدم پشتیبانی از اصلاح طلبان حکومتی توسط مردم (حتی در تندترین حرکت آنها یعنی تحصن نمایندگان مجلس ششم) تکیه کرده و نتیجه میگیرد که مردم اصلاح طلبی در چارچوب های موجود را پشت سر گذاشته اند….
ــ ببینید وقتی ادعا میشود که جامعه جلوتر از اصلاح طلبان است، باید پرسید مردم در عین نفی اصلاح طلبان چه مقاومتی در مقابل اقتدارگرایان از خود نشان دادند؟ قوی ترین حرکت مردم ایران، حرکت به سمت صندوق های رای بوده است. چیزی که به عقیده من بسیار مثبت و متمدنانه است. چرا که جامعه مدرن برای هر مسئله ای به خیابان نمیریزد. دسته ای که آمادگی حضور در خیابان را دارند یک اقلیت بیش نیست و همواره کم و بیش وجود دارد.

آیا صدها و شاید هزاران مورد اعتراضات، اعتصابات و تحصن های صنفی، سیاسی و اجتماعی سال (و سالهای) گذشته را نشانه ای برای آمادگی جامعه ایران در جهت یک حرکت رادیکال تر سیاسی نمیبینید؟
ــ ببینید اعتراضات اجتماعی بسیاری اوقات به اعتراضات در تغییرات مرزها و تقسیمات اداری شهرها و استانها و غیره مربوط بوده است، اعتصابات موجود غالبا صنفی بوده اند و تنها حرکت سیاسی از سوی دانشجویان دیده شده است که به دلائلی که قبلا ذکر کردم نمیتواند ملاک تحلیل از جامعه قرار بگیرد.

موافقت اتحاد جمهوریخواهان با “فراخوان” سبب شد تا شما به عنوان یکی از فعالان پرتحرک آن استعفا دهید. عامل تعیین کننده در تصمیم شما چه بود؟
ــ علاوه بر این که در شرایط حاضر جامعه ایران، اساسا شعار رفراندوم را صحیح ندانسته و در طرح «فراخوان» ابهامات ذکر شده را میبینم، نکته بسیار مهم ائتلاف ایجاد شده در پشت “فراخوان” است. صفها در این ائتلاف روشن نشده اند. نیروهای سیاسی در تمام کشورها به موازات پیشرفت به سوی مدرنیسم پولاریزه میشوند به این مفهوم که مرزبندیهای سیاسی شفافتر میشود. به عقیده من در اینجا شعار «همه با هم» سال۱۳۵۷ تکرار میشود. من میگویم چگونه میتوانند نیروهایی که به قوانین اساسی متضاد اعتقاد دارند برای نوشتن قانون اساسی مشترک گرد هم آیند. این چیزی است که در مورد نیروهای پشتیبان فراخوان صورت گرفته است.

***

محمد رضا شالگونی، از رهبران سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) 

آقای شالگونی شما در اظهارنظرهای خود رفراندوم را به عنوان “گمراه کننده مردم” مورد انتقاد قرار داده اید، دلایل شما چیست؟
ــ به نظر من باید توجه داشت در چه موقعیت زمانی این شعار مطرح میشود. بگذارید در همینجا با آن دسته که از دیدگاه اصلاح طلبانه (درون یا بیرون حکومت) با این طرح مخالفت میکنند مرزبندی کنم. به نظر من امروز شعار سرنگونی در دستور قرار داشته و تلاش برای هر گونه سازش با رژیم، سمی مهلک برای جنبش خواهد بود. در عین حال معتقد هستم هرگاه رفراندوم به عنوان یک تاکتیک آکسیونی برای کشانیدن مردم به میدان مطرح شده باشد راهکاری عقیم است.
مردم ایران بخصوص در ۷ سال اخیر به این نتیجه رسیده اند که این حکومت قابل اصلاح نبوده و باید برود. طی این مدت مردم در اشکالی مشابه با رفراندوم گاه به نوعی در همسویی با اصلاح طلبان و گاه در مخالفت با آنها نشان دادند که وضعیت حاضر را نمیخواهند. بایکوت عملی انتخابات آخر [شوراها و مجلس هفتم] خود به نوعی رفراندوم بودند. پس مردم ایران گامی فراتر هستند. البته هر ماجرایی در ایران میتواند همچون جرقه ای در بشکه باروت به انفجار بیانجامد. یعنی هر حرکتی میتواند به حضور مردم در خیابانها و سرانجام رویارویی سراسری بیانجامد. اما این واقعیت نمیتواند دلیلی بر تایید یک تاکتیک که در عمل عقیم بودن خود را اثبات کرده است باشد.
از سوی دیگر طرح «رفراندوم» به عنوان طریقه ای برای سرنگونی گمراه کننده است. چرا که تاکید آن بر شکل مسالمت آمیز مبارزه است. البته منظور من این نیست که مبارزه مسالمت آمیز نادرست باشد. درست برعکس جابه جایی مسالمت آمیز قدرت، بدون خونریزی و خشونت، شکل ایده آل جابه جایی است.
اما به عقیده من این شیوه در ایران محتمل نیست. حاکمان کنونی یقینا در مقابل از دست دادن قدرت مقاومت خواهند کرد و مقاومت آنها به مراتب بیش از رژیم شاه خواهد بود. پس ایجاد این توهم که چنین حکومتی را میتوان از طریق مسالمت آمیز به زیر کشید گمراه کننده است. به نظر من مردم را باید برای لحظه رویارویی آماده کرد.

