چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۵:۲۵

چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۵:۲۵

چرا افلاتون پیامبر نشد؟
گرچه اقشاری از یونانیان باستان در دوره های کوتاهی به نظرات و سخنان هومر و افلاتون نیز مانند یک پیامبر اهمیت میدادند. غربی ها فیلسوف ساختند، ولی شرقی ها، پیامبر...
۲۲ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
ضرورت پیروزی انقلاب دمکراتیک در مقطع کنونی.
با وجودِ تداومِ خفقان سیاسی و مذهبی، اکثریتِ مردم بطور مسالمت آمیز و پیوسته در جهت احقاق حقوق اولیه خود مانند دسترسی به آزادی هایِ بیان، تشکل یابی، پوشش و...
۲۲ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرامرز دادور
نویسنده: فرامرز دادور
سومین سالروز درگذشت امیر هوشنگ ابتهاج برگزار شد
سومین سال‌روز درگذشت امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)، شاعر و ادیب برجستهٔ کشور باحضور جمع پرشمار علاقه‌مندان به شعر و ادب فارسی در باغ محتشم شهرستان رشت برگزار شد. سایه نه...
۲۱ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بازنشر از: خبرگزاری ایلنا
نویسنده: بازنشر از: خبرگزاری ایلنا
جغرافیای استانی «فقر مسکن»
دو میلیون مستاجر در کشور به‌دلیل «درآمد پایین» و «هزینه بالای مسکن»، دچار فقر شده‌اند. این وضعیت از یک‌سو «امکان پس‌انداز برای خانه‌دار شدن» را از آنها سلب کرده و...
۲۱ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گزارش
نویسنده: گزارش
روایت یک صحنه‌آرائی برای سرکوب وحشیانه
آقای قدیانی با ۸۲ سال سن توسط چند سرباز ۱۸ ساله به زمین زده شد؛ آقای بختیار و سعید احمدی هم به زمین زده شدند. آقای بختیار چندین بار از...
۲۱ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاجزاده، مهدی محمودیان
نویسنده: ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاجزاده، مهدی محمودیان
«بررسی ظرفیت نهادهای مدنی برای تقویت همبستگی ملی»
گزارش پیش رو در تاریخ ۲ مرداد ۱۴۰۴ در پایگاه اطلاع‌رسانی شورای حامیان جامعه مدنی (حجم) انتشار یافته و دربرگیرندۀ فشردۀ سخنان ۱۴ نفر از «نمایندگان نهادهای مدنی و سمن‌ها»...
۲۱ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار نهادهای شهروندی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار نهادهای شهروندی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
زندانی سیاسی از انتقال با دستبند و پابند و لباس زندان، مصون است/ قوه قضائیه با متخلفان برخورد کند
همسر تاجزاده گفت: انتظار داشتیم قوه قضاییه به مسئله ضرب و شتم زندانیان ورود کرده و متخلفان را مجازات می‌کرد اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه در کمال ناباوری...
۲۱ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: ایلنا
نویسنده: ایلنا

مشاهدات عینی از تهران

آمدم سر چهارراه قدس. دختری تنها و بی‌روسری داشت دادوبیداد می‌کرد. صدایش را نمی‌شنیدم. ناجایی پرتش کرد توی جوب. چندبسیجی ریختند سرش. ۶۰کیلو نبود. دویدم سمت دختر.
داد زدم نزنید می‌میره!»
یکی گفت به‌توچه!
ناگهان بدنم سوخت؛ ناجایی با ساچمه‌ای پشت سرهم شلیک می‌کرد به دست‌وسینه‌‌ام. خوردم زمین. دختر هنوز تو جوب بود. موتور رهگذری آمد گفت بپربالا، الان می‌برنت. 

بخشی از روایت جواد موگویی درباره اعتراضات مردمی؛

زنگ زدم به اخوی در کرج. فرمانده گردان بسیج است. گفت کرج هر شب شلوغ است.حالا حالا داستان داریم.

گفتم در اعتراضات عراق تاکتیک اصلی گازاشک‌آور است. حداقل مردم تلفات جانی نمی‌دهند‌.

گفت ماهم همین‌کار رو می‌کنیم. همه بچه‌اند چی کار کنیم؟! ساچمه‌ای را هم ممنوع کرده‌ام.

***

رسیدم میدان انقلاب. نیروها چندبرابر عابران پیاده هستند؛ بسیج، یگان ویژه، کلانتری و لباس‌شخصی‌های سپاه.

رفتم فروشگاه «کتاب اسم». علی رکاب نشست به تعریف کردن از این ده روز: «جواد! بخدا اینها مردم‌اند. بسیجی‌ها دیشب دو دختر را می‌زدند. فحش ناموس می‌دادند و می‌زدند.»

گفتم «همه‌‌جا اینطور نیست. ما در تهران، ۴۰۰هزار خانواده اعدامی مجاهدین خلق داریم. برخی‌ کف خیابان کاملا حرفه‌ای عمل می‌کنند. معلوم هست سازمانی‌اند‌.»

***

کتابی خریدم. مهدی قمی زنگ زد؛ پسر نماینده رییس‌جمهور در افغانستان. این روزها همه با تلفن از هم خبر می‌گیرند. گفت «وزارت و اطلاعات سپاه فقط خانه تیمی مسلحانه می‌زنند؛ کاری به خیابان‌ ندارند. تا یک ماه همین بساط است. بعد تجمعات می‌شود مناسبتی؛ ۱۶آذر، ۱۳آبان و…»

***

آمدم سر چهارراه قدس. دختری تنها و بی‌روسری داشت دادوبیداد می‌کرد. صدایش را نمی‌شنیدم. ناجایی پرتش کرد توی جوب. چندبسیجی ریختند سرش. ۶۰کیلو نبود. دویدم سمت دختر.

داد زدم نزنید می‌میره!»

یکی گفت به‌توچه!

ناگهان بدنم سوخت؛ ناجایی با ساچمه‌ای پشت سرهم شلیک می‌کرد به دست‌وسینه‌‌ام. خوردم زمین. دختر هنوز تو جوب بود. موتور رهگذری آمد گفت بپربالا، الان می‌برنت. 

***

کنار دیوار نشستم. عابری آب آورد. یک بسیجی آمد کنارم. با لحن مودبانه گفت چی‌شده؟

داد زدم «آقا نزنید بخدا سرش میخوره به جدول…»

ناگهان ۶-۷بسیجی ریختند سرم. با لگد. بلند شدم. یکیشان داد زد:

مادر… 

بلند شدم لگدی زدم به آنی که فحش ناموس می‌داد. یکی از پشت زد. خوردم زمین. لگد بود که می‌خورد تو سر و سینه‌ام. فحش ناموس می‌دادند‌. دوباره بلند شدم. خوردم زمین. ۱۰نفری می‌زدند. هلم دادند داخل یک مینی‌بوس.

سرم‌ کمی گیج می‌رفت. جوانی آمد: «چتونه؟ میخاید لخت بیاید بیرون؟»

گفتم «زر نزن! من هفت‌جدم چادری‌اند.» 

یک نفر از پشت کوبید تو صورتم. جا نبود بلند شوم. چند دستگیرشده هم بودند.

***

میانسالی آمد. آب داد‌‌. گفت آرام باش ببینم چی شده.

گفتم هیچی! فقط بگو چرا فحش ناموس میدید؟

چیزی نگفت و رفت. جوانی آمد برگه به دست. گفت اسمت؟

گفتم جواد موگویی

میانسال آمد. گفت آرام باش. اول بگذار دستت رو ببندیم تا حرفهایت را گوش کنم. بعد چشم‌بند زد‌. گفت حالا تعریف کن. از اول تعریف کردم.

گفت «خب نباید دخالت می‌کردی.»
یکهو در ون باز شد. جوان دوباره گفت این پروعه ببریدش اوین.

گفتم ببر!

پرید بالا که بزند، میانسال جلویش را گرفت. گوشی‌ها را گرفتند. گفت رمزش چیه؟ بازش کردم. دید عکس شهید مجید سلمانیان روی صفحه است. دیگر گوشی‌ان را وارسی نکرد.

***

نفر پشتی رمز گوشی را نمی‌داد. می‌گفت یادم رفته! دو سه تا سیلی که خورد یادش آمد!

بسیجی با خوشحالی گفت عجب! عجب!

پیامک‌ها را تک تک خواند:

-لاله‌زار چه خبر؟

-شلوغه؟

-بیام؟

-نه، بمان همان‌جا.

-من آماده نبردم.

***

نفر پشتی به تپه‌پته افتاده بود. من را پیاده کردند. بردند ون جلویی. فقط من را.

ماشین آنها رفت قرارگاه. از بی‌سیم‌ها فهمیدم. ون ما حرکت کرد. زیرچشم‌بند دید می‌زدم. رفت خیابان قدس، ۱۶آذر، دوباره قدس، ۱۶آذر… الکی می‌چرخید. سرم درد می‌کند. چندبار با لگد خورده بود به دیوار.

***

میدان انقلاب ایستاد. یک نفر آمد بالا. ماسک داشت. ولی ریش پرفسوری بود. گفت چی‌شده؟

دوباره تعریف کردم.

گفت کی فحش ناموس داد؟ 

گفتم بسیجی بودند.

گفت مطمئنی؟ تاکید کردم. 

گفتم شما سپاهید یا ناجا؟!

جواب نداد. رفت آب آورد. نخوردم. حالت تهوع دارم. نیم ساعتی با چشم‌بند نشستم.

راننده گفت شام خوردی؟

یاد «ناهار خوردن» گفتنِ رییسی افتادم!

***

ریش‌پرفسوری دوباره آمد: «ببین مگولی جان! اینجا همه جور آدم هست. من معذرت می‌خوام. هرچی فحش دادند نثار خواهرمادر من. بیا این گوشیت….»

گفتم بگو شما ناجایید یا سپاه؟

گفت استغفرالله! 

گوشی‌ام زنگ خورد. محمدعلی بود. برادرزاده محمدیِ بیت رهبری.

– کجایی؟

– تو ون سپاه یا ناجا. میدان انقلاب. دم بانک سپه.

-یاحسین‌…

سرم گیج می‌رود…

***

علی رکاب هی میزند توی صورتم: 

جواد.. جواد..

اورژانس بالای سرم بود. محمدعلی گفت بهوش آمد… بهوش آمد…

ریش پرفسوری مدام می‌گفت «خدایا! چیزیش نشده باشه؟»

اورژانس گفت نه! فشارش افتاده…

***

دست زیر بغل، نشاندنم.

رکاب بغض کرده بود. گفت «تقصیر من شد. تحریکت کردم آمدی درگیر شدی…»

راننده ون مدام می‌گفت «خدا لعننتون کنه که این بساط رو راه انداختید.»

***

مخاطبش معلوم نبود‌. میانسال دوباره آمد: «آقا ناموس شما، ناموس ماست. آنجا دوربین دارد. الان برو خانه. فردا برو شکایت کن.»

مدام قصد دلجویی دارد. حوصله‌اش را ندارم. فقط می‌خواهم بروم چهارراه قدس سراغ آن چند بسیجی!

رویم را بوسید. بی‌محلی کردم. بعد از دو ساعت آزادم کردند. تازه دست و پایم را وارسی کردم. ۱۳گلوله پلاستیکی؛ همه زخم شده با خونریزی خیلی کم. اگر می‌خورد تو چشمانم چه؟!

***

با رکاب و محمدعلی رفتیم به سمت چهارراه قدس. رکاب گفت «جون مادرت بی‌خیال شو.»

گفتم «نترس! درگیر نمی‌شوم. فردا می‌خواهم بروم شکایت. باید بفهمم از کدام حوزه بسیج آمده بودند.» 

رسیدیم سرچهارراه. فقط ناجا بود. خبری از بسیجی‌ها نبود.

از فردا هر روز می‌روم آنجا تا پیدایشان کنم. حتما می‌آیند‌ …

پ ن سحام: این بخشی از روایت جواد موگویی بود درباره اعتراضات مردمی که در صفحه اینستاگرام وی منتشر شده است.

✅ @Sahamnewsorg

تاریخ انتشار : ۱۳ مهر, ۱۴۰۱ ۶:۲۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

هم‌سو با تمام جهان، مخالفت قاطع خود با اشغال غزه از سوی جنایت‌کاران اسراییل را اعلام می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان، ضمن محکوم کردن مصوبۀ دولت نتانیاهو برای اشغال غزه، از سازمان‌های بین‌المللی می‌خواهیم هرآن‌چه در توان دارند را به کار گیرند تا راه کشتار بیشتر مردم فلسطین را سد کنند. ما باور داریم که جنبش پرقدرت صلح قادر خواهد شد ماشین جنگی دولت اسراییل و حامیان قدرقدرت آن، نسل‌کشی و جنایات وحشیانهٔ آنان در حق فلسطینی‌ها را متوقف کند.

ادامه »

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »

بازگشت لاریجانی؛ تناقض یا توازن؟

مسئله فقط به شخص لاریجانی محدود نمی‌شود؛ بلکه به الگویی تکراری در سیاست ایران بازمی‌گردد: حذف و بازگرداندن چهره‌ها، بر اساس ملاحظاتی که نه شفاف‌اند و نه برای افکار عمومی قابل درک. جامعه وقتی می‌بیند فردی بدون تغییر در مواضع یا عملکرد، در یک موقعیت رد و در موقعیتی دیگر تأیید می‌شود، به‌درستی نسبت به منطق تصمیم‌گیری‌ها دچار تردید می‌شود. این فرآیندهای مبهم، زمینه‌ساز بی‌اعتمادی عمومی به نهادهای تصمیم‌گیرنده است.

مطالعه »

مشروطه، روایتی از رؤیای ناتمام مردم‌سالاری در چنبره سلطنت و شریعت

تجربه مشروطه در ایران، برخلاف مدل‌های غربی که با تفکیک نهاد دین از دولت و نهادینه‌سازی حقوق شهروندی همراه بود، نتوانست به الگویی برای تحقق سکولاریسم، پاسخ‌گویی و دموکراسی بدل شود. ساختار قدرت در ایران، به‌جای گذار به مردم‌سالاری، با مقاومت سنت‌های استبدادی و مذهبی، مسیر را به سوی تثبیت دوباره قدرت در شکل جدید هموار کرد.

مطالعه »
بیانیه ها

هم‌سو با تمام جهان، مخالفت قاطع خود با اشغال غزه از سوی جنایت‌کاران اسراییل را اعلام می‌کنیم!

ما فداییان خلق ایران، همراه و هم‌صدا با آزادی‌خواهان جهان، ضمن محکوم کردن مصوبۀ دولت نتانیاهو برای اشغال غزه، از سازمان‌های بین‌المللی می‌خواهیم هرآن‌چه در توان دارند را به کار گیرند تا راه کشتار بیشتر مردم فلسطین را سد کنند. ما باور داریم که جنبش پرقدرت صلح قادر خواهد شد ماشین جنگی دولت اسراییل و حامیان قدرقدرت آن، نسل‌کشی و جنایات وحشیانهٔ آنان در حق فلسطینی‌ها را متوقف کند.

مطالعه »
پيام ها

«مرا بلند کن و بر شانه‌ات بنشان» رفیق حسن صانعی درگذشت!

حسن چهل سال پس از فاجعۀ پرپر شدن گل نورسیدۀ دخترش میترا به دست کوردلان، از دخترش، از گل دوست‌داشتنی زندگی‌اش، در پیوند با سرود انترناسیونال یاد می‌کند. آری فلسفۀ زندگی شخصی و سیاسی حسن در یک راستا قرار داشتند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

چرا افلاتون پیامبر نشد؟

ضرورت پیروزی انقلاب دمکراتیک در مقطع کنونی.

سومین سالروز درگذشت امیر هوشنگ ابتهاج برگزار شد

جغرافیای استانی «فقر مسکن»

روایت یک صحنه‌آرائی برای سرکوب وحشیانه

«بررسی ظرفیت نهادهای مدنی برای تقویت همبستگی ملی»