جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ - ۰۵:۳۴

جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ - ۰۵:۳۴

حقوق ما: سال هشتم، شماره ۲۳۰
در این شماره: مجازات‌های جایگزین حبس، خدمات عامالمنفعه در مجازاتهای جایگزین حبس و امکان استثمار زندانیان، کاهش جمعیت کیفری زندان در پرتو مجازاتهای جایگزین حبس، تاثیر اجتماعی مجازات جایگزین حبس...
۲۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
روزای خونین: میان نامه های زندان و تئوری انقلاب
روزا رویزیونیسم را اندیشه ای مکانیکی و غیردیالکتیکی میدانست...او در کنار کارل لیبکنشت پایه گذار سازمان اسپارتاکوس بود که نطفه اصلی تشکیل حزب کمونیست آلمان در سال 1918 میلادی گردید....
۲۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
یگانه چارهٔ ما
در جهان مدرنی که به جای نزدیکی، دیوارهایی بلندتر میان انسان‌ها ساخته‌اند، چگونه می‌توان به آینده امید داشت؟
۲۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری
سقوط تاریخی دستمزد در مقابل طلا
کارگر یک ماه کار می‌کند اما کل حقوقی که می‌گیرد، کمی بیشتر از قیمت یک گرم طلا در بازار و کمتر از ۱۵۰ دلار آمریکاست؛ حال قدرت خرید چنین دستمزدی...
۲۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: نسرین هزاره مقدم
نویسنده: نسرین هزاره مقدم
در چشم انداز سبزِ نگاه تو
می دانم، چه بیهوده می گذرد، روزگار سخت و دلگیر، در دالانی تنگ و سیاه، اما امید در شریانهای زندگی جاریست
۲۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: حسن جلالی
نویسنده: حسن جلالی
دفتر کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
دوستان و رفقای گرامی مطالبی که در این دفتر ملاحظه میکنید، بخشی از اسناد مصوب کنگره بیستم سازمان، به اضافه پیام ها و سخنرانی های مهمانان آن است که آماده...
۱۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: ‌دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: ‌دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
تأثیرات سیاست‌های ترامپ بر حقوق زنان و اقلیت‌ها
در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، بودجه ایالات متحده برای صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، که از برنامه‌ریزی خانواده در سراسر جهان حمایت می‌کند، قطع شد. چنین تغییراتی در سیاست...
۱۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو

متن سخنرانی داود اسعد درکنگرۀ سازمان فدائیان خلق (اکثریت)

آنچه در این محدودۀ کوچک زمانی ضرور بود باشما در میان گذاشتیم ومعتقد هستیم که بر پایۀ همکاریهای دو و یا چند جانبه در مبارزه علیه هیولای سرمایه وحدت نیروهای منطقەای ضروری پنداشته می شود و با شما و سائر رفقای ایرانی خویش برای ایجاد چنین نهادی ابراز آماده گی می کنیم.

رفقای گرانقدر وارجمند،

خرسندم از اینکه در کار سیزدهمین کنگرۀ سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) به نماینده گی از هیئت اجرائیه نهضت آیندۀ افغانستان افتخار شرکت دارم. همانطوریکه همه می دانیم خلق های افغانستان و ایران را روابط دیرینۀ همسایگی خارج از سیاست بازیهای ضد مردمی رژیمهای فرتوت و دست نشاندۀ امپریالیزم بین المللی با هم پیوند داده است. ما همیشه از تجارب همدیگر استفادۀ معقول کرده و به این عنعنۀ پسندیده ادامه می دهیم. ازهمینجاست که می خواهم امروز در چهار چوبۀ کنگرۀ حاضر که بخشی ازآن را اوضاع اطراف ایران وبرنامه های هسته یی آن تشکیل می دهد مکث کوتاهی نمایم وتجارب حاصله از مبارزۀ ضدامپریالیستی مردم افغانستان وراه های برون رفت از بحران همەگیر کشوری ومنطقه یی را به شما وسیله گردم.