درباره نیروهای حامی «فراخوان» نیز شما انتقاداتی مطرح کرده اید.
ــ بله! به نظر من نشستن در کنار داریوش همایون ها، شاهین فاطمی ها و کلا افرادی که در جبهه مایکل لدین و American Institute قرار دارند مفهومی ندارد. آنها که جمهوریخواه هستند، باید مرز خود را مشخص کنند.
نمیگویم همه امضاکنندگان امریکایی هستند. خیر. در میان آنها بسیاری افراد شریف قرار دارند. اما انجام این گونه ائتلاف ها تکرار همان ساده لوحی است که در سال ۱۳۵۷ روی داد: «شاه باید برود و درباره آنچه می آید بعد صحبت میکنیم.» خیر در پروسه براندازی شاه باید دقت میکردیم که راه را برای خمینی هموار نکنیم. در همان عاشورا و تاسوعاها بود که خمینی شکل گرفت. باید از همانجا صف ها جدا میشد.
در عین حال فراموش نکنیم که در کنار آن دشمن داخلی یک Super Power در جهان وجود دارد که نقشه هایی برای کشور ما ریخته است. ما نباید بگذاریم طرح تجزیه ایران را پیش ببرند و یا از ایران فلوجه بسازند.
به این دو دلیل میگویم مبارزه با جمهوری اسلامی باید قاطع و روشن باشد و در ائتلافهای خود نباید دو نکته بالا را به دست فراموشی سپرد.

آیا موافق هستید که نظر شما و آن بخش از «فراخوان» که معتقد به «نیاز به تغییر اساسی و عدم امکان اصلاح جامعه در چارچوب قانون اساسی موجود» است، منطبق است؟
ــ ببینید تردیدی نیست که بخشهایی از حامیان رفراندوم طرفدار سرنگونی رژیم هستند. بخشی از آنها از فردای انقلاب بهمن خواهان سرنگونی بوده اند. سلطنت طلبها از همان ابتدا…

بگذارید نکته مورد نظرم را دقیقتر بیان کنم. شما در اصل “نیاز به تغییر و عدم امکان آن از طریق اصلاح قانون اساسی” با فراخوان موافق هستید. صحیح؟
ــ بله.

در عین حال تاکید دارید که شکل مسالمت آمیز شیوه ایده آل تغییر سیستم است که رفراندوم نوعی از آن است. حال آیا یک نیروی سیاسی برای تعیین راهکار و راهبرد مبارزه باید آن چه را که صحیح میداند ملاک عمل قرار دهد یا آن چه احتمالا رژیم بدان عمل خواهد کرد؟
ــ به نظر من به عنوان نیروی سیاسی باید تحلیل مشخصی از چگونگی نحوه عمل رژیم در مقابل تحول در قدرت داشته باشیم. با شناختی که از رژیم داریم ما میدانیم که او به صورت داوطلبانه و مسالمت آمیز قدرت را تحویل نخواهد داد ما باید مردم را برای این منظور آماده کنیم.

آیا این بدان معنا است که باید برای مقابله با خشونت احتمالی رژیم به استفاده از خشونت بپردازیم یا شکل دیگری سراغ دارید؟
ــ شکل آن الان سازمان دادن به نافرمانی مدنی میان مردم ایران است. در عین حال نافرمانی های سازمان یافته مجزا در نقاط مختلف باید در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته و به لحاظ کیفی ارتقاء یابند.

