من لازم نمى بینم شرایطى که امروز ایران گرفتار آن است توضیح دهم. در مورد وضعیت ایران بارها در سایت ترکمنصحرا نوشتم. آنچه که ایران امروز گرفتار آن است ادامه ى همان روندى است که سالها با قدم هاى کوچک پیگیرى شده و امروز به ماههاى آخرش نزدیک میشود. در پروسه ى بحثها و نامه نگاریها من در بین ترکمنهاى سیاسى ایران و خارج از کشور دو خط سیاسى متمایز از هم و انسجام نایافته مى بینم.
خط اول – تفکر تاریخى، در سراسر تاریخ ایران رهبران سیاسى و مذهبى ایران هر وقت قدرت مطلق خود را در خطر مى دیدند تن به تسلیم میدادند. و با پذیرش بدترین شرایط حاضر بودند به حاکمیت خود ادامه دهند. از این تسلیم هاى بى قید و شرط در تاریخ ایران زیاد میباشند. امروز نیروهاى سیاسى ترکمن مسئله ى درگیرى ایران و آمریکا را با استفاده از عینک این تجربه ها نگاه میکنند و فکر میکنند آمریکا به دنبال منافع اقتصادى خود میباشد و جمهورى اسلامى با تآمین خواستهاى آمریکا بر سر مردم ایران کلاه خواهند گذاشت. این همان تعریف کلاسیک گذشته است که ما هنوز هم از آن استفاده میکنیم. چیزى که این دوستان فراموش میکنند عدم درک شرایط جدید جهانى از نظر سیاسى، اقتصادى و رهبرى میباشد.
اگر دوستان به این استنباط میرسیدند که در گیرى آمریکا و ایران، در وهله ى اول و قبل از هر چیز ایدئولوژیکى است، به نتایج بهترى میرسیدند و وظایف جدیتر و سئوالهاى اساسى ترى را پیش پاى خود میدیدند. این گروه از ترکمن ها عمدتآ ترکمنهاى اصلاح طلب در داخل و خارج ایران میباشند. امروز براى دوستان روشن نیست که چکار میخواهند بکنند و چه وظایفى را بر دوش دارند.« این دوستان مسئله ى اصلاحات را با مسئله ى استفاده از فرصتها تمیز نمیکنند، زیرا طرف اصلاحات بودن، یعنى با اقلیت بودن. ولى کسى که بخواهد از فرصتها استفاده کند باید در کنار اکثریت باشد، زیرا امکانات در دست اکثریت میباشد »
گروه دوم – ترکمنهائى هستند که به اصلاحات در زیر رهبرى ولى فقیه اعتقادى ندارند. فکر میکنند اصلاحات در ایران بعد از بر کنارى ولى فقیه و حاکمیت مطلقه شکل خواهد گرفت. چون پایه ى اصلى اصلاحات با تغییر مکرر دولتها و دیگر مسئولین منتخب مردم صورت میگیرد. تا زمانیکه در ایران حکومت ایدئولوژیک از هر رنگى حکم مى راند صحبت از اصلاحات فقط براى بیدار کردن امیدهاى بیهوده میباشد.
این تعداد از دوستان درگیرى ایران و آمریکا را در وهله ى اول ایدئولوژیک میبینند و شعار آقاى احمدى نژاد (اسرائیل باید برود ) را بر خاسته ازبخار معده ى ایشان نمیدانند، بلکه این امر سرشت رژیم شیعه ى ایران است و آمریکا و اسرائیل به شعار هاى احمدى نژاد رئیس جمهور ایران اعتقاد دارند. با این دیدگاه هواداران گروه دوم نه تنها درگیرى ایران و آمریکا را ساختگى نمیدانند بلکه بسیار جدى و سازش ناپذیر ارزیابى میکنند. و سئوالهاى کلیدى را پیش روى خود میبینند.