رفقای عزیز،

در شرایطی که هیولای سرمایه از امپریالیزم گذار به جهانخواری برهنه کرده و به گفتۀ سیاستمداران غربی اکنون امنیت اروپا در کوهپایه های هندوکش دفاع می شود و فردا هم در کوهپایه های البرز به دفاع ازآن خواهند پرداخت، شیوه ها و اسلوب مبارزه نیز با اتکأ به جهانبینی علمی دچار تغییر می گردد.

اگر به بررسی از اوضاع داخلی افغانستان بپردازیم، دیده می شود که امروز یک الیگارشی فاسدِ مافیایی به معنای دقیق کلمه، بر کشور حکومت می کند. سکانهای اساسی قدرت در دست همین الیگارشی قرار دارند، فاصله میان قطبهای ثروت و فقر به طور روز افزونی زیاد می گردد. اِعمال لجام گسیختۀ قدرت در جهت حفظ دارائیهای افسانه یی، یا فرا چنگ آوردن زمینه های جدید ثروت اندوزی، هم خصلت طبقاتی نظام و هم ضعف پایه های اجتماعی و سیاسی آن را آشکار می سازد. نظام از درون پوسیده است و در صورت نبود حمایت نیروهای بیگانه، فرو می پاشد.

در برابر وضعیت حاکم، مردم افغانستان با ابراز انزجار ، بیزاری و خشم، واکنش نشان می دهند. کمتر نظامی در تاریخ کشور بدین حد منفور، غیر مردمی، چپاولگر و در عین زمان دارای امکانها و وسایل عظیم مالی و حمایت گستردۀ بین المللی بوده است. اگر اکثریت مردم و به ویژه روشنفکران کشور با دورۀ حاکمیت ح. د. خ. ا برخورد حسرت آلود می کنند، عمدتاً ناشی از همین ویژه گیهای نظام کنونی است.

خصوصیتِ دیگر نظام این است که ارتجاع غیر طالبی، دیگر کدام ریزرف قابل توجهی ندارد. حزب اسلامی با آنکه خود را رسماً در اپوزیسیون اعلام می دارد، عملاً در دستگاه دولت کنونی حضور دارد و شریک قدرت است.

حضور قوای ناتو ـ امریکا وضع تناقض آمیزی را برای افغانستان و منطقه به وجود آورده است. مخالفت با حضور ناتو و عدم همکاری با نیروهای نظامیِ بیگانه که استقلال کشور را زیر سوال برده است، اصل یا پرنسیپی است که نمیتوان از آن گذشت ولی آیا سیاست تنها شعار دادن اصول است یا کار اجتماعییست که در میدان عینیتهایی که تاریخ در برابر ما قرار میدهد، صورت می پذیرد. ما باید خصلت تضاد آمیز حضور نیروهای مسلح ناتو ـ امریکا را در افغانستان بفهمیم: اگر ما در وضع بهتر سیاسی ـ تشکیلاتی قرار می داشتیم، یعنی به حیث یک الترناتیف بالفعل برای نظام کنونی، توان به دست گرفتن سرنوشت کشور و مردم را میداشتیم و خطر استیلای پاکستان به یاری ارتجاع قرون وسطایی و ایدیالوژیکِ تحت حمایت آن، نمی بود، رویارویی با ناتو و قوای امریکایی کاملاً موجه می بود. اما امروز، بدیل ملی ـ دموکراتیکِ بالفعل وجود ندارد و صدای پای ارتجاع سیاه افغانی ـ منطقه یی در آستانۀ مرزهای سرزمین ما به گوش می رسد. تحلیل همین عینیت، خود، راه را به ما نشان می دهد: آیا تشکلِ الترناتیفِ دموکراتیک، در حضور امریکا ـ ناتو از امکان بیشتر برخوردار است یا تحت سیادت سیاه ترین نیروهایی که دشمنِ راه یافتن مردم افغانستان به جهان مُدرن و فراگذشتن از بندهای ذهنیت تحمیل شدۀ قرون وسطایی اند؟ پاسخ کاملاً روشن است. هم باید مانع استیلای کامل ارتجاع قرون وسطایی گردید و هم زمینه را برای برگشت قوای بیگانه فراهم ساخت. چنین است باریکراهی که تاریخ در برابر ما قرار داده است. باید با خونسردی و بدون در غلتیدن به دام شعارهای هیجان انگیر و شبه وطنپرستانه، موضوع حضور و برگشت قوای بیگانه را مطرح کرد: ضدیت اصولی ما با هرگونه لشکرکشی به کشورها، با نظامیگریِ هدفمند امپریالیستی، در شرایط خاص کنونی وطن و منطقه، باید شکل ویژه یی را به خود بگیرد. جُنبش دموکراتیک باید از این برهۀ زمانی که تا برگشت کامل قوای ناتو در اختیار دارد، حد اکثر استفاده را کرده، خود را در یک سازمان بزرگ سیاسی متشکل سازد و زمینه را برای ایجاد بدیلِ نظام فراهم کند.

