الآن غلاما وایسادن
تا مشعلا رو وردارن
بزنن به جون شب
ظلمتو داغونش کنن…
در حالی که آتش عشق به توده ها فرصتمان نمی دهد تا دمی سعادت فردی را دریابیم، در آنسوی دنیای خاکی تحقیرشدگان و «داغ لعنت خوردگان» به پا خاسته اند. میلیونها زحمتکش ونزوئلایی در یک پروسه انقلابی در جهت تغییر وضع موجود برآمده اند. اینک آزادیخواهان جهان در آستانه فرصتی طلایی قرار گرفته اند که در صورتی که ارزش این لحظات را به درستی نشناسیم، این فرصت بزرگ را که می تواند باعث تغییراتی ژرف در سراسر جهان شود، از دست داده ایم.
به نظر می رسد که حداقل کاری که در این زمان از دست ما بر می آید گرد آمدن در یک کمپین برای همبستگی با انقلاب بولیوار است. لزوم تشکیل این کمپین را در چند بند زیر خلاصه می کنیم:
۱- انسان پیروز خواهد شد:
تحصیل کردگان در دامان بورژوازی سالیان درازی است –بویژه پس از فروپاشی اتحاد شوروی- که بر تخیلی بودن و قابل اجرا نبودن آرمان سوسیالیسم پافشاری میکنند. بسیاری از آنان پایان تاریخ را اعلام داشته اند و برخی دیگر که سوسیالیسم را یک یوتوپیای دست نیافتنی معرفی میکنند –و هنوز دغدغه عدالت دارند- در بهترین حالت در جهت اصلاح سرمایه داری و به تعبیر لنین در جهت «تزئین بردگی» برآمده اند. انقلاب ونزوئلا سرچشمه امیدی است که با درس گیری از تجارب گذشته به زحمتکشان جهان نوید پیروزی می دهد. امروز همه چشمها در سرتاسر کرده خاکی به ونزوئلا و سرنوشت آن دوخته شده، پیروزی انقلاب بولیوار می تواند انگیزه لازم را برای کارگران سراسر جهان در راه نفی سرمایه داری و استقرار سوسیالیسم ایجاد نماید.
۲- مطرح ساختن دوباره مفهوم انقلاب:
جهانی که تحت کنترل سرمایه انحصاری است، و فراتر از آن کشوری که تحت سلطه بلامنازع کارتلهای نفتی است، چگونه می تواند «اصلاح» شود؟ اگر بپذیریم که ساخت قدرت را شکل مالکیت می سازد، تصور اینکه بدون تغییر در ساخت قدرت بتوان حاکمیت را به مردم منتقل کرد، کودکانه است. از سوی دیگر استراتژی حرکت اصلاح طلبانه، در بهترین حالت، تغییر در رفار حقیقی حاکمان در عین پذیرش مناسبات ساختاری موجود است. به عبارت دیگر حرکت اصلاح طلبانه به نفی ریشه های استبداد نمی پردازد. حرکت انقلابی مستقیماً به ساخت قدرت می تازد. اکثریتی که در بازیهای رفرمیستی به حاشیه رانده می شوند، در فراید انقلاب به عنوان کنشگران اصلی وارد میدان شده و به نفی سیستم می پردازند.
۳- انقلاب دموکراتیک:
انقلاب به معنی نفی نظام موجود –سرمایه داری- است و لزومی ندارد که با تاکتیکهای خشونت آمیز و مسلحانه انجام شود. چه بسیار حرکتهای مسلحانه ای که به سرنگونی رژیمهای خودکامه منجر شده اما هرگز نمی توان نام انقلاب بر آن گذاشت! در قرن بیست و یکم و بویژه در کشورهایی که اکثریت جمعیت آنها را کارگران شهری تشکیل می دهند، دیگر نمی توان از تاکتیکهایی چون «محاصره شهرها از طریق دهات» و… سخن گفت. آگاهی، گسترش ارتباطات، فرهنگا شهروندی و بسیاری مسائل امروز شکل انقلاب را دگرگون ساخته است. الگوی ونزوئلا مبین آن است که انقلاب به شیوه مسالمت آمیز و دموکراتیک امکان پذیر است. راهکارهایی دموکرتیک چون انتخابات، تظاهرا مسالمت آمیز و مقاومت مدنی تاکتیکهایی است که در ونزوئلا در خدمت اهداف انقلابی بزرگی نظیر ملی کردن صنایع، قطع کردن دست غارتگران جهانی از منابع، تامین اجتماعی (آموزش، بهداشت و تغذیه رایگان)، حل ریشه ای فقر و در یک کلام فرا رفتن از سرمایه داری در جهت استقرار نظام سوسیالیستی قرار گرفته است. نخستین گامهای انقلاب ونزوئلا ایفای وظایف دموکراتیک به تعویق افتاده ملی بود که با اصلاح قانون اساسی متجلی شد. اما انقلاب هرگز در این مرحله متوقف نشد و به مراحل بعدی کام نهاد. هوگو چاوز در نشست اختتامیه فوروم اجتماعی جهان گفت: «باید از سرمایه داری فرا رفت». مدل دموکراتیک انقلاب ونزوئلا خشم امپریالیسم را برانگیخته است.