***

حمید نوذری، فعال سیاسی و عضو «جمهوری‌خواهان دمکرات و لائیک»

آقای نوذری «جمهوری‌خواهان لائیک» به «فراخوان» نپیوستند، چرا؟
ــ نظر شخصی من این است که در طرح رفراندم هدف اصلا روشن نیست. اختلافات میان «فراخوان» و بیانیه توضیحی و همچنین میان بیانیه توضیحی دوستان داخل کشور و اطلاعیه ای را که برای تایید این بیانیه از سوی خانم کار و آقای سازگارا صادر شد مشاهده کنید. به این راحتی نمیتوان از کنار آن گذشت. بالاخره چه چیزی در دستور کار «فراخوان» و حامیان آن قرار دارد؟ «گفتمان» یا «اقدام به همه پرسی»؟
برداشت من این است که در داخل کشور این عمل به شکل یک تاکتیک دیده میشود، در حالی که نیروهای خارج آن را به عنوان اولین قدم در جهت تشکیل یک آلترناتیو میبینند. در نتیجه این یک عمل ناروشن است و در فعالیت سیاسی باید از ناروشنی فاصله گرفت.

اصولا درباره موضوع «رفراندوم» چگونه فکر میکنید ؟
ــ ببینید سالهاست که رفراندوم به عنوان گفتمان مطرح شده است. طرح کردن آن به تنهایی چیزی را حل نمیکند، انجام عملی رفراندوم اما اگر مد نظر قرار بگیرد دو شکل دارد و آن این که یا مانند افریقای جنوبی رفراندوم در زمان حیات رژیم دیکتاتوری و در عین حال آزادی احزاب و مطبوعات و رادیو تلویزیون و… صورت میگیرد یا پس از سرنگون شدن رژیم مورد سئوال. در هر صورت مردم باید امکان آن را داشته باشند که در جوی آزاد با سئوال اصلی رفراندوم آشنا شوند و بدانند موضوع آن چیست. بیان این که ما رفراندوم میخواهیم مانند این است که مثلا بگوییم ما حقوق بشر میخواهیم اما راهکاری برای آن نشان ندهیم. ابزارهای آن کدام خواهد بود؟ 

موافقان میگویند طرح شعار رفراندوم در صورت همگانی شدن به نیروی اجتماعی تبدیل شده و خود ابزار کار خواهد بود. …
ــ خرداد ۱۳۷۶ را به یاد بیاورید. طراحان اصلاح طلبی دولتی نیز چنین بیان میکردند. آنها نیز فکر میکردند اصلاحات و جامعه مدنی شعارهای همه گیر خواهند شد. دیدیم که این گونه نبود.
هرگاه حداقل ها مشخص نشده و مرزها تعیین نگردند، «رفراندوم» نیز از مفهوم خود تهی خواهد شد. همچنان که برای مفاهیم «جامعه مدنی»، «اصلاحات»، «آزادی زنان»، «آزادی مطبوعات» و غیره در ۷ سال اخیر اتفاق افتاد. در نتیجه، «رفراندوم» خالی شده از مفهوم خود دلیلی برای ترویج مجدد یأس و سرخوردگی در جامعه خواهد بود.

طراحان و موافقان «فراخوان» میگویند: حرکت و پیشرفت جامعه در چارچوب های موجود به شکست انجامیده است. خشونت و راه های خشونت آمیز مردود هستند پس تنها راه باقیمانده، تغییر از طریق مراجعه به آرای مردم است. آیا با منطق این گفتار موافق هستید؟
ــ ببینید در اینجا یک نکته اساسی از نظر پنهان مانده است و آن این که انقلاب با خشونت برابر نیست و در عین حال قهر نیز خشونت نیست. به عقیده من مقاومت در برابر استبداد به اشکال اعتصاب و اعتراض و تحصن و… قهر سیاسی بوده و به خشونت ربطی ندارند. مقاومت گاندی خشونت نبود، قهر بود.
به نظر من آنچه باید به گفتمان عمومی تبدیل شود، خواسته های مشخص مردم با توضیحات روشن است. به این معنا که وقتی از جامعه مدنی صحبت میکنیم نباید به مدینه النبی ختم شود…