زیرا همه میدانیم که استقلال واقعی سیاسی کشور، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی، صرف به وسیلۀ یک نظام دموکراتیک و مردمی تضمین شده میتوانند، یعنی با تشکل نیروهای مترقی و دموکراتیک در یک نهاد بزرگ سیاسی، پیوند دارند. اگر بتوانیم حزب مترقی دادخواهی را بسازیم، به معنای راستین کلمه یک نهاد ملی ـ دموکراتیک خواهد بود که هم وظایف ملی در مقیاس نگهداشت منافع ملی کشور خواهد داشت و هم وظایف دموکراتیک در دفاع از منافع توده های مردم افغانستان.

رفقأ و دوستان گرامی،

با درک و تحلیلِ روندها، رویدادها و حرکتهای جاریِ درون وضعیت سیاسی کشور، بدون تردید اعلام میداریم که: ناقوس سقوط حاکمیت ” مافیایی!”، در کشور به صدا در آمده است و مُضحکۀ این حاکمیت به پایان خواهد رسید.ولی ما نباید این نکته را فراموش کنیم که این امریکا – ناتو و متحدین جهانی و منطقه یی آنها بودند که به شبکه های ” مافیایی” و ” دزدان قافله” اجازه دادند تا مدت ۱۲ سال تمام، نمایش تراژیکی را با شعار های “دموکراسی؛”،” بازسازی؛ و توسعه؛”، “آزادی؛”، دفاع از حقوق زن؛” و” استقرارصلح، امنیت و ثبات!” بازی کنند.

داوری ما در بارۀ ناروا بودن حاکمیت جاری و سرشت غاصبانه و عقبگرایانۀ نیروهای متشکلۀ پایه یی آن بر حق بود، ما میگفتیم که ” مبارزه علیه تروریزم، شبکه های القاعده، بنیادگرایی و ناقضین حقوق بشر، ازسوی “امریکا – ناتو” در کنار حاکمان موجود، ممکن است به عوض کنار زدن آنها از پهنه های سیاسی،اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور، به قوت گرفتن و قانونمند ساختن آنها به عنوانهای دیگرتبدیل گردد”. این گفتار ما درست از آب درآمد.

چشم انداز تاریکیها از همین اکنون نمایان است. چنانیکه از وضعیت برمیآید، با انتقال کامل و عجولانۀ مسوولیتهای امنیتی به قوای مسلح موجود افغانستان وخروج نیروهای نظامی ناتو، در سال ۲۰۱۴، وضعیت سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور پیچیده تر خواهد شد، وشرایط دشوارتر و پرتنش تری برای استقرار صلح، امنیت و ثبات سیاسی در منطقه به وجود خواهد آمد و کشور بسوی انحطاط کامل سوق خواهد گردید و ممکن جنگهای داخلی (میان شاخه های ارتجاعِ قومی – مذهبی) بر کشور تحمیل گردند.