من خود طرفدار گروه دوم هستم. من بحران امروز را بسیار جدى میبینم و اعتقاد دارم کشورهاى بزرگ به رهبرى آمریکا براى سرنگونى رژیم ایران، ایران را بمباران خواهند کرد و از تمامى امکانات نظامى، تبلیغى و سیاسى خود براى نابودى رژیم ایران استفاده خواهند کرد. در این درگیرى مردم ایران زخم بسیار بزرگى را پذیرا خواهد شد. از نظر بنده هر بحرانى در خود حامل خطر و فرصت میباشد و تشخیص خطر و دورى جستن از آن و شناخت فرصتها و بهره گیرى ازآن براى من به عنوان یک انسان، ایرانى و ترکمن وظیفه ى سنگینى میباشد.
براى پاسخگوئى به وظیفه ى انسانى خود قبل از هر چیز باید سئوالهاى واقعى را بدون واهمه طرح کنیم تا جوابهاى مناسب را به کمک هم پیدا کنیم.
سئوالهاى رنج آور کدامند؟
آیا ما سازماندهى لازم براى پاسخگوئى به بحران امروز را داریم؟
آیا ما سازماندهى لازم براى بهره گیرى از فرصتهاى فردا را داریم؟
آیا ما در آینده از تاکتیک ترکمنهاى عراق استفاده خواهیم کرد؟
آیا ما در آینده از تاکتیک ترکمنهاى افغانستان استفاده خواهیم کرد؟
آیا ما در آینده از تاکتیک کردهاى عراق استفاده خواهیم کرد؟
این سئوالها، اساسى ترین سئوالهائى هستند که در پیش پاى من به عنوان یک انسان ایرانى و ترکمن قرار دارد و همه ى این سئوالها به زودى پیشروى همه ى ما قرار خواهد گرفت. جواب این سئوالها را هیچ کس به تنهائى نمیتواند ارائه دهد بلکه احتیاج به فکرها و اندیشه هاى بیشترى دارد که با هرچه واقعى تر شدن بحران همه ى ما را به سوى این بحث و پاسخگوئى خواهد کشاند.
من خود بسیار مایل بودم سالهاى پیش نیروهاى دگر اندیش ایران به شعار آقاى گنجى توجه میکردند و شعار ایشان که بر کنارى ولى فقیه بود. حول آن جمع میشدند. متأسفانه این امر صورت نگرفت. وضعیت دگر اندیشان دیگر ایرانیان نیز بهتر از نیروهاى دگر اندیش ترکمن نمى باشد.
من هیچ وقت به این اعتقاد نداشتم و ندارم که رهبران مذهبى ایران به این میزان وطن پرست باشند که قبل از اینکه ایران را به آتش بکشند خود را کنار کشند و به مردم اجازه دهند سرنوشت خود را خود تعیین کنند و مشکلات انباشته شده ى ٢۷ ساله را با هم یارى هم از گردونه خارج کنند.
من از اینکه ایران زیر آتش کشورهاى خارج و بزرگ قرار خواهد گرفت بسیار رنج میبرم و خود به عنوان یک زخمى زمان جنگ ایران و عراق به خوبى درک میکنم جنگ بزرگترین مصیبتى است که در قرن حاضر کشورى میتواند گرفتار آن شود. ولى جنگى که بزودى ما خود را با آن روبرو خواهیم دید فقط یک قدرت میتواند از وقوع آن جلوگیرى کند آنهم رهبران مذهبى و مردم ایران با برکنارى ولى فقیه میباشد.
ما نمیتوانیم جلوى حمله ى آمریکا را سد کنیم و نه میتوانیم ولى فقیه را کنار زنیم ما قربانیان این جنگ خواهیم بود. هوشیارى ما میتواند خطر را به فرصت ها تبدیل کند. تفکر خود را روى هم بریزیم و دستان خود را به سوى هم دراز کنیم بعضى فرصتها یک بار تکرار میشوند.
۸/۱/۱۳۸۵