در توضیح این نکته مطرح کنندگان «رفراندوم» حداقل های مشخصی از جمله «نظامی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های آن و اعتقاد به رای مردم» را آورده اند…
ــ گفتن «اعلامیه جهانی حقوق بشر» هنوز چیزی را حل نمیکند. جمهوری اسلامی ایران همچون بسیاری نظام های دیکتاتوری دیگر «اعلامیه جهانی» را پذیرفته است…

بگذارید یادآوری کنم جمهوری اسلامی و کشورهایی که شما ذکر میکنید هیچ یک میثاق های الحاقی را که تعیین کننده هستند نپذیرفته اند اما این شرط در«فراخوان» آمده است…
ــ حرف شما درست است و من شکی ندارم که صادرکنندگان بیانیه مخالف وضعیت موجود هستند اما سئوال اینجاست که آیا طریق پیشنهاد شده ما را به سر منزل مقصود میرساند یا خیر!
به اعتقاد من طرح این گونه مسئله میتواند همانطور که پس از ۱۳۷۶ اتفاق افتاد باعث بلعیده شدن مفاهیم از سوی حکومت شده و دوباره به یأس و ناامیدی مردم بیانجامد. 

***

مهرداد باباعلی، عضو “شورای همآهنگی جمهوری‌خواهان دمکرات و لائیک”

آقای باباعلی چرا “اتحاد جمهوریخواهان لائیک” با “فراخوان” مخالف است؟
ــ بگذارید در اینجا اشاره کنم که این طرح در مقطعی منتشر شده است که تجربه انتخابات اخیر (شوراها و مجلس هفتم) در کنار تجربیات دیگر ۷، ۸ سال گذشته نشانگر به بن بست رسیدن پروژه اصلاحات در چهارچوب رژیم است. در همین حال جمهوری اسلامی در آستانه یک انتخابات دیگر قرار دارد. اکنون روشن شده است که قانون اساسی جمهوری اسلامی تنها برازنده ولایت فقیه است، جامعه و جوانان این واقعیت را دریافته اند.
در رابطه با “فراخوان” از لحظه آغاز سئوالات بسیاری ایجاد شده است. اگر به یاد بیاوریم این “فراخوان” با هفت امضا انتشار یافت و سپس نام آقای ناصر زرافشان به “کمیته اقدام” افزوده شد. سپس بیانیه توضیحی دوستان داخل کشور صادر شد و به جای “اقدام برای همه پرسی” ترویج گفتمان رفراندوم را در دستور قرار داد، سپس تائیدیه خانم کار و آقای سازگارا صادر و در عین حال بر تشکیل مجدد کمیته اقدام پافشاری شد.
اولین نکته اینجاست که امروز امضاکننده چه چیزی را تائید میکند. ابهام بزرگ در آن است که دو سند کتبی یکی به رفراندوم به عنوان یک مسئله مضمونی میپردازد و دیگر تنها از منظر شکلی میخواهد آن را ترویج کند. نکته دیگر اینکه “شورای رفراندوم” که از سوی خانم کار و آقای سازگارا و در نقطه مقابل متن بیانیه توضیحی دوستان داخل کشور بر آن تاکید شده است چه جایگاهی دارد؟
به علاوه شواهد بیانگر آن هستند که حتی خانم مهرانگیز کار نیز به طور کامل در جریان مقدمات امر قرار نگرفته است. ظاهرا آقای محسن سازگارا طرحی داشته، مذاکراتی کرده و آنچه او منتشر کرده از سوی همه امضاکنندگان اولیه قابل تائید کامل نیست. نکته دیگر اینکه افرادی مثل آقای امیرانتظام که از سالها پیش روی طرح رفراندوم کار کرده اند در مجموعه امضاکنندگان دیده نمیشوند.
از این نکات بگذریم، سئوال اصلی محتوای “فراخوان” است. در “فراخوان” از تغییر قانون اساسی صحبت میشود. این میتواند به مفهوم برچیدن یک نظام یا جابجایی یک قدرت باشد. همانطور که به خوبی میدانید قانون اساسی یک کشور یکی از اجزا نظام بوده و تمام سیستم حکومتی را شامل نمیشود. رهبری، شورای نگهبان، سپاه پاسداران، آستان قدس رضوی، و … نهادهایی هستند که این نظام را تشکیل میدهند.
قانون نخست متکی به یک قدرت است و مقابله با آن طبیعتا باید با اتکا به قدرت باشد. آقای خمینی در سال ۱۳۵۷ با اتکا به قدرتی که در آن مقطع زمانی داشت، توانست با قانون اساسی [رژیم گذشته] در بیفتد. فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی از ابتدا اپوزیسیون خود را درون خود حمل کرده است. حال اگر از تغییر قانون اساسی به صراحت برچیدن نظام را نتوانیم برداشت کنیم، در نتیجه میتواند کوکاکوالله جای کوکاکولا بنشیند. تصور کنید آقای منتظری جای آقای خامنه ای را بگیرد، مشارکت جای مؤتلفه را بگیرد و …
اما نکته اساسی در رابطه با طرح رفراندوم این است که یک ائتلاف سیاسی میان بخش هایی از اصلاح طلبان حکومتی از یک سو و سلطنت طلبان از سوی دیگر قرار گرفته است. به عبارتی در اینجا شاهد ائتلاف میان شیخ و شاه هستیم.
در این رابطه از امضاکنندگان سئوال میکنم آیا وقتی سندی مشترک توسط افراد امضا میشود در نتیجه یک تعهد اخلاقی ایجاد نخواهد شد و امضا کنندگان مجبور به گام زدن در کنار یکدیگر، برای رسیدن به هدف نخواهند بود؟ در این صورت دو نکته برجسته میشود:
۱ــ آیا جمهوری خواهان، طالب جمهوری و مخالف مقام موروثی نیستند؟ نکته ای که در فراخوان مسکوت گذاشته شده تا آقای داریوش همایون نیز بدان بپیوندد.
۲ــ اگر جمهوریخواهان طالب نظام جمهوری و لائیک هستند چرا باید به سندی که جدایی دین از دولت و الغای دین رسمی را مسکوت گذاشته و به الغای تبعیض های دینی بسنده کرده است، بپیوندند؟