۴- الگوی اقتصاد اجتماعی:
انقاب ونزوئلا به دنبال لگوی دولت رفاه (Welfare State) نیست. دولت رفاه آخرین راه حل سرمایه داری است که در مواجهه با بحرانهای علاج ناپذیر بدان متوسل می شود. در سال ۲۰۰۴ دولت ونزوئلا چهار میلیارد دلار درآمد حاصل از فروش نفت را صرف آموزش، بهداشت، تهیه مسکن، تغذیه و توسعه اجتماعی فقیرترین مردم کرد –اقدامی که نئولیبرالها آن را دور ریختن سرمایه قلمداد می کنند- اما انقلاب به این اقدامات بسنده نکرد. انقلاب خصوصی سازی را به عنوان یک طرح نئولیبرالی و امپریالیستی هدف حمله قرار داد. الگویی که انقلاب در پیش گرفته، سوسیالیسم انسانگراست که انسان –و نه ماشین و دولت- را در راس همه چیز قرار می دهد. مدلی که از آغاز، کنترل و هدایت صنایع، جامعه و دولت را در دست طبقه کارگر قرار می دهد. ملی کردن کارخانه ونپال نمونه برجسته آن است. این کارخانه تحت کنترل کارگران ملی اعلام شد و هدایت آن به صورت کنترل کارگری انجام می شود.
۵- افشای اتحاد اولیگارشی محلی و امپریالیسم علیه طبقه کارگر:
آن هنگام که اتحاد سرمایه داری، رسانه های وابسته به آن و امپریالیسم علیه طبقه کارگر و انقلاب شدت می گیرد، لزوم همبستگی و اتحاد زحمتکشان در سراسر جهان بیش از هر زمان دیگر آشکار می گردد. گرچه امروز به علت بحرانی که ایالات متحده در عراق با آن مواجه است، و نیز شکست اپوزیسیون ونزوئلا و بی اعتبار شدن آن، امکان مداخله مستقیم امپریالیسم محدوداست. اما امپریالیسم به دنبال فرصتی است تا با تجهیز افکار عمومی مستقیماً وارد عمل شده و به انقلابیون «درس عبرت» دهد تا مبادا ونزوئلا به الگویی برای ملل تحت ستم مبدل شود. باید افکار عمومی جهانیان را علیه مداخله امپریالیسم در ونزوئلا بسیج کنیم.
۶- به سوی سوسیالیسم جهانی، انتشار انقلاب:
تنها نقطه اتکای انقلاب بولیوار، کارگران آمریکای لاتین و سراسر جهان هستند. اگر انقلاب بتواند به بردگی میلیونها انسان تحت نظام سرمایه پایان دهد، به سرعت به سایر نقاط جهان سرایت خواهد کرد. تنها درآن صورت است که امپریالیسم توان مقابله با آن را نخواهد داشت. تحقیر شدگان در هر نقطه از دنیا به پا می خیزند و شعله های مبارزه در درون مرزهای امپریالیسم نیز زبانه خواهد کشید. بیش از ۲۰۰ سال است که بورژوازی آمریکای لاتین به آرمانهای انقلابی سیمون بولیوار خیانت کرده است. آن آرمانها زمانی به واقعیت بدل خواهند شد که کارگران ونزوئلا و سایر کشورهای آمریکای لاتین قدرت را در دست گیرند. کارگران ونزوئلایی دریافته اند که تنها راه پیروزی انقلاب، انتشار آن است. جهتگیری انترناسیونالیستی انقلاب و طرد بیراهه ناسیونالیسم مستلزم همبستگی کارگران سراسر جهان با انقلاب بولیوار است.
یه روز هم تو شهر ما –آخ نمی دونید پریا-
در برجا وا می شن
برده دارا رسوا می شن
غلوما آزاد می شن
قالی می شن حصیرا
آزاد می شن اسیرا…
کمپین ایرانی همبستگی با انقلاب بولیوار
Iranian Campaign for Solidarity with the Bolivarian Revolution
Iran_bolivar@yahoo.com
http://newleft.persianblog.com
+۹۸-۹۱۶-۶۱۷۵۸۵۱