وضعیت جاری به حق نگرانیهای وسیع مردم و نیروهای ترقیخواۀ جامعه افغانی را بر انگیخته است. نباید گذاشت که نیروهای آزایخواه و عدالت پسند ما، به تحلیل رفته و با نا امیدی صحنۀ سیاسی کشور را به ارتجاع بنیادگرا و حامیان خارجی آنها واگذار کنند. باید با صراحت گفت که، در برابر چنین وضعیت تاریک و پر از ابهام، نیروهای دموکرات و ترقیخواۀ افغانستان حق ندارند سکوت نمایند و فرارسیدن فاجعه را روز شماری و نظارت کنند.تاریخ در برابر کسانی که سکوت را نسبت به ورود در پهنۀ سیاست کشور، در این برهه، ترجیع میدهند یقیناً قضاوت خود را انجام خواهد داد.

رفقأ،

ما برآنیم که بحران عمیق و فزایندۀ جاری، خود زمینه ای است که امکان فعالیت سیاسی را در جامعه، فراهم میسازد. مبارزۀ سیاسی نیروهای مختلف به ویژه میان جناحهای شریک در قدرت و شاخه هایی از اپوزیسیون دولت، ضرورت حضور احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه را به طور مستقل یا ائتلافی در پهنه سیاسی کشور متبارز گردانیده است.

با اتکأ روی همین واقعیت های عینی جامعۀ افغانی و چشم انداز بر برنامه های خصمانه علیه مردم افغانستان در داخل کشور، درمنطقه و در سطح جهانی دریافتیم که طرح نهضت آیندۀ افغانستان برای ایجاد یک نهاد دنیای کار  که در نخستین طرح برنامه یی آن سیزده سال پیش اراده گردیده بود، دقیق بوده ودر مقطع کنونی، مردم افغانستان به یک نهاد بزرگ سیاسی ترقیخواه و تحول طلب نیاز دارد تا بتواند از طریق آن خواستها، مطالبات و اردۀ عدالت خواهانۀ خود را از مجرای سیاسی با اتکا به ارزشهای دموکراتیکِ قوانین نافذ کشور و اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، به صورت مسالمت آمیز تبارز دهند.

رفقای عزیز،

چیزی بیشتر از بیست سال از فروپاشی حزب ـ دولتِ دموکراتیک افغانستان می گذرد. از آن ساختار سیاسی، بیش از سی سازمان کوچک و متوسط و یک اکثریت غیر متشکل باقیمانده است. ح. د. خ. ا یا حزب وطن احیاء نگردیدند. تلاش این یا آن سازمان برای “فراگیر شدن” و جذب دیگر سازمانها در خود، به نتیجه نرسید. با در نظر داشت همین واقعیت عینی، شیوه یی برای تشکل نیروهای مترقی یعنی برای ایجاد یک اتحادیه یا یک ائتلاف بر اساس یک سند مرامی و تشکیلاتی مطرح گردید. پس از یک سال گفتگو و بحث در مجمع همسویی درکابل ، همین طرح، وزین تر به نظر رسید و ائتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه به اساس یک پلاتفورم سیاسی ـ تشکیلاتی اساس گذاشته شد. آنچه در پلاتفورم اهمیت فوق العاده دارد، این است که اعضای ائتلاف می پذیرند که در فرجام در یک حزب با هم متشکل شوند، یعنی ائتلاف ما، صرف یک مجمع مقطعی نبوده، بل ادغام استراتیژیک اعضا را در یک سازمان واحد، تصریح میدارد. خطوط اساسی ـ برنامه یی این سازمان را خودِ پلاتفورم ائتلاف تشکیل می دهد.

از آنجا که سازمانهای متعلق به جُنبش دموکراتیک و آن اکثریتِ پراگنده از نگاه طرح اهدافِ نزدیکِ برنامه یی از هم تفاوتِ ماهوی ندارند، تشکل آنها در یک ساختار واحد یک امر ممکن به نظر می رسد.

مشکل در زمینه های زیر نهفته است:

–       تعلقات گذشتۀ گروهی و علاقه مندی به این یا آن شخصیتِ فقید که باعث گونه یی “خود بلند انگاری” نسبت به دیگران شده، روحیۀ افتراق را دامن میزند؛

–       ضعف فرهنگ سیاسی که بیشترینه باعث مشاجرات بیهوده گردیده از ایجاد فضای سالم بحث جلوگیری می کند؛

–       جاه طلبی و خود محور انگاری برخی از افراد و حلقات به طور پنهانی یا آشکارا یا از طریق توسل به مانورهای سیاست بازانه؛

–       تداوم دشمنیهای گذشته و بیماریهای ایدیالوژیک و سازمانی چون غیبت، تفتین، سبوتاژ، نیرنگ، دروغ، افترا و ده ها پتیاره گیِ دیگر که باعث سر خورده گی و دلسردی هزاران رهرو جُنبش گردیده اند؛

–       رُخ به گذشته داشتن: اگر دقیق ملاحظه شود، بیشترینه وقت رفقای همنشین به بازگویی قصه های تکراریِ چهل یا سی سال پیش وقف می گردد؛ کمتر کسی از مسایل جدی امروزی جُنبش و جامعه، یا از محتویات یک اثر تیوریک و علمی یاد میکند.

و بلاخر ضعف ارادۀ سیاسی، بی ابتکاری و تنبلی روان فرسودِ ناشی از مهاجرت یا پیشرفت سن.

رفقای اندیشمند،

قابل یاددهانی است که با موجودیت این همه مطالب با نخستین نشست در جنوری ۲۰۱۰ در شهر هامبورگ کشور آلمان سنگبنای وحدت یا اتحاد ویا ائتلاف گذاشته شد ودر اجلاس مؤرخ ۲۴ مارچ ۲۰۱۲ با ارائۀ پلاتفورم سیاسی ” ائتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان”  در کابل ایجادشد. ازآن زمان بدین سو، از بطن بحران فاجعه بار جاری، زمزمۀ آرام وحدت و اتحاد نیروهای دموکرات، ترقیخواه و تحول طلب افغانی دارد به یک صدای رسا و به یک فریاد بزرگ دادخواهی تبدیل میگردد. از هر سو مبارزان دادخواه و فعالان سیاسی مترقی و متعهد، از تمام احزاب و نهادهای دموکرات، تحول طلب و ترقیخواۀ ملی جامعه افغانی، تقاضا دارند تا برای بیرون رفت از وضعیت تکان دهنده و فاجعه بار کنونی تمام نیرو، ابتکار و امکانات شان را در جهت ایجاد یک سازمان بزرگ سیاسی برای خدمتگزاری به خلقهای مظلوم افغانستان، به کار گیرند.

ما از کلیه نهادها، حلقات، گروهها و شخصیتهای غیر متشکلِ دموکرات و ترقیخواۀ متعلق به جنبش دموکراتیک و ترقیخواۀ کشور، دعوت به عمل آوردیم تا به حیث وجدانهای جمعی بیدار و نهادهای با تجربه و با اعتبار وطن، به ندای زحمت کشانِ وطن سوختۀ مان، پاسخ مثبت دهند و اراده های جمعی شانرا با نیرو و ابتکار شان در راستای حمایت و تقویت ائتلاف، تکوین یک حزب بزرگ مستقل و اساسگذاری نخستین کنگرۀ آن گره زنند.

ما کاملاً واقفیم که وحدت مکمل سازمانی، یک مبارزۀ طولانیست و نمیشود سایۀ افتراق بیست سال جدایی و پراگنده گی را در یک روز و یک باره و یا با چند نشست از فراز جنبش دور ساخت ولی با مواضع روشن اندیشه یی- سیاسی و پیش کشیدن اصول واقعاً دموکراتیک و تبارز ارادۀ صادقانه به امر وحدت، میشود روند آنرا بیش از پیش سرعت بخشید و شتابان ساخت.

نباید به بهانۀ ” انتظاربه حکم محکمۀ تاریخ در مورد جفا کاران جنبش ترقیخواهانۀ دیروز ” و “تصفیۀ حساب گذشته” موانع در برابر فرآیند وحدت و اتحاد ترقیخواهان افغانستان که دیگر مسیر خودرا طی میکند، ایجاد کرد.

رفقای گرانقدر،

ائتلاف به حیث یگانه امکانِ تشکل نیروهای مترقی در یک سازمان بزرگ سراسریِ مدافع منافع مردم افغانستان تبارز کرده است.ائتلاف پس از دو دهه شکستِ جُنبش، امیدواری جدیی را در اذهان ایجاد کرد و بار نخست این زمینه را فراهم ساخت تا مبارزان دموکرات، روشنفکران کشور و لایه های پیشرو جوانان و محصلان، حتا شماری از کارگزاران رده های مختلف دستگاه دولتی، سیمای نظام دیگری را به جای حاکمیت فاسدِ مافیایی کنونی، در ذهن  بپرورانند. وجود ائتلاف، تشکل الترناتیف دموکراتیک برای نظام کنونی را به یک امکان تاریخی مبدل ساخت.

آنگونه که از اسناد مرامی سازمانها، گروه ها و محافل دموکراتیک افغانی برمیآید، همسویی و توافق در خطوط کُلی و بُنیادی آنها کاملاً آشکار است. اختلاف و تفاوتها به پیمانه یی نیستند که مانع اشتراک در یک نهاد وسیع – بر بنیاد یک سند واحد مرامی برای پاسخ دادن به وضعیت اسفبار کنونی گردد.

و اما حزبی را که ما خواهان آن هستیم کدام حزب است؟

حزبی که در چشم انداز پویۀ بالنده گی ائتلاف قرار دارد نیازمند جهانبینیی خواهد بود که بتواند از فراسوی ایدیالوژیهای دیرینه یا معاصر، کلید فهمِ عملیِ جامعۀ افغانی را در همۀ ابعاد آن، عرضه کند. در این زمینه دو گرایش افراطی در جریان دو دهۀ اخیر در جُنبش دموکراتیک کشور شکل گرفته اند، یکی آن که با هراس از فروغلتیدنِ دوبارۀ حزب بعدی به پرتگاه خشک اندیشی، باورمندی مذهبی وار و دگماتیزم ایدیالوژیکِ ویرانگر، مراجعه به هر گونه دستگاه منسجم فکری را مردود میشمرد و ضرورت داشتن آن را برای یک حزب ـ ولو حزب آینده ساز باشد ـ نفی می کند. دو دیگر آنکه ایدیالوژی را پایه و اساس تشکل در یک حزب پنداشته، یکسانی نظر، داوری و اسلوب تفکر را اصل عدول ناپذیر تعلق به حزب می داند. اما گرایش سومی، که فراتر از این دو تمایل مسألۀ نقش اندیشه و تیوری علمی را در زمینۀ تحلیهای حزب ،تدوین برنامه های دورنمایی و مقطعی آن، رهنمایی حرکتهای اجتماعی و سازماندهی پراتیک سیاسی حزب در وضعیت سیاسی کشور، مورد بحث قرار می دهد، خودِ این تیوری را نیز در مقام یک پدیدۀ اجتماعی_تاریخیِ عصر ما قرار می دهد، یعنی نسبی بودن و گذرا بودن آن را در پهنۀ تاریخ می پذیرد و آن را پیوسته در پیشرفت و دگرگونی می بیند. مشهور است که این تیوری در خدمت چنان حرکت اجتماعیی قرار دارد که با رسیدنش به آماجِ فرجامین ، یعنی جامعۀ داد بُنیاد، ضرورت وجود این تیوری را منتفی می سازد. در جامعۀ فاقد تضادهای طبقاتی، ضرورت تیوری مبارزۀ طبقاتی خاموش می گردد.

این گرایش، تحلیل واقعیت جامعۀ افغانی را هرگز فدای قالبهایی از پیش ساختۀ دستگاه های جزمیِ اندیشه یی نخواهد ساخت. استراتیژی و تاکتیکهای حزب پیوسته برواقعیت افغانی و اوضاع مشخص منطقه و جهان تکیه خواهد داشت،  نی برکدام الگوی از پیش ساختۀ ذهنی!