بیانیه توضیحی امضاکنندگان داخل کشور رفراندوم را به عنوان گفتمان مطرح میکند. آیا با این برداشت نیز مخالف هستید؟
ــ هرگاه ما به صورت کلی از رفراندوم صحبت کنیم طبیعتا کسی نمیتواند با آن مخالفت کند زیرا شکلی از دمکراسی مستقیم است که حتی توسط قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز پذیرفته شده است. اما همانگونه که گفتم این بحث جدیدی نبوده و مشکلی را حل نمیکند. اما وقتی از رفراندوم به عنوان یک امر اجرایی صحبت میکنیم باید موضوع و شرایط اجرای آن مشخص باشد. در غیر این صورت مفهومی نخواهد داشت.

شما نیز تغییر در وضعیت کنونی را ضروری میدانید. راهکار پیشنهادی شما چیست؟
ــ به نظر من اگر بخواهیم به طور اخص وظیفه ای برای نیروهای سیاسی در نظر بگیریم، آن وظیفه سازماندهی نافرمانی مدنی و در عین حال کمک به شکل گیری نهادهای مستقل مدنی است. 

آیا نهادهای مدنی تأسیس شده توسط احزاب و نیروهای سیاسی داستان اتحادیه های کارگری و نهادهای فرهنگی گذشته را که اگر از دولت مستقل بودند به احزاب و سازمانهای سیاسی وابستگی داشتند تکرار نمیکند؟
ــ خیر. من از استقلال صحبت کردم و نه وابستگی.

سئوال من این است که مثلا چگونه راه کارگر، مشارکت و یا فدائیان اکثریت میتوانند سازمانهای مستقل از خودشان ایجاد کنند؟
ــ من مشارکت و اکثریت یا اقلیت را در کنار یکدیگر قرار نمیدهم، زیرا مشارکت بخشی از ساختار قدرت است و حسابش جداست. دیگر اینکه من نمیگویم این سازمانها باید نهادهای مدنی را ایجاد کنند بلکه باید به روند شکل گیری آنها کمک برسانند. این معنی خاص خود را دارد. نهادهای مدنی باید بتوانند خواسته های خود را مستقل از نظرات هر جناح از حکومت بیان کنند، همچنین باید بتوانند تنوع گرایشات سیاسی را درون خود به رسمیت بشناسند. 

 

تاریخ انتشار : ۲۴ آذر, ۱۳۸۳ ۶:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در دور دوم انتخابات، با رای ” نه” به جلیلی شرکت می‌کنیم!

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!

چرا به پزشکیان رأی می دهم!

باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!

ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!

اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا