امیل سیوران، فیلسوف و شاعر یهودی تبار کشور رومانی در جوانی با کمک یک بورسیه تحصیلی به فرانسه رفت و برای همیشه در آنجا ماند. او میان سالهای ۱۹۹۵-۱۹۱۱ میلادی زندگی نمود.
وی می گفت ایکاش در بهشت ادیان ابراهیمی آدم و حوا از درخت زندگی مصرف می کردند، و نه از درخت شناخت. فقط شرایط پیش از انقلاب ،انقلابی است چون بعد از انقلاب هر نظمی به دیکتاتوری تبدیل می شود. خدای سادیستی مسیحیان، عارفان و کشیش های مازوخیستی را برای ارشاد مردم بیچاره فرستاد.
ریشه فاجعه انسان نه در زندگی او بلکه در تولدش قرار دارد. چرا از کسی پیرامون تولد او سئوال نمی شود که آیا موافق یا مخالف زندگی در این جهان پر هرج و مرج است. انسان حشره ایست موتور سوار. دین لبخندی است ورای پوچی عمومی و در پرواز. تاریخ هیچ معنی و هدفی ندارد؛ پس با بی خیالی تا می توانید بزنید و برقصید!
انسان در جستجوی شناخت است گرچه آن موجب نارضایی و رنج اش می شود. تمدن ماده اعتیاد است که انسان را مسموم می کند و انسان در پشت سکان و فرمان صنعت روزی فلج خواهد شد. در طول تاریخ فقط نام ملتهای مهاجم ثبت شده و عنصری مهم و فعال بشمار آمده اند.
سیوران را مهمترین فیلسوف شکاک و منتقد فرهنگ در قرن بیست می دانند. پدرش یک رابین یهودی بود. او در دانشگاه در رشته فلسفه تحصیل کرده بود،ولی در فقر زیست و در کافه های دانشگاه غذا می خورد، و در مسافرخانه های ارزان اقامت گزید.
سیوران در نوشته های بیشماری از خود خواننده را به دلیل پوچی زندگی به خودکشی دعوت و تشویق نمود گرجه خودش ۸۴ سال عمر کرد. او همچون اپیکور شاعر باستان و تنوگینس فیلسوف یونانی می گفت که بهتر است انسان اصلا متولد نشود چون جهان پر از ناملایمات است. وی همچون فلوبر عارفی است که به چیزی ایمان نداشت.
سیوران را نظریه پرداز مقوله مرگ می دانند. او همچون مارسل پروست ایدهها را جانشینی برای فرار از رنج و غم هستی در زندگی می دانست. وی در نظراتش تحریک کننده و بی رحم و بدون تعارف است و با کمک طنز تلخ ، بدبینی رادیکال خود نسبت به انسانیت و فرهنگ را مطرح نمود.
سیوران با تنفری خاص عاشق کشورش رومانی بود. اسلوتادک فیلسوف زمان حال آلمان در کتاب “یادداشتهای سیوران” اشاره نمود که سیوران کوشید تا سادیست بودن خدای مسیحیان را ثابت کند گرچه خودش در خانواده ای یهودی بدنیا آمده بود.
سیوران در جوانی به مطالعه عمیق آثار شوپنهاور و نیچه و سیمل و کلاگه پرداخت. او در فرانسه با نویسندگان مشهوری مانند پاول سلان و اوگن یونسکو و ساموئل بکت دوست بود و با اشاره به نیچه و بودلر و داستایوسکی می گفت که انسان در جستجوی شکل دیگری از هستی است. سیوران همچون لنداور و ویتگن اشتاین و روبرت موسیل میخواست با کمک شک و عرفان و روشنگری به عرفانی ساده برسد.
از جمله آثار سیوران – درسهای سقوط و زوال، خلاقیت ناقص، قله شکاکی و سرگردانی، معرفی غلط رومانی، اخلاق نیچه ای، کتاب فریب ها، اشک ها و مقدسین، سقوط افکار خدایان، هدف های شورانگیز، قوانین تلخی، نفرین متلاشی، تاریخ و اتوپی، سقوط در زمان، و هستی بشکل کوشش هستند. او در پایان عمر نتوانست بحث و نوشته “هرمنوتیک اشک ها” را به پایان برساند.