آخرین آمارهای منتشره از سوی ادارۀ سرشماری ایالات متحده (۱)، نشان می دهد که نرخ فقر رسمی این کشور، به مرز ۱۴.۳ درصد، معادل تقریباً ۴۴ میلیون نفر، رسیده است. (۲) در این گزارش، آستانۀ فقر به صورت درآمد کم تر از ۲۱،۹۵۴ دلار برای یک خانوادۀ چهار نفره و ۱۰،۹۵۶ دلار برای یک نفر، تعریف شده است. هر دو رقم تعیین شده، بسیار پایین است. (۳) بسیاری از مردم آمریکا با درآمدهایی بالاتر از این ارقام هم به سختی درگیر تأمین مایحتاج خود هستند. بنابراین، این نرخ فقر بسیار کم تر از میزان واقعی برآورد شده است.
با این همه، در حال حاضر نرخ فقر رسمی به بالاترین سطح خود از سال ۱۹۹۴ به این سو رسیده است، و هر چند هنوز به سطوح اوایل دهۀ ۱۹۸۰ نرسیده، امّا چندان هم از آن فاصله ندارد. در حقیقت، نسبت افراد فقیر به کلّ جمعیّت، بسیار نزدیک به همین نسبت در ۳۰ سال پیش است. اگر به جای این نسبت، به ارقام مطلق فقر نگاه کنیم، می بینیم که طی این دوره، قریب به ۱۵ میلیون نفر به شمار فقرا اضافه شده اند؛ یعنی اکنون ۱۵ میلیون آمریکایی دیگر وجود دارند که ناگزیر باید به پرداخت های رفاهی، خدمات درمانی سالخوردگان و بُن غذا تکیه داشته باشند. (دو مورد آخر، اقلام غیر نقدی ای هستند که در این داده ها به حساب نمی آیند) (۴)
شمار افراد فقیر و نرخ فقر: ۱۹۵۹ تا ۲۰۰۹
US Census Bureau, “Income, Poverty and Health Insurance Coverage in the United States: 2009”, Sep 2009, p.14
رکود بزرگ، شاهد از دست رفتن ۸ میلیون شغل- که احتمالاً هرگز بازگشتی هم نخواهد داشت- و ضمناً کاهش شدید نرخ های دستمزد، ساعات کار و حقوق مستمری، بوده و همین موضوع به افزایش نرخ فقر کمک کرده است.
مطابق با مطالعۀ جدید ایزابل ساوهیل و امیلی مونیا در انیستیتوی بروکینگز، انتظار می رود که نرخ فقر تا پیش از پایان این دهه، به سطح بی سابقۀ ۱۶ درصد برسد.
در جمع بندی مطالعۀ این متخصّصین در زمینۀ فقر، چنین آمده است:
“طبق داده های جدیدی که اخیراً از سوی ادارۀ سرشماری منتشر شد، سال ۲۰۰۹، ۱۴.۳ درصد از مردم آمریکا در فقر به سر می برده اند. در سپتامبر سال ۲۰۰۹، ما به تحلیلی پرداختیم که در آن، تغییرات نرخ فقر در طول چند سال آتی را بر پایۀ برآوردهای نرخ بیکاری و رابطۀ تخمینی نرخ فقر و نرخ بیکاری، شبیه سازی نمودیم. در این جا ما مختصراً تحلیل مزبور را به روز کرده ایم. ماحصل این تحلیل اینست که طی چند سال آتی، رکود احتمالاً تأثیر شدیدی بر فقر خواهد داشت. شبیه سازی های ما نشان می دهد که نرخ فقر کلی از ۱۲.۵ درصد در سال ۲۰۰۷، به حدوداً ۱۶ درصد تا سال ۲۰۱۴ خواهد رسید و نرخ فقر کودکان نیز از ۱۸ درصد در سال ۲۰۰۷ به حدوداً ۲۶ درصد در سال ۲۰۱۴ افزایش پیدا خواهد کرد و این موضوع، مجموعاً ۱۰ میلیون نفر و ۶ میلیون کودک را تا اواسط دهۀ جاری، به صفوف فقرا اضافه خواهد نمود. با وجود آن که شبیه سازی ما به طور دقیق نرخ فقر سال ۲۰۰۹ را پیش بینی کرده بود، امّا تأکید می کنیم که تخمین های ارائه شده در این جا، به احتمال بسیار قوی کم تر از میزان واقعیست، چرا که ما از میزان و شدّت تأثیرات رکود کنونی بر بیکاری ساختاری در آینده، بی اطلاع هستیم.”
چه نشانه ای ترسناک تر از این می تواند برای یک سیستم سرمایه داری در “بزرگ ترین اقتصاد بازار آزاد دنیا” وجود داشته باشد؟
توضیحات مترجم:
(۱) برای دریافت این گزارش با عنوان “درآمد، فقر، و پوشش بیمۀ سلامتی در ایالات متحده”، به لینک زیر مراجعه کنید:
http://www.census.gov/prod/2010pubs/p60-238.pdf
(۲) بنابر گزارش مذکور، طی سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹، نرخ فقر و شمار افراد بیکار به ترتیب، ۱.۹ درصد و ۶.۳ میلیون نفر افزایش یافت؛ در همین دوره، نرخ فقر کودکان، ۲.۷ درصد و تعداد کودکان فقیر، حدوداً ۲.۱ میلیون نفر افزایش داشت. (همان، ص. ۱۴)
(۳) درآمد متوسّط واقعی خانوار در سال ۲۰۰۹، ۴۹.۷۷۷ دلار تخمین زده شده است که میزان آن از سال ۲۰۰۷ (۵۱.۹۶۵ دلار)، ۴.۲ درصد کاهش یافته است. (همان، ص. ۷)
(۴) داده های مربوط به درآمد که به وسیلۀ ادارۀ سرشماری ایالات متحده در ضمیمۀ اجتماعی و اقتصادی سالانه (ASEC) جمع آوری شده است، آن بخش از درآمد پولی (به استثنای دریافت های پولی خاص، مانند سود سرمایه) را که پیش از پرداخت بابت مالیات بر درآمد شخص، تأمین اجتماعی و غیره دریافت می شود، در نظر می گیرد. به همین جهت، درآمد پولی این موضوع را که برخی خانواده ها از مزایای غیرنقدی- همچون بُن غذا، مزایای درمانی، مسکن سوبسیدی و غیره- بهره مند می شوند، نشان نمی دهد. (همان، ص.۳۱)