از نگاه پیوندهای اجتماعی، حزب صرف شعار طبقۀ کارگر را عنوان نخواهد کرد، بل، مجموع زحمتکشان افغانستان، یعنی همۀ طبقات و اقشاری را که در اثر سلطۀ مناسبات استثمارگرانۀ سده های متوالی و حاکمیت ارتجاع قرون وسطایی زیر پوشش ناتو در بستر بینوایی، فقر، بیسوادی، بیماری و ده ها فاجعۀ دیگر به سر می برند و چیزی جز نیروی کار شان در اختیار ندارند، تکیه گاه اجتماعی خود تلقی می کند و از آنها نماینده گی و حمایت می کند.

چنین است رفقای عزیز راستاهای فکریی که رهبری ائتلاف برای پایه گذاری حزب بعدی در معرض تفکر جُنبش دموکراتیک کشور قرار می دهد. ما جداً مصمم هستیم که نوزایی جُنبش متشکل دموکراتیک کشور را در گسست قانونمند از عناصر منفی چپ دیروزی به سر رسانیم. همه پرسی از اعضای سازمانهای مشمول ائتلاف و مبارزان تشکل نیافتۀ جُنبش در بارۀ ویژه گیهای حزب واحدِ فردای ما جریان دارد. بار نخست است که به صفوف جُنبش مراجعه می شود تا خود، وضع را تحلیل کرده، نظریات و پیشنهادهای خود را در بارۀ حزبی که فردا عضویت آن را کسب می کنند، ارایه بدارند. دموکراسیِ مستقیم چنین است که مبارزان صف سرنوشت سازمان شان را تعیین کنند و ما به این اصل همیشه وفادار خواهیم ماند. تجربۀ تلخ احزاب چپ دیروزی گواهی می دهند که غصب حقوق و صلاحیتهای صفوف توسط ارگانهای مرکزی حزب، باعث بروز دیکتاتوری مقامات و ارکان بیروکراتیک حزب می گردد. با چنین روشنبینیی است که ما گامهای اول تدارک کنگرۀ اساسگذار را خواهیم برداشت. ما باید روی استقلال اندیشه یی، سیاسی و سازمانیِ ائتلاف امروزی و حزب فردای ما تأکید ورزیم و در مقام یک نیروی سیاسیِ خارج از دایرۀ عملکرد ارتجاع در وضعیت سیاسی، در پهنۀ تاریخ عروج کنیم. زحمتکشان افغانستان باید سیمای شفاف، متعهد و پاکیزه سرشت این نیرو را ببینند، به حقانیتِ راه و پراتیک آن باور حاصل کنند و در نهایت به آن به حیث نمایندۀ سیاسی و آئینۀ آرمانهای شان اعتماد کنند. هرگونه پیوند نا موجه و هرگونه معامله گریِ سود جویانه با ارتجاع، از اعتبار سیاسی ائتلاف خواهد کاست. ما جداً متوجه هستیم که در دام چنین وسوسه ها نیفتیم.

رفقای عزیز،

آنچه در این محدودۀ کوچک زمانی ضرور بود باشما در میان گذاشتیم ومعتقد هستیم که بر پایۀ همکاریهای دو و یا چند جانبه در مبارزه علیه هیولای سرمایه وحدت نیروهای منطقەای ضروری پنداشته می شود و با شما و سائر رفقای ایرانی خویش برای ایجاد چنین نهادی ابراز آماده گی می کنیم.

– پیروزی ازآن خلقهای مان است!

داود اسعد، مسئول روابط بین المللی نهضت آیندە افغانستان

برلین مؤرخ ۹۱ اپریل ۲۰۱۳

 

 

تاریخ انتشار : ۳۰ فروردین, ۱۳۹۲ ۱۰:۱۷ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

حقوق ما: سال هشتم، شماره ۲۳۰

روزای خونین: میان نامه های زندان و تئوری انقلاب

یگانه چارهٔ ما

سقوط تاریخی دستمزد در مقابل طلا

در چشم انداز سبزِ نگاه تو

دفتر